استاذ سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
90/10/04
بسم الله الرحمن الرحيم
استاد سید منذر حکیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین. ربنا لا تکلنا إلی أنفسنا طرفة عین أبداً
مقدمه
شهید صدر در بحث تفسیر موضوعی که در مقام بیان سنتهای الهی و اینکه سنتی به نام سنت موضوعی یا جریانی داریم وارد بحث خلافت انسان شدند و ظاهرا چون آنجا بحث روی بیان همین بعد متمرکز شده بود، لذا وارد بحث شهادت یا عنصر دوم نظریهشان نشدند. لذا اگر شما آن بخش از تفسیر موضوعی و سنتهای تاریخ و بُعد عناصر مجتمع را بخوانید تا آخر ایشان به همین یک بعد اکتفا میکنند.
قوانین ثابت و متغیر در اسلام
یک نکته مهمی که آنجا تذکر میدهند- وخیلی نکته قابل توجهی است- این است که ما در شریعت قوانین ثابت و قوانین متغیر داریم. چه قوانینی ثابت اند؟ وچه قوانینی متغیراند؟ خیلی بحث مهمی است. بحث ثابت و متغیر در اسلام میتواند یک بحث چالش برانگیزی باشد.
ایشان این بحث را به یک مرحله مبنایی که در همین نظریه مطرح میشود باز میگردانند. میگویند رابطه انسان با انسان و رابطه انسان با طبیعت از دو نوع قانون برخوردار است. در بعضی زمینهها این رابطه خط ثابت دارد ودر بعضی زمینهها خط متغیر دارد. ثابت و متغیر در روابط میان انسان وانسان، و انسان وطبیعت، ملاک و پشتوانه اصلی ثابت ومتغیر در تشریعات است.
یعنی نظام تشریع برمیگردد به یک پشتوانه تکوینی.این نگاه همیشگی شهید صدر است که سعی میکند آن هماهنگی نظام تشریع وتکوین را نشان دهد.یعنی بگوید اینکه ما در فقه و اصول میگوییم احکام همگی تابع مصالح ومفاسد هستند یعنی چه؟ کدام مصالح ومفاسد؟ شخصی؟ نوعی و عمومی؟ اینها را ما در نگاه شهید صدر نسبت به دیگران خیلی پررنگ میبینیم.
آنچه را که شهید صدر در بحث تفسیر موضوعی مطرح کردند و این چند روز بحث کردیم - وما وارد جزئیات و تفصیلات نشدیم و نمیشویم و میگذاریم برای مرحله بعد، یعنی مرحله تشریح و بررسی و نقادی. چون اگر بخواهیم وارد جزئیات تمام صحبتهای ایشان شویم گم میشویم، لذا من صلاح میبینم که در دو مرحله این نظریه شهید صدر مطرح شود: 1ـ مرحله اجمالی 2ـ مرحله تفصیلی. ما البته در مرحله اجمالی به سر میبریم. همه در مرحله اجمالی بحث نظریه اجتماعی شهید صدر بود. - فقط نیمه اول آن یعنی رکن خلافت بود.
تبیین رکن دوم نظریه اجتماعی شهید صدر ره: شهادت انبیاء
امروز میخواهیم وارد رکن شهادت انبیاء بشویم. در کتاب الاسلام یقود الحیاة، جزوه چهارم، کل این بحث خلافت و شهادت را دوباره شهید صدر تکرار میکنند. خلافت را تکرار میکنند اما جمع و جور و منظم. همچنین به جایگاه بحث شهادت انبیاء و ضرورت آن میپردازند. لذا میفرمایند این خلافت انسان و شهادت انبیاء دو خط هستند، دو جریان الهی هستند. و جامعه توحیدی بر اساس این دو خط استوار است. یعنی نظام اجتماعی ما که در یک جامعه اسلامی و توحیدی عملی میشود، بر اساس خط خلافت و شهادت شکل میگیرد. و زندگی اجتماعی انسان بر روی زمین باید هماهنگ با این دو خط باشد. البته بعدا ایشان این دو بحث را از هم تفکیک میکنند.
در یک مرحله خود نظریه خلافت انسان و شهادت انبیاء را باز میکند، و در یک مرحله دیگر تاریخچه و مسیری که خلافت و شهادت در واقعیت خارجی طی کرده است را بیان میکند. به عبارت دیگر: نظریه وتطبیق. یعنی آن چیزی که در عالم نظریه مطرح میکند، میفرماید برویم ببینیم در واقعیت خارجی هم آن تصمیم و طرحی که خدا برنامه ریزی کرده بود آیا این چنین شد یا نه. آیا بین نظریه وتطبیق دوئیت وناهماهنگی میبینیم یا خیر؟. این هم یکی از نکات مهم شهید صدر است که همیشه سعی میکند در ایدههایی که مطرح میکند واقعیت خارجی را هم بسنجد و نظریه را با تطبیقات ملاحظه کند.
آیات راجع به «خلافت انسان و شهادت انبیاء»
ایشان یک مجموعه ای از آیات را برای خلافت و شهادت مطرح میکند. ایشان برای خط خلافت پنج آیه، و برای خط شهادت هم هشت آیه به عنوان پشتوانه این بحث مطرح میکند.
مهمترین آیات خط خلافت: آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره
مهمترین آیه خط خلافت همین آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره است، که قبلا مرور کردیم. ایشان میفرمایند که این خلافت مخصوص شخص آدم نیست، بلکه برای بشریت است. به دلیل اینکه خداوند برای غیر آدم هم کلمه خلیفه را بکاربرده است: ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً﴾ (اعراف/ ۶۹) یا ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ﴾ (انعام/ ۱۶۵) وهمینطور برای حضرت داوود علیه السلام ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (ص/ ۲۶). این آیات نشان میدهد که خلافت آدم به عنوان یک مصداق برای خلافت نوع انسان است، نه شخص آدم. و با توجه به اینکه این خلافت با آن امانت و مسئولیت دو روی یک سکه هستند، در آیه عرض امانت بر سماوات و ارض و کوهها میفرماید: ﴿وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ﴾ (احزاب/ ۷۲). یعنی موضوع این امانت را کل انسانیت و جنس انسان قرار داده است.
از اینجا میفهمیم نکتهای که باعث شده شهید صدر ره به این سمت گرایش پیدا کنند که خلافت، خلافت انسان است نه خلافت شخص آدم، این بوده است که: کل این آیات را با هم نگاه کرده اند. نه فقط آیه اول که آنجا شخص آدم را ذکر کرده وجریان آدم را آورده است.
وطبیعی است وقتی انسان فقط آن آیه را نگاه کند شک میکند که آیا اینجا شخص آدم مقصود است یا نوع آدم؟میگویند اصل این است که شخص آدم است به چه دلیل تعدی کنیم از شخص به نوع آدم؟ اما وقتی آیات بعدی را میبینیم میتوانیم این استظهار را و این احتمال را که این خلافت خلافت برای نوع انسان است، تقویت کنیم.
آیه مهم راجع به خط شهادت: آیه ۸۹ سوره مبارکه نحل
همینطور راجع به خط شهادت آنجا آیاتی را آوردند که نشان میدهد که در هر امتی شهیدی هست وهیچ امتی در هیچ دورهای بدون شهید نداریم. و کار این شهید هم نظارت و رقابت است. (این رقابت به معنی رقابت فارسی نیست؛ رقابت عربی است. الرقابة به معنای نظارت است. این کلمات فارسی و عربی را نباید با هم خلط کنیم. مثلا أنت الرقیب علیهم یعنی أنت الناظر علیهم).
آیهای را که میفرماید - این آیه خیلی مهم است – آیه ۸۹ سوره نحل است. اصلا در مقام بیان است. میفرماید: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ﴾ (نحل/ ۸۹). در هر امتی شهیدی از خودشان بر میانگیزانیم و تو را یعنی پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله ﴿وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾(نحل 89). این آیه میفرماید قرآن تبیان هر چیزی هست و در آن چیزی را فروگذار نمیکنیم، و در این قرآن یکی از این چیزهایی که فرو گذار نکردیم این است که در هر امتی شهیدی هست و تو شهید این امت هستی، و این مطلب در مقام هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است.
ولذا بحث شهادت یک بحث بسیار مهم و اجتناب ناپذیری است. بحث حاشیهای نیست. یک بحثی است که در صلب این نظریه قرار میگیرد. و در آیه ۴۴ سوره مائده تفصیلا آن انواع و مراتب شهداء را قرآن ذکر میکند: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ۚ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾ (مائدة/ ۴۴)
کلام درباره تورات است ولی راجع به همین تورات میفرماید هدف از انزال تورات این بوده است که: ﴿يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾ (مائدة/ ۴۴). که در اینجا شهید صدر ره بحث نبوت و امامت و ولایت فقیه را از این آیه استنباط میکنند، و راجع به فقره بما کانوا علیه شهداء میفرمایند پیامبران و امامان و اوصیاء وعلماء اینها هر سه شهداء هستند. ناظر هستند بر کتاب خدایی که باید در هر جامعهای و از جمله تورات پیاده شود.
عرض کردم در یک مقام دیگر ان شاء الله این آیات به طور تفصیلی و تک به تک بررسی و مناقشه میشود. موضوعات مختلفی که مطرح هست مطرح میشود و بعد سبک سنگین میشود تا ببینیم استظهار شهید صدر در اینجا و روش شهید صدر در تفسیر موضوعی چگونه اینجا اعمال شده است.
بعد از این آیات شهید صدر میفرمایند این حرفی که من میزنم مربوط به یک آیه نیست، بلکه مربوط به یک مجموعهای از آیات است که این مجموعه آیات یک نظریهای را به ما نشان میدهد. و هنر شهید صدر هم همینجا است که بر خلاف خیلیها که به آیات به صورت تجزیهای و آیه آیه نگاه میکنند و سعی میکنند یک مطلب کامل را فقط از یک آیه استخراج کنند، که گاهی هم نمیشود، [ایشان از مجموعه آیات یک مطلب را استخراج می کنند][1] .
خوب؛ این دورنمایی بود از روش شهید صدر در تعامل با آیات خلافت و شهادت. مهمترین ویژگی ای که در این روش شهید صدر هست آن نگاه جامع و ربط آیات به یکدیگر است، به گونهای که یک نظریه کامل بشود از آن استخراج کرد.
روش تربیت فکری قرآن: توزیع اجزاء مطلب در آیات مختلف، ارائه روش فهم، و واگذار کردن نتیجه به مخاطب
و این بسیار منطقی است. یعنی اگر یک کسی یک نظریه آورده اما این نظریه مثلا در پنج فصل بیان شده نه در یک فصل شما حق نداری بگویی آقا چرا این را در پنج فصل آوردی! میگوید آقا من در هر فصل یک رکن از این نظریه را آوردم. قرآن حق دارد که بگوید من در هر آیهای یک بخشی از مسأله امامت یا مسأله شهادت را آوردم؛ و من اصلا میخواهم همه آن مطالب را بخوانید و ببینید تا بعد به نظر جامع برسید. این یک روشی است. یعنی در قرآن یک روش تربیتی مهمی هم هست که قرآن مطالب خودش را به صورت متفرق آورده است. ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا﴾ (إسراء/ ۱۰۶) اصلا ما میخواهیم این اجزای پازل را در قرآن پخش کنیم تا مردم خودشان به استنباط و به فهم روی بیاورند نمیخواهیم همه چیز را حاضر و آماده به آنها بدهیم. شما اگر همه چیز را حاضر و آماده به طرف بدهید تنبل بار میآید. رشد نمیکند. معلمی که اجازه نمیدهد بچهها تجربه کنند و میخواهد در همه کارها به جای آنها فکر کند، خودش مسأله را حل کند، این هیچ وقت به بچهها اجازه رشد نمیدهد. باید آنها را درگیر کنیم. این [از] مهمترین اصول تربیتی است. قرآن هم همین کار را کرده است. یعنی با پخش کردن آیاتِ یک مطلب و دادن روش، نتیجه را تضمین کرده است.اما از یک مسیر تربیتیای که انسان باید طی کند.
تربیت انسان خطاپذیر و ارتقاء او به مقام لحوق به معصومان، فلسفه تربیتی رکن شهادت است
بعداً میگوییم که شهید صدر خیلی روی این [بحث تربیتی] عنایت دارد؛ چرا که اصلا یکی از فلسفههای بحث شهادت و نظارت، بحث تربیت انسانهای غیر معصوم است. انسانهای غیر معصوم وخطاپذیر، دارای ابزار متنوع و انگیزههای گوناگون برای انحراف هستند. یکی از معجزات اسلام این است که میگوید من همین انسانی که ﴿يُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ﴾(بقره/ ۲۰۵) من از همین انسان یک موجودی درست میکنم که از ملائکه برتر باشد. شیخ انصاری ره درست میکنم که شیطان در مقابل او لنگ بیندازد و بگوید من هر چه کردم که این شیخ انصاری را شبی که خانمش میخواست وضع حمل کند و گرفتار بود و نیاز به پول داشت و بیت المال مسلمین در اختیار او بود، نتوانست او را وسوسه کند که برود از این بیتالمال پولی ولو قرضی بردارد. شیطان در مقابل شیخ انصاری لنگ انداخت. معجزه اسلام همین است که میگوید از این آدمی که أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (بقره/ ۳۰) آدمی درست میکنم که ملائکه بر او سجده کنند. که شیطان در مقابل او کَت بسته میماند و احساس میکند زنجیر شده است. این خیلی هنر است. میفرماید خط شهادت چنین هدفی را دنبال میکند که انسان غیر معصوم را به مقامی ارتقاء بدهد و او را به گونهای تربیت کند که به مقام معصومین ملحق شود یا نزدیک شود.
ان شاء الله برای جلسه بعد بیشتر وارد تفصیل بحث شهادت میشویم و رابطه شهادت وخلافت را هم و آثار مترتب بر این دو رکن خلافت و شهادت، وتأثیرشان در نظام سیاسی وحتی در رفتار اجتماعی مردم جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار میدهیم. ان شاء الله.
والحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.