< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

1401/12/29

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: کتاب نکاح

حفظ حجاب در جامعه یکی از مصادیق خانواده محوری جامعه

در جلسات قبل مباحث نظر و احکام النظر و به عبارت دیگر مباحث پوشش در اسلام برای زن و مرد مورد کنکاش قرار گرفت، ارتباط فنی مباحث نظر با فقه نکاح از دو جهت بررسی شد و منتهی شدیم به نکته مهم که جای آن در مباحث فقهی خالی است و بعضی این را در مباحث تحلیلی فقه یا فلسفه فقه و یا در نظام خانواده بهتر می پسندند و انجام می دهند، و آن اینکه کل احکام پوشش با همه تفاصیل آن برای انواع مکلفین و تکالیف مرد نسبت به زن (همسر اجنبی و زنان محرم ) و همینطور تکالیف زن نسبت به مرد (همسر ، خواستگار، مردان محرم و مرد بیگانه) در جاهایی از این احکام شدت عمل احساس می کنیم یعنی انضباط در پوشش مطرح است، بدون اینکه در شرایط معمولی به غیر از موارد استثنایی زوجیت یا محرمیت باشد شارع مقدس حداکثر چیزی که اجازه می دهد با اختلاف فتاوا (چون بعضی اظهار وجه و کفین را هم جایز نمی دانند یا از باب تحریم یا کراهت) ولی قدر متیقن حداقل آنچه که اخیرا فقها به آن متمایل شده اند جواز اظهار وجه و کفین برای زن و عدم جواز نگاه شهوانی و با ریبه به همین وجه و کفین است، یعنی از طرفی به زن اجازه می دهد که اظهار کند فقط وجه و کفین و به مرد گفته می شود که : ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ [1] اگر نگاه اتفاقی افتاد نگاه دوم و سوم جایز نیست، و نگاه عمدیبه نامحرم می شود سَهمی از سِهام ابلیس؛ آیا این یک نوع تشطّط و در تنگاه قرار دادن زن در جامعه است ؟

اشاره کردیم که در اینجا این شدت و محدودیت فوق العاده نسبت به مکاتب دیگر و آزادی هایی که میدهند در حقیقت یک نوع خانواده محوری است یعنی جامعه خانواده محور جامعه ایی است که در روابط اجتماعی به گونه ایی هستند که خانواده متلاشی نشود.

حجاب حکمی اجتماعی

بحث مهمی که اینجا مطرح می شود اینست که بحث حجاب و پوشش برخلاف تصور خیلی یک حکم فردی نیست بلکه یک حکم اجتماعی است، چون زن که در جامعه زندگی می کند و این حرکت مشروط است به محدودیت در پوشش؛ خیلی فکر می کنند که حکم فرد است بله زن و مرد باید عورت خود را حفظ کنند، مثلا در مرد بین ناف و زانو را باید بپوشاند و این حداقل است البته بعضی فقها قُبُل و دُبُر را عورت مرد معرفی کرده اند.

حدود آزادی در انسان

پوشاندن عورتین یک اصل مسلم اجتناب ناپذیر است ولی بعضی مدعی آزادی هستند و لذا می گویند که انسان آزاد را چرا محدود کنیم ؟

در پاسخ می گوییم که اولا آزادی یعنی چه؟ ما مخلوق و مملوک خدا هستیم و مالک هیچ چیزی نیستیم،﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه[2] «أَنَا عَبْدٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ» [3] آنچه در ادعیه در سجده های واجب به عنوان ذکر وارد شده اومده و تأکید بر عبودیت و مملوکیت انسان نسبت به خدا دارد تا انسان بدون تدبیر عمل نکند و فکر نکند که آزادی اراده دارد پس حق انتخاب پوشش خودش را هم دارد، بلکه انسان حق انتخاب پوشش ندارد بلکه حق انتخاب دین دارد و باید دین سالم را انتخاب کند و عقل این حکم را داده؛ این انسان در آزاد بودنش تخیّل آزادی مطلق دارد.

ثانیا: وقتی مرد یا زن بیرون می آید بدون پوشش، به دیگران آسیب می زند و با پوشش داشتن در جامعه برای دیگران حرمت قائل می شود. این بحث اجتماعی شد و در بستر جامعه حکم صادر شده و إلا خانم در حمام و یا در جایی که مشرف و بیننده ایی بر او نیست می تواند بدون پوشش باشد؛ ناظر محترم باعث می شود که بحث، اجتماعی شود و از فردیت خارج شود و در قلمرو اجتماع وارد شود. و لذا یکسری اختیارات او سلب می شود و باید مراعات بقیه افراد را بکند.

در جوامع فعلی مقبول نیست که به بقیه افراد ضرر برساند و حتی در جوامع آزاد هم اجازه ضرر رساندن به دیگران را نمی دهند، مثل سیگار کشیدن که اجازه استعمال در هر جایی نمی دهند.

این انسان به این رُشد رسیده که هر حرکتی که موجب ایذاء دیگران باشد چه جسمی و روانی به انسان اجازه عمل کردن به آن فعل را نمی دهند.

حکم خداوند باعث حفظ انسان از آسیب جسمی و روانی می شود همچنین افراد دیگر و جامعه ایی که با آن فرد در ارتباط هستند، یکی از اشکالات اصلی که به آن عمل می شود و کمتر دقت شده این هست که پوشش حکم اجتماعی است، ﴿فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ﴾[4] وقتی عورت حضرت آدم ع در بهشت موقت نمایان شد احساس کردند که ﴿ فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا ﴾[5] آنجا حیای انسان که برخواسته از عقل است تشخیص می دهد که مخالف حیا است و باید پوشانده شود، چرا که این عضوی است خاص برای وظیفه خاص و نمی شود که در معرض عموم قرار داد.

حمام عمومی ارزانتر است از حمام خصوصی و همچنین وسایل نقلیه عمومی با خصوصی متفاوت است.

شارع برای صاحب اعضا که وظیفه خاص دارند احکامی خاص معین کرده این اعضا باعث تولید نسل و شادابی خانواده و شادابی جامعه می شود و این از راه تقیّد و تعهّد به این احکام پوشش است. و می توان با استفاده از آمار کشورهایی که از حکم فطری و عقلی فراتر رفته اند فهمید که کدام کشور شادابی لازم را دارد.

یکی از مصادیق جامعه خانواده محور، همین بحث پوشش است که هر چه جامعه بر پوشش تعهّد بیشتری داشته باشد به خانواده اهمیت بیشتری می دهد.

بهترین و روشن ترین مصداقی که برای جامعه خانواده محور می توانیم مطرح کنیم همین جامعه ایی که حکم پوشش در آن جامعه به خوبی مراعات شود و افراد در حین توجه به نیازهای خود و رفتارهای فردی و اجتماعی مختلفی که در ذمّه آن ها است چنین جامعه ایی احساس آرامش و دوستی علی رغم اینکه این روابطی که مطرح است به ظاهر روابطی خشک است یا خشن تعبیر شده؛ این خشونت نیست بلکه در حقیقت حفاظت از منافع فردی و منافع اجتماعی است همانطور که برای هدر نرفتن گاز یا نفت آن را مهار می کنیم در ظرفی غیر قابل نفوذ؛ و این مهار برای حفظ او است، و حفاظت ایجاب می کند که او را مهار کنیم.

حفاظت از غریزه در ابعاد جنسی و غیر جنسی و حفاظت از روان، در حکم به ظاهر ساده است، اسلام بسیار ظریف و حکیمانه عمل کرده و با مراعات یک چنین راهکاری در پوشش بسیاری از مفاسد و آسیب ها را از بین برده و جلوگیری کرده است.

این بحث جا دارد که در فقه عنوان شود، هر چند فقها به این سبک از بحثها خیلی توجه ننکرده اند و بیشتر در اخلاق توجه شده است.

شاید احساس کرده اند که کار فقیه فقط فهم حکم است و فلسفه حکم و آثار حکم را لازم ندانسته اند و در متن بحث فقهی به آن توجه نشده.

اگر متناسب با مسائل روز متوجه شدیم که فقیهی که فلسفه احکام و حکمت های نهفته احکام را خیلی خوب بداند در فهم حکم و بیان و عمل حکم چقدر دقت عمل به خرج خواهد داد که این حکم به گونه ایی استنباط و تبیین شود که اثر گذار باشد و صرف بیان قانون نباشد؛ روش قرآن هم این است، وقتی می گوید که ﴿لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[6] ، ﴿لَعَلَّکُم تتَّقُونَ﴾ [7] ﴿لَعَلَّكُم تُفلِحونَ﴾[8] قرآن دنبال اینست که آن نتیجه ایی که رویکرد دارد به خوبی بدست آید و نتایج نباید مصادره شود و دیده نشود.

خلاصه : احکام پوشش احکامی اجتماعی هستند و فلسفه احکام حفظ جامعه و فرد و خانواده است؛ حفظ فرد از آسیب های اجتماعی و حفظ خانواده از متلاشی شدن و ضعف بنیه پیدا کردن و حفظ جامعه از هر گونه آسیبی که متوجه او شود.


[3] من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج1، ص306. الجزء الأول أَبْوَابُ اَلصَّلاَةِ وَ حُدُودِهَا بَابُ وَصْفِ اَلصَّلاَةِ مِنْ فَاتِحَتِهَا إِلَى خَاتِمَتِهَا: «وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُ يَقُولُ: فِي سَجْدَةِ اَلْعَزَائِمِ، « لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حَقّاً حَقّاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ إِيمَاناً وَ تَصْدِيقاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ عُبُودِيَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لاَ مُسْتَنْكِفاً وَ لاَ مُسْتَكْبِراً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ » ثُمَّ يَرْفَعُ رَأْسَهُ ثُمَّ يُكَبِّرُ .»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo