< فهرست دروس

استاذ سیدمنذر حکیم

درس خارج فقه

1401/07/09

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: فقه نکاح/ ‌تعیین عنوان و روش بحث در سال جاری/

 

ربنا لَا تَكِلْنِا إِلَى أنَفْسِنا طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً

﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ ۚ ﴾ [1]

قال تعالی: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [2]

﴿هُوَ الَّذِي‌ أَنْزَلَ‌ عَلَيْکَ‌ الْکِتَابَ‌ مِنْهُ‌ آيَاتٌ‌ مُحْکَمَاتٌ‌ هُنَ‌ أُمُ‌ الْکِتَابِ‌ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ‌ فَأَمَّا الَّذِينَ‌ فِي‌ قُلُوبِهِمْ‌ زَيْغٌ‌ فَيَتَّبِعُونَ‌ مَا تَشَابَهَ‌ مِنْهُ‌ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ‌ وَ مَا يَعْلَمُ‌ تَأْوِيلَهُ‌ إِلاَّ اللَّهُ‌ وَ الرَّاسِخُونَ‌ فِي‌ الْعِلْمِ‌ يَقُولُونَ‌ آمَنَّا بِهِ‌ کُلٌ‌ مِنْ‌ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌﴾ [3]

بحثی که آن را در سال جاری به عنوان خارج بحث فقه نکاح را آغاز می کنیم؛ قبل شروع بحث چند عنوان را فهرست وار مطرح می کنم بعد از این عناوین مهم ها را مشخص می کنیم

اولین چیزی که مهم است عنوان بحث مهم است عنوان بحث در حقیقت هدایتگر ما است به سوی مجموعه ایی از مباحث، لذا عنوان هر چه روشن تر و دقیق تر و شفافتر مطرح شود بحث دقیقتر و شفافتر خواهد بود؛ موضوع و عنوان بحث ممکن است با هم یکی باشند و ممکن است متفاوت باشد.

اهداف بحث روش و منهج بحث منابع بحث سطوح بحث مسبلزمات بحث از این 7 عنوانی که اینجا آوردیم مهمترین آن 2 عنوان است، بقیه خیلی بحث خاص و جدی میتوانیم نداشته باشیم؛ اما از دو عنوان نمی توانیم ساده بگذریم :

     عنوان بحث که راهنمای ما خواهد بود

     روش بحث

معمولا بحث روش در بحث های حوزوی و دانشگاهی مورد عنایت قرار نمی گیرد و هر کسی به ذوق و سلیقه خودش بحثی را آغاز می کند و به نتایجی سعی می کند برسد.

در حالی که برای هر نوع بحثی به طور منطقی یک روش خاص متناسب با بحث می شود تعریف کرد و باید تعریف کرد.

نسبت به عنوان اول که عنوان بحث ما است آنچه که اعلام شده «فقه النکاح» یا «کتاب النکاح» است، عناوین مرتبط به این بحث متعدد هستند. مرادف بحث نکاح زواج یا کتاب الزواج است در متون قدیم مطرح است.

از عناوین مرتبط به این بحث بحث خانواده است یعنی «فقه خانواده» یا «فقه نظام خانواده»؛ این عناوین مرتبط و همسو می تواند باشد.

بعضی این ها را مرادف هم می گیرند، مرادف نیستند ولی این طور تصور می کنند که بحث از نکاح بحث از فقه خانواده است. در حالی که اگر ما تعریف دقیقی برای هر یک از کلید واژه ها داشته باشیم می توانیم تفاوت بیّنی بین نکاح و همینطور عقد نکاح (چون نکاح می تواند دو معنا داشته باشد و عقد نکاح یکی از دو معنا است) و همینطور خانواده و فقه خانواده که می تواند متفاوت باشد هر چند هانواده با نکاح خانواده می شود.

یا فقه نظام خانواده یا تعبیر فقه نظام جامع خانواده؛ که بین بحث فقه نکاح و فقه نظام جامع خانواده می توانیم فاصله قابل توجهی ببینیم.

مقداری را سال گذشته بیان کردیم ولی چون وارد فقه نکاح می شویم باید عناوین جداسازی شود و روابطشان با یکدیگر را بدست آوریم تا روش انجام مناسب بحث را کشف کنیم یا پیشنهاد کنیم؛ یعنی اگر موضوع بحث نظام خانواده یا نظام جامع خانواده باشد ما در روش بحثمان روشی باید انتخاب شود که نظام خانواده را بدست آورد، در حالی که در بحث نکاح چه عقد نکاح چه معنای دوم (فعل نکاح ) ما آنجا نیازی به نظام خانواده نداریم (بله برای رسیدن احکام نکاح باید روشی متناسب با این موضوع انتخاب کنیم که الزاماً ما دنبال نظام نیستیم ما دنبال احکام مربوط به این فعل خاص که عقد نکاح یا فعل نکاح است) اگر مثلا بحث ازدواج با محارم یا ازدواج با اهل کتاب یا کفار را عنوان کنیم که از مسائل کتاب نکاح باید روش مناسب با مسأله را کشف کنیم بعد وارد بررسی شویم.

مشهود است الان در مجامع علمی گاهی برای استدلال بر حکم یک مسأله به یک آیه یا روایت استناد می شود و بقیه آیات نادیده گرفته می شود یا اینکه نیازی به آن ها نمی بیند؛ در حالی که اگر بخواهیم نظریه قانون گذار که در منبعی به نام قرآن و سنت برای ما تهیه دیده است ما نمی توانیم به برخی آیات به صورت موجبه جزئیه نگاه کنیم و ادعا کنیم حکم را به دست آوردیم ؛ بلکه نیاز داریم نگاه جامع به همه متون مربوطه داشته باشیم و این کافی نیست چراکه متون تحت الشعاع اصول کلی قرار می گیرد. همانطور که در سوره آل عمران اشاره شد.

﴿هُنَ‌ أُمُ‌ الْکِتَابِ‌ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ‌ ﴾ [4] شما یک منبعی بالادستی یا یک متن بالادستی یا یک آیه حاکم بر بقیه آیات داریم. آیات محکمات أم الکتاب است یعین نباید استظهار و استنباط ما از آیات دیگر که متشابه هستند نباید با محکمات تنافی داشته باشد.

این یک بحث روشی است که با دیدن یک آیه یا چند روایت نمی توانیم ادعا کنیم به حکم شرعی رسیدیم مگر اینکه کلیه تمام آیات و روایات مرتبط و کلیه اصول و ادله و قواعد حاکم بر مسأله را ببینیم و اگر مسأله ای که در چارچوب نظام خانواده یا نظام جامع خانواده تعریف می شود نمی توانیم منهای نگاهمان به نظام جامع خانواده نظر قطعی را از برداشت آیات و ورایات فی الجمله (چون بالجمله ندیدیم و اگر دیددیم باید با اسناد بالادستی محکات آیات و ورایات و مسلمات و ضوروت های دین باید همخوانی داشته باشد) به همین خاطر ما بحث روشی همانطور که قرآن روی آن تأکید دارد؛ مهم تر از فکر کردن روش فکر کردن است.

﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ﴾ [5]

موانع فکر کردن را برطرف کنید خلوت کنید و در یک محیط آرام بشینید برای کشف حقیقت فکر کنید. ﴿ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ ۚ ﴾ [6] خوب فکر کنید درست فکر کنید به اینجا می رسید که آن اتهام حرف فوق العاده ایی است اما هر حرف جدیدی این نشانه یک تحول است نشانه یک گام استثنایی است، هر استثنایی جنون نیست، بعضی نشانه رشد فوق العاده است اما اگر از جاده درست دور شود جنون است.

قرآن روش رسیدن به نتیجه را که اتهام جنون است را به چالش می کشاند، و همانطور وقتی که می فرماید: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [7] [8] اینها در حقیقت به ما روش رسیدن به حق را تسهیل میکند و خداوند چنین میفرماید:

مراحل و نحوه فکر کردن را بیان می کند. جایی که می گوید ﴿ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ ﴾ [9] و اینجا می گوید چطور فکر کنید .اول باید تمام اقوال متخالف را بشنوید ﴿الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ﴾ [10] و بعد جنس قولی که مصادیق متعدد می تواند داشته باشد و این از اقسام متعددی که در اینجا مطرح است باید با هم مقایسه و مقارنه شود، ﴿ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ ﴾ [11] حسن و أحسن ، حسن و سیّئ سیّئ و أسوأ خوب و خوب تر و بد و بدتر؛ این ها باید از هم جداسازی شود؛ وقتی جدا شدند در یک حرکت عاقلانه و عالمانه و متدبرانه، آن وقت وقت این است که بهترین را حتی خوب هم را نگیریم بلکه درست ترین و زیباترین را ؛ چون جای تفاضل و تفاوت است.

اگر این روش شد می شود ﴿ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [12] این دلیل بر فرزانگی و تعقل مطلوب و عالی است و انسان از همین مسیر هدایت شود یعنی هدایت گری قرآن متفرع بر پیمودن روش صحیح است همانطور که در سوره حمد فرمود ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[13] راه درست راه صحیح و مستقیم که قوام آن راه به صحت روش است که به نتیجه مطلوب می رساند اگر روش تخلق به اخلاق حسنه و ورش صحیح عمل به حکم شرعی طی شود آن وقت می بینیم که نتیجه حاصل می شود

پس روش بحث را به عنوان یک پیش نیاز اجتناب ناپذیر باید ببینیم و این پیش نیاز بدون در نظر گرفتن عنوان و موضوع به طور دقیق که آیا کتاب ما فقهی است یا فقه خانواده است؟ بین نکاح و خانواده چه ارتباط و تفاوتی وجود دارد که اجمالا اشاره شد نکاح به معنای عقد یا فعل است.

﴿َوَ أَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ﴾[14] این فعلی است که مکلفین انجام می دهند اما خود خانواده یا تشکیل خانواده که خود تشکیل فعل است ولی فعلی که خروجی آن کانون اجتماعی است نه فعل فردی، اینجا ازدواج با خانواده متفاوت است هر چند ازدواج راه رسیدن به تشکیل خانواده است؛ تشکیل خانواده با همین عقد نکاح تحقق پیدا می کند به عبارت دیگر رابطه زوجیت بعد عقد است و این محور اصلی تشکیل خانواده است و بدون رابطه زوجیت معنا ندارد.

اینجا فقهایی که درباره نکاح بیان داشته اند که : ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّوجلّ ، وأعَزَّ مِنَ التَّزويجِ [15] تشکیل کانون خانواده را بر اساس ازدواج مطرح کرده اند. نظرشان به تشکیل خانواده است ولی عنوان نکاح یا عقد نکاح است . چون لازم و ملزوم اهستند.

اگر بر موضوع فرد یا فرا فردی باشد بحث متفاوت خواهد بود، در اینجا حکم انجام عقد ازدواج یا فعل نکاح برای تک تک مکلفین مرد یا زن اگر ازدواج کنند؛ اگر موضوع بحث پیدا کردن حکم عقد نکاح و انجام آن باشد یک اقتضائات دارد و آثاری دارد و واجبات و حقوق دارد؛ اکا اگر موضوع بحث تشکیل خانواده باشد که یک گام آن و مقدمه آن برای تشکیل خود عقد است بحث فراتر از عقد خواهد بود. عقد به عنوان طریق انحصاری برای رسیدن به یک خانواده مطلوب و پایدار است اما بحث ما در عقد خلاصه نمی شود بلکه دنبال مقدمات تشکیل خانواده مثلا می رویم و کیفیت و آثار تشکیل و احکام تشکیل و آثار تکوینی و تشریعی تشکیل خانواده می رویم.

محورهای بحث ما درباره خانواده خواهد ببود از تشکیل مدیریت و انحلال و از تشکیل از مقدمات لازم برای تشکیل و احکام تشکیل و آثار مترتب بر تشکیل خانواده می رویم.

در حالی که در بحث نکاح حداکثر تعبیری که بهتر است نظام النکاح که آیات مکارم و سبحانی از این تعبیر استفاده کرده اند. این تعبیر یعنی احکام با هم ارتباط تنگاتنگ دارند و درون خود نظمی را پذیرفته است و گویای اون نظم هستند.

در کتب فقهی بحث را به أخص موضوع می برند به این ترتیب ما با تشخیص ضرورت تشخیص دقیق عنوان بحث و عناوین مختلفو همسو و تعیین موضوع بحث ؛ ممکنه متفاوت باشد مثلا عنوان نکاح باشد و موضوع تکیل خانواده باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo