درس خارج فقه استاد مهدی هادوی تهرانی
1403/02/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکتب ونظام قضایی اسلام /نگاهی به نظام قضایی اسلام /دوران بین سرعت دادرسی ودستیابی به حق
استاد: نکتهای که ما به آن منتهی شدیم (قبلاً هم گفتیم)؛ مشهور قائلند که علم قاضی حجت هست، ونمیتواند بدون نگاه به ادله وبیّنه با علم خود حکم کند. ولی ما علم قاضی را حجت نمیدانیم. تصور مشهور این بوده علم قاضی، علم طریقی محض هست وعلم هم حجیتش ذاتی هست. ولی ما گفتیم علم قاضی طریقی محض نیست، بلکه موضوعی طریقی هست پس نمیتواند بدون مستندات به علمش عمل کند (استناد کند). یک نکتهای را در فهرست اثبات اضافه کردیم (که آن را مشهور ندارند) و آن این است که قاضی نمیتواند به علمش عمل کند ولی میتواند مستندات علم خود را در محکمه بیاورد و اگر آن مستندات عادتاً مفید علم باشد به آنها حکم کند.
قبلاً گفتیم که در اینجا میتواند جایگاهی برای هیئت منصفه تعریف کنیم (که در فقه ما مطرح نبوده). وقتی قاضی مستنداتی بر علم خودش میآورد و بر سر مستندات اختلاف شود که آیا مفید علم هستند یا نه، در اینجا حضور هیئت منصفه برای داوری هست که آیا این ادله عادتاً مفید علم ویقین هست یا نیست (هیئت منصفه حکم نمیکند).
بعد گفتیم از همین بحثها میتوانیم نشانههای جرم شناسی را در مباحث قضایی باز کنیم. جرم شناسی به طور وسیع نه فقط در مباحث کیفری باشد (حتی در مباحث حقوقی جمع آوری شواهد وادله بر صحت یک ادعا یا بطلانش).
مواردی که در روایات وارد شده که مولا امیرالمومنین علیهالسلام در مقام قضاوت کارهایی کردند که از نظر امروزی ما نوع جرم شناسی هست، همه را گفتهاند که قضایای مربوط به علی بن ابیطالب علیهالسلام هست و ربطی به موارد دیگر ندارد. استاد: ما گفتیم که آنچه که حضرت امیرالمومنین علیهالسلام کردند کاری طبق قاعده بوده که حضرت خواسته با ارائه شواهدی بطلان یک ادعا یا صحت یک ادعایی را عادتاً احراز کند.
اینها به معنای این است که در قضاوت اسلامی به طور صوری نیست که یکی مدعی و دیگری منکر و... شود.
وهمچنین وجود دادستان هم معنادار میشود در جایی که قاضی نمیتواند عادتاً به قسم منکر اطمینان حاصل کند، یا بیّنه اطمینان آور نیست، قاضی چگونه شواهد جمع کند (گرچه وظیفهاش هست). در اینجا جایگاه دادستان ودادستانی معنادار میشود که یک نهادی باشد که به دنبال شواهد وادله بر صحت یا بطلان ادعا برود.