درس خارج فقه استاد مهدی هادوی تهرانی
1402/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکتب ونظام قضایی اسلام /نگاهی به نظام قضایی اسلام /دادستان /حسبه
مرحوم شهید اول در کتاب دروس مطالبی است که نوعی نوآوری است و متفاوت با آثار قبل از خودش است. در دروس بابی به نام کتاب الحسبه دارد. عنوان آن نشان میدهد که شهید میخواهد به حسبه و ابعادش بپردازد ولی وقتی به آن مراجعه میشود بابش چند صفحه بیش نیست و بحث کوتاهی هست و بحثش هم ناظر به امر به معروف و نهی از منکر هست. در واقع شهید اول بحث امر به معروف ونهی از منکر را تحت عنوان کتاب الحسبه مطرح کرده است. در آثار علماء به بحث امر به معروف ونی از منکر پرداختهاند.
استاد: ما به مناسبت اینکه حسبه به عنوان مبنای مشروعیت دادستان و دادستانی مطرح شده است، مایل هستیم بحث حسبه را مقداری بسط دهیم.
مرحوم شهید اول تحت عنوان کتاب حسبه بحث امر به معروف و نهی از منکر را مطرح کرده است. فرموده امر به معروف و نهی از منکر واجب هستند. شروطش را ذکر میکند: «كتاب الحسبة [شرائط الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر] يجب الأمر بالمعروف الواجب و النهي عن المنكر بشروط ستّة: التكليف، و العلم بجهة الفعل، و إمكان التأثير، و انتفاء المفسدة، و أن يكون المعروف ممّا سيقع و المنكر ممّا سيترك، و عدم ظنّ قيام الغير مقامه على الأقوى، و بعض هذه شروط الجواز.»[1] - انتفاء المفسده: مفسدهای نداشته باشد. - أن یکون المعروف ممّا سیقع و المنکر ممّا سیترک: آن قابل تکرار باشد ولی اگر انجام شده و تمام شده و دیگر تکرار نمیشود، لازم به امر به معروف و نهی از منکر نیست. - عدم ظن قیام الغیر مقامه: اگر ظن دارد که فرد دیگری امر به معروف ونهی از منکر میکند، بر او واجب نیست.
«و مدرك وجوبهما العقل والنقل، و لايلزم وجوبهما على اللّٰه تعالى بمعنى يحصل معه أثرهما، حذراً من الإلجاء.»[2]
مرحوم شهید شبههای (شبهه کلامی) را مطرح میکند و در عرض یک سطر جواب میدهد. شبهه: عقل میگوید که جلوی ترک واجب و فعل حرام را باید گرفت، وقتی عقل این حکم را میکند، پس این حکم بر خدای متعال هم واجب است، پس او هم باید جلوی ترک واجب و فعل حرام را بگیرد. جواب: این حکم بر خدای متعال واجب نیست، چون اگر این بر خداوند واجب باشد، اختیار از بین میرود. اگر خدای متعال جلوی ترک واجب را بگیرد دیگر شخص مختار نیست، بلکه مجبور به فعل واجب هست یا اگر جلوی فعل حرام را بگیرد دیگر شخص مختار نیست. الجاء (اضطرار) هست (اختیار نیست).
«و يستحبّ الأمر بالمندوب و النهي عن المكروه.»[3]
مرحوم شهید اول مراتب وطریقه امر به معروف ونهی از منکر را ذکر میکند: «و طريق الأمر و النهي التدرّج، فالإعراض، ثمّ الكلام اللّين، ثمّ الخشن، ثمّ الأخشن، ثمّ الضرب غيرالمبرح، ثمّ المبرح، أمّا الجرح والقتل فالأقرب تفويضهما إلى الامام، و يجب بالقلب وجوباً مطلقاً.»[4]
بحث امر به معروف ونهی از منکر همیشه در آثار ما بوده، در کتاب مقنعه که قدیمیترین کتاب هست که به رسیده باب امر به معروف و نهی از منکر دارد. کتاب الحسبه اسمش نیست ولی امر به معروف ونهی از منکر دارد. شیخ مفید هم تقریباً همین را میفرماید که مراتب قبل از جرح و قتل وظیفه عمومی هست ولی جرح وقتل به عهده سلطان هست. بعد سلطان را به امام معصوم علیهالسلام تعبیر میکند یا منسوب خاص از ناحیه امام علیهالسلام هست و در دوران غیبت فقهاء هستند.