< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکتب ونظام قضایی اسلام /نگاهی به نظام قضایی اسلام /شروط قاضی / قاضی منصوب از سوی فقیه یا حاکم اسلامی

 

از آن‌جایی که فقیه در همان دایره می‌تواند تصرف کند که معصومان علیهم‌السلام قدرت اعمال ولایت دارند. پس بایست بررسی کرد که دایره ولایت معصومان علیهم‌السلام را مورد تفحص قرار داد.

یکی از ادله ولایت حضرات معصومین علیهم‌السلام آیه شریفه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾[1] هست. «در آیه شریفه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾ [رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله از مؤمنان نسبت به آن‌ها سزاوارتر است] اين حق به حضرت صلى‌الله‌عليه‌وآله داده شده است كه در امورى كه مؤمنان مى‌توانند در آن امور نسبت به خود تصميم بگيرند، براى آن‌ها تصميم گيرى كند واگر حضرت صلى‌الله‌عليه‌وآله در چنين امورى، موضعى براى مؤمنى اتخاذ كند، او بايد از آن تبعيت نمايد و تصميم حضرت صلى‌الله‌عليه‌وآله به استناد آيه بر تصميم شخص مؤمن تقدّم دارد.»[2]

در غدیر که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌خواستند ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام را اعلام کنند، یکی از جملاتی که قبل از اعلام فرمودند این بود که «ألست أولى بكم من أنفسكم؟ قالوا : بلى»[3] (اشاره به این آیه شریفه دارد).

«با این وصف، اموری كه تصرف در آن به دليل احترام شخصيت مؤمن حرام است، مانند وادار ساختن او به اقامت در مكانى يا انجام كارى يا فروش اموال يا خريد چيزى، به استناد اين دليل براى نبى اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله جایز می‌باشد.»[4]

«با استناد به آیات وروايات مى‌توان ثابت كرد اين ولايت براى سايرمعصومان عليهم‌السلام نيز وجود دارد.»[5]

مثل آیه شریفه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[6] که حضرت امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه در رکوع به فقیر صدقه دادند.

عبارت ﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[7] در آیه شریفه کلی هست که ظاهراً هر مومنی را شامل می‌شود. ولی روایات متعدد داریم که این مورد از باب قضیه خارجیه هست (نه حقیقیه). خداوند نمی‌خواهد بفرماید هر مومنی که نماز می‌خواند، هر مومنی که در رکوع صدقه می‌دهد ولیّ امر شما هست. علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام در رکوع بود یک فقیری آمد و درخواست کمک کرد، و او هم در حال رکوع به او صدقه داد، و این آیه شریفه نازل شد. از این آیه شریفه فقط مقصود علی بن ابی‌طالب هست و هیچ کس دیگری نیس‌ـــــت. اصلاً این آیه شریفه به خاطر علی بن ابی‌طالب صلواةالله‌علیه نازل شد.

از آیات دیگری من جمله آیه شریفه تطهیر، آیه مباهله... می‌توانیم ولایت را برای حسنین علیهماالسلام ثابت کنیم.

«ادله ولایت فقیه همان ولایتی را كه معصوم عليه‌السلام از آن برخوردار است، براى فقيه جامع الشرائط ثابت می‌کند.»[8]

«اگر در موردی به دلیل خاصى رعايت شرطى از سوى شريعت بر معصوم عليه‌السلام يا فقيه در هنگام گماردن قاضى لازم شده باشد، بايد اين شرط مراعات شود و در غير اين صورت حكم قاضى نافذ نخواهد بود.»[9]

اما رعایت شروطی كه وضعيت آن‌ها معلوم نيست و اعتبار آن‌ها در متن شريعت مُحرز نمى‌باشد، لازم نخواهد بود.»[10]

 

«بنابراین ما درست به نتيجه‌اى مخالف آن‌چه در گذشته به آن منتهى شديم، خواهيم رسيد و آن اين‌كه رعايت شروط معتبر در قاضى منصوب از سوى معصومان عليهم‌السلام بر فقيه الزم نيست، مگر اين‌كه احراز شود اين شروط در گروه اول قرار دارند و از متن شريعت برخاسته‌اند.»[11]

 

اگر اشکال شود که ولایت در دایره اموری هست که (حتی) به نحوی به احترام شخص مربوط باشد، که در این‌جا ولی و یا ائمه علیه‌السلام یا فقیه حق الزام کردن او را دارند. وقتی کسی به عنوان قاضی منصوب شد، یک چیزهایی موضوع قضاء قرار می‌گیرد که دیگر از قبیل مواردی نیست که حتی معصوم هم حق اعمال ولایت داشته، مثل زوجیت که حتی معصوم هم نمی‌تواند زنی را بدون عقد نکاح به زوجیت دیگری درآورد. مساله زوجیت با اعمال ولایت ایجاد نمی‌شود. مثلا یک زن ومرد اختلاف می‌کنند؛ مرد ادعا دارد که آن زن، همسرش هست. زن می‌گوید که اصلاً ازدواج نکردیم (منکر است).

قاضی قضاوت می‌کند و در نهایت می‌گوید حق با مرد هست و حکم به همسر بودن آن زن برای مرد می‌کند.

حال این قاضی را معصوم علیه‌السلام یا فقیه نصب کرده است، خود معصوم یا فقیه نمی‌توانند اعمال ولایت کنند و بگویند کسی را که زن دیگری نیست، همسرش باشد. حال چگونه قاضی منصوب از سوی آن‌ها می‌تواند حکم به زوجیت آ‌ن‌ها کند، در حالی ممکن است واقعاً همسرش نیست.

در جواب به این اشکال به عدم احتمال تفصیل تمسک کرده‌اند. گفته‌اند: قاضی یا حکمش نافذ است (در همه موارد قضایی)، یا حکمش نافذ نیست (در همه موارد قضایی)، (حالت بینابین که نداریم که بگوییم یک قاضی حکمش در بعضی جاها نافذ و در بعضی جاها نافذ نیست). احتمال تفصیل نمی‌دهیم. که گفته شود در این دایره فقیه با معصوم می‌توان اعمال ولایت کند پس قاضی می‌تواند، و در دایره دیگر فقیه یا معصوم نمی‌توانند اعمال ولایت کنند، پس قاضی منصوب هم نمی‌تواند. (یا قاضی می‌تواند یا نمی‌تواند و حالت وسط ندارد). و از آن‌جایی که ما فرض کردیم می‌تواند پس همه جا می‌تواند قضاوت کند.

 


[2] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[4] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[5] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[8] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[9] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[10] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.
[11] قضاوت وقاضی، هادوی تهرانی، ص140-154.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo