< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1402/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/کفایه الاصول /موضوع علم

 

خلاصه:

در ادامه مباحث بودیم که بعضی قائل اند بایستی هر علمی حول و دور موضوع واحدی بچرخد و یکسری دلائلی را بیان کردند و عمدتاً سه دلیل بود که یاد شد، در جلسه قبل دو مورد از سه دلیل را جواب دادیم و رد کردیم و گفتیم دلیلِ متقن وجود ندارد که موضوع واحدی را برای علمی برشماریم، الان خواستار این هستیم که سومین دلیلِ قائلان را بر واحد بودن موضوع برای علم را بحث کنیم.

دلیل سوم:

اشکال سوم(مناقشه سوم) این است که اصلاً رابطه‌ی موضوع با غرض علیّت نیست و نمی‌شود قاعده الواحد را بگوییم و این قانون برای علیّت است. علیّت، یعنی علّیت تامّه و رابطه مسائل یک علم با غرض یک علیّتِ ناقصه است(علّت ناقصه است)، اتفاقاً در علّت ناقصه از کثیر است که معلول نشأت می‌گیرد، یعنی به نحوی رابطه سببیت است نه رابطه علیّت، از صدها و هزاران مسئله است که غرض شکل می‌گیرد. و اگر فرض بگیریم علمی یک غرض واحد دارد، این غرض واحد رابطه‌اش با موضوع رابطه علیّت تامّه نیست بلکه ناقصه است، و قانون الواحد برای علیّت تامّه است و به معنای دقیق و واقعی کلمه فقط مختص خداوند متعال است(خداوند متعال است که علّت تامّه است و مابقی همه علّت ناقصه هستند).

وحدت علم و موضوع:

رابطه موضوع با غرض یک تأثیر است و علیّت نیست در نتیجه ما به این رسیدیم ادله متقنی وجود ندارد(دلیل قوی) که هر علمی بایستی موضوعِ واحد داشته باشد. همین که دلیل قوی وجود ندارد به ما جواز می‌دهد که این ادعا که هر علمی بایستی موضوعِ واحد داشته باشد، را قبول نکنیم، و کسی که وارد به علمی می‌شود نمی‌تواند ادعا کند که موضوع واحدی در علم دیده می‌شود و چیز دیگری نیست، و این که هر علمی موضوع واحد دارد خلاف وجدان و تتبع است. همچنین فایده و ثمره مهمی ندارد که هر علم، بایستی موضوع خاصی و واحدی داشته باشد چون اگر این را قبول کنیم مابقی بحث ها را بایستی خارج بحث(خارج از موضوع) کنیم.

از نظر ما این که هر علمی بایستی موضوعِ واحدی داشته باشد مورد قبول نیست، و همچنین گفتیم که هیچ ثمره و فایده نیز ندارد و حتّی از لحاظ کابرد ضرر آن بیشتر است.

نتیجه این که مورد قبول ما نیست که هر علمی بایستی موضوعِ خاصی(واحدی) داشته باشد و هیچ اشکال ندارد که علمی بیش از یک موضوع داشته باشد.

می‌توانند از ما سوال کنند اگر علمی موضوعِ واحد نداشته باشد و غرضِ واحد نداشته باشد خب پس چه چیزی وحدت علم را تضمین می‌کند؟ آنچنان چیزی که تضمین می‌کند وحدتِ علمی را، بعداً در بحث دیگر که تمایز علوم است مورد بررسی قرار میدهیم، مثلاً مرحوم امام خمینی رحمه الله مسئله‌ی سنخیت را مطرح می‌کند که بعداً بحث می‌کنیم.

اگر ما به این رسیدیم که علمی، موضوعِ واحدی ندارد هیچ اشکال ندارد، مثلاً اگر در علم فیزیک یا شیمی متوجه شدیم که موضوعِ واحدی ندارد و یک علم نیست بلکه متشکل از چند علم است هیچ اشکال ندارد و مانعی نیست، این موارد فقط اعتباریات است و اگر کسی موضوع علمی را واحد ندانست و یا دانست هیچ فرقی ندارد و مشکل خاصی را درست نمی‌کند. مثلاً اگر رشته زمین شناسی فرضاً بگوییم موضوع آن، فقط عناصر تشکیل دهنده کره زمین است، و اگر کسی دیگر در همین علم زمین شناسی خاکِ کره ماه هم نیز اضافه کرد و جزو مسائل آن دانست خب اینجا چه اشکالی پیش میاید، فقط خلافِ آن پیش فرضِ اولیه میشود، خب خلافِ پیش فرض بشود اصلاً اشکال ندارد. این اعتباریات که منظور همان پیش فرض اولیه است این موارد جزو مُعظم موارد(مسائل) است و چون اغلب مسائل یک علم بخاطر مسائل مُعظم است حول آن می‌چرخد و اشکالی ندارد موارد و مسائل دیگر هم وارد آن بشود. پس اگر در علم زمین شناسی مثلاً شخصی دیگر می‌آید خاک کرات دیگر را بررسی می‌کند و مطالبی را بازگو می‌کند، آیا اشکالی وارد می‌شود؟ خیر اصلاً اشکال و خللی ایجاد نمی‌شود و چه اصراری است که مثلاً در یک علم، فقط به یک موضوعِ خاص بحث شود و چنین اصراری مورد قبول نیست.

مرجعیت واحدی که حرفش سندیت و حجیت داشته باشد در تعیین موضوع هر علمی(برای موضوع علم) وجود ندارد و فقط اعتباریات است. شاید یک علمی وجود داشته باشد فقط و فقط تنها یک موضوع داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد، ما خواستار این بودیم که بگوییم ضرورت در این که هر علمی بایستی موضوعِ واحد داشته باشد وجود ندارد(عدم ضرورت).

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo