< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

99/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: صیغه امر /اوامر /مقصد اول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در مفاد صیغه امر بود و اینکه آیا مدلول آن طلب مره است یا تکرار. مرحوم آخوند فرمود مدلول امر به حسب اطلاق نه مره است و نه تکرار بلکه طبیعت بدون قید است و از آنجا که با یک بار امتثال آن محقق می شود نتیجه اش این است که بعد از تحقق امتثال موضوعی برای امر باقی نمی ماند و نتیجه اش به حسب امتثال با قول به مره متحد است.

1- مراد از مره و تکرار دفعه یا دفعات یا فرد افراد

نزاع در اینکه مفاد امر مره یا تکرار است مراد چیست؟ آیا مراد از مره و تکرار دفعه و دفعات است یا فرد و افراد. مرحوم آخوند[1] فرموده هر دو می تواند محط بحث باشد یعنی هم مره و تکرار به معنای دفعه و دفعات و هم فرد و افراد. مرحوم آخوند می فرماید هردو می تواند محط بحث باشد یعنی هم مره و تکرار به معنای دفعه و دفعات هم به معنای فرد و افراد. فرق این دو این است که مره اعم از فرد است یعنی ممکن است با یکبار در ضمن یک فرد امتثال محقق شود و همچنین در ضمن افراد. مره اعم است از اینکه با یک فرد محقق شود یا با افراد. نزاع دیگر این است که آیا مفاد امر فرد واحد و وجود واحد از مأمور به است یا مطلوبیت افراد متعدد.

مرحوم آخوند می فرماید عنوان بحث می تواند بر هردو منطبق باشد یعنی هم فرد و افراد و هم دفعه و دفعات. مرحوم صاحب فصول فرموده مراد در مسأله نزاع اینکه مراد از امر مره و تکرار دفعه و دفعات است. سرش این است که اصولیین بحثی دیگر دارند که آیا مطلوب به امر طبیعت است یافرد. ایشان فرموده اگر در بحث مره و تکرار مراد فرد و افراد باشد این بحث تکراری می شود چون بحث مره و تکرار باید از توابع بحث طبیعت وفرد باشد. اینکه این بحث را در عرض آن بحث قرار می دهند جایز نیست مگر اینکه مراد از امر دفعه و دفعات باشد چون طبیعت قابل انقسام به فردو افراد نیست چون حیثیت طبیعت مباین با فرد است.

بعد مرحوم آخوند می فرماید این کلام صحیح نیست چرا که صاحب فصول خطای در فهم لفظ کرده است. آنچه گفته می شود از فرد در مسأله مره و تکرار با فرد در مسأله طبیعت و فرد از قبیل مشترک لفظی است و فرد در این دو مسأله با هم فرق دارد. فردی که در مسأله طبیعت مراد است مشخصات است. آیا مشخصات خارج از طبیعت داخل مأمور به است یا مأمور به فقط طبیعت است و مشخصات هرچند از لوازم طبیعت است ولی اصل بحث نیست و دخلی در مأمور به ندارد. مراد از فرد در این بحث وجود واحد است. آیا یک وجود یا وجودات متعدده باید آورده شود.

مرحوم آخوند می فرماید مراد از مسأله محل نزاع نه فرد و افراد و نه دفعه و دفعات است بلکه مراد از امر طبیعت است و این طبیعت چه در ضمن یک فرد یا دفعه محقق شد جایی برای امتثال دوباره باقی نمی ماند. وقتی عقلا امتثال محقق شد موضوعی برای تکلیف باقی نمی ماند.

اگر مطلوب به امر فرد باشد اگر مکلف در عرض واحد افرادی را انجام داد امتثال محقق نشده چون فرد مردد است و فرد مردد واقع ندارد. اگر مطلوب به امر فرد باشد، امتثال به افراد در عرض واحد صحیح نیست چون یک فرد مطلوب به امر است وقتی شما افرادی را بیاورید در علم الله هیچکدام محقق امتثال نیست. مجموع که نمی تواند امتثال باشد، احدهمای معین که ترجیح بلامرجح است و احدهمای لامعین فرد مردد است و فرد مردد واقعیت ندارد. اگر گفتیم امر به طبیعت تعلق گرفته در این مورد که چند فرد می آورد امتثال محقق شده است.

2- تبدیل امتثال

در این بحث دو مسأله داریم. یکی اینکه آیا امتثال بعد از امتثال واجب است. اگر گفتیم مطلوب به امر تکرار است معنایش وجوب امتثال بعد از امتثال است لکن اشکال نکنید به اینکه مأمور به مجموع است و این امتثال بعد از امتثال نشد بلکه امتثالی است که قائم به مجموع است. می گوییم این امتثال از قبیل تکرر امتثال است نه از قبیل امتثال واحد به مجموع. پس یک بحث این است که آیا تکرار امتثال واجب است. دیگر اینکه آیا امتثال بعد از امتثال صحیح است.

ما غیر از این دو عنوان سه عنوان داریم که با اینها می تواند ادغام شود. یکی امتثال بعد از امتثال و دیگری تبدیل امتثال و سومی امتثال به متعدد است.

مرحوم آخوند می فرماید آیا تبدیل امتثال ممکن است یا نه؟ آیا امتثال بعد از امتثال ممکن است یا نه؟دیگر اینکه تبدیل امتثال و امتثال بعد از امتثال صحیح است یا نه؟

مرحوم آخوند فرموده است اگر قائل به مره شدیم اشکالی نیست در اینکه هردو یعنی وجوب تکرار امتثال و صحت و امکان تعدد امتثال موضوع بحث ماست. اگر مطلوب به امر مره باشد یعنی بیش از یکبار نه واجب است و نه صحیح است. شأن صلات بعد از صلات اگر دلیل خاص نداشته باشیم مانند ورزش بعد از صلات است که نه واجب است و نه به عنوان فعل صلاتی صحیح نیست.

بنابر قول به تکرار قضیه روشن است. اما بنابر قول به طبیعت ایشان می فرماید یکبار امری که به طبیعت تعلق گرفته اطلاق دارد به اینکه در مقام بیان است حتی از حیث مره و تکرار و دیگر اینکه امر در مقام بیان نیست بلکه یا اهمال دارد و یا اجمال دارد. فرق بین اهمال و اجمال این است که در مورد اجمال ممکن است در مقام بیان باشد ولی کلام او به حسب احتفاف به چیزی که صلاحیت برای قرینیت دارد مجمل شده است ولی اهمال این است که در مقام بیان نیست. اگر امری که در صدد تمسک به آن بر وجوب یا صحت امتثال هستیم مجمل است مرجع اصل عملی است. اصل عملی در مسأله احتمال وجوب تعدد، برائت است و از حیث صحت داخل در بحث اقل و اکثر ارتباطی می شود. وقتی که صحت امتثال بعد از امتثال مشکوک باشد نمی دانم صحت عمل مشکوک به عدم سبق است یا اینکه با سبق فعل، عمل ثانی هم صحیح است. اصلی که نفی صحت کند نداریم بلکه مقتضای اصل عدم شرطیت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo