< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

99/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: ماده امر /اوامر /مقصد اول

خلاصه مباحث گذشته:

محصل کلام ما این شد که اختیار متقوم به چهار امر است: قدرت،عدم مانع،اراده و داعی. نفس اراده را ایجاد می کند ولی وجود نفس به تنهایی علت اراده نیست چون زمانی نفس بود و علیت برای اراده نبود. منشأ اراده زائد بر وجود نفس، داعی است و تأثیر داعی به گونه ای است که موجب جبر نمی شود. در علیت داعی برای اختیار، تمکن فاعل از ترک، وجود دارد، پس انسان فاعل بالجبر نیست.

1- پاسخ به برخی سوالات در بحث اختیار

فقط سوالی وجود دارد که چرا داعی کفر در کافر و داعی ایمان در شخص مؤمن قرار داده شد؟ می گوییم با بیان ذکر شده شبهه جبر منتفی شد ولی اینکه چرا داعی ها مساوی نیست، ما قانونی به نام قانون مساوات نداریم و لازم نیست که هر دو داعی شان مساوی باشد. عدم مساوات، ظلم نیست چون ظلم مربوط به جایی است که شخص مجبور به گناه کردن باشد.

ممکن است توهم شود که شخص مؤمن حتما اطاعت می کند و شخص عاصی حتما عصیان می کند به خاطر وجود داعی، در این صورت ارسال کتب و رسل چه فایده ای دارد؟ در جواب می گوییم باید تکلیف و بعث رسلی باشد تا اطاعت کند و طاعت و معصیت فرع بر بعث کتب و رسل است.

مرحوم میرداماد نکته ای در اراده دارد که حتی مرحوم صدرا متفطن آن نشده و به آن اشکال کرده است. میرداماد[1] فرموده است اراده که امری اختیاری است، اختیاریت اراده به امر دیگری نیست بلکه به ذات اراده است. منظور ایشان این نیست که هر اراده ای کنارش اراده دیگری است بلکه مرادش این است که هر اراده ای بعینها ارادة الاراده نیز می باشد نه اینکه به هر اراده ای اراده دیگر تعلق گیرد تا تسلسل بوجود آید. اختیاری بودن هر چیزی به اراده است و اختیاری بودن اراده، به خودش است. اینکه مرحوم امام کلام مرحوم بروجردی را غیر از کلام مرحوم میرداماد می داند صحیح نیست و مرحوم بروجردی نیز همین کلام را می گوید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo