< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

1400/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اجزاء /اوامر /مقصد اول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در وجوهی بود برای اجزاء امر اضطراری از اختیاری واین که بعد از اتیان به فعل اضطراری نیازی به اعاده عمل به وجه اختیار در داخل وقت و قضای در خارج وقت نیست. در مقام بعد از دو بیان عقلی به دو بیان استظهاری استناد شد اطلاق مقامی و عنوان بدلیت. گفتیم بدلیت ما غیر از بدلیت در کلام شهید صدر است. همینطور بیان ما وشهید صدر با بیان مرحوم نائینی متفاوت است. بیانات استظهاری یکی اطلاق مقامی بود دوم بیان ما و سوم بیان شهید صدر و چهارم بیان مرحوم نائینی بود. بیان مرحوم نائینی با کلام مرحوم بروجردی متحد بود که فعل اضطراری در حقیقت مصداق مأمور به در ظرف اضطرار است. البته در کلام مرحوم نائینی پسوندی داشت. ایشان فرمود مصداق مأمور به در ظرف اضطرار فعل اضطراری است و با این اطلاق مقتضی تعیین این مصداق استظهار می شود وفای این فعل اضطراری به تمام مراتب فعل اختیاری و به تبع آن اجزاء. مرحوم آقاضیاء سه اشکال به این بیان وارد کرد که بیان شد.

بیان دیگر برای اجزاء امر اضطراری در کلام مرحوم نائینی

بیان پنجم برای اثبات اجزاء به حسب ظهور ادله مطلبی است که در کلام محقق عراقی از مرحوم نائینی حکایت شده است. آن بیان این است که اصل امر اضطراری حاکی از الغاء قیدیت امر دخیل در فعل اختیاری مثل وضو در ظرف اضطرار است – از حیث دخل آن در ملاک- یعنی وضو در ظرف ضرورت مقوم استیفاء و تحقق ملاک وظیفه مکلف نیست بلکه مکلف در ظرف اضطرار با تیمم فعلش وافی به غرض است. فرقش با بیان اول این است که در بیان اول گفته می شد که اطلاق امر اضطراری دال بر وفای فعل اضطراری به تمام ملاک فعل اختیاری است. در تقریر دیگر در کلام مرحوم نائینی گفته می شود اصل امر اضطراری حاکی از این است که قید دخیل در حال اختیار مثل وضو مقوم ملاک نیست هرچند در ظرف اضطرار. در ظرف ضرورت قوام ملاک عمل به وضو نیست و معنایش این است که ملاک با همان فعل اضطراری و نبود قید اختیاری محقق است و اگر فعل اضطراری که فاقد قید اختیاری است واجد ملاک نبود موجبی برای امر به آن نبود. از تعلق امر به فعل اضطراری و الغاء قید اختیاری در حال ضرورت می فهمیم که ملاک عمل به گونه ای است که منوط به تحقق آن قید نیست و آن قید دخلش در ملاک مربوط به ظرف اختیار است.

اشکال به مرحوم نائینی

مرحوم آقاضیاء از این بیان پاسخ داده به اینکه نهایت چیزی که از تعلق امر به فعل اضطراری فهمیده می شود این است که فعل اضطراری ملاک دار است اما اینکه تمام ملاک فعل اختیاری را داراست از امر به فعل اضطراری نمی توان کشف کرد. از صرف اینکه امر به فاقد قید تعلق گرفته می فهمیم ملاک دارد اما تمام ملاک فهمیده نمی شود. پس این بیان نیز ناتمام است.

بیان دیگر برای اجزاء امر اضطراری در کلام مرحوم نائینی

بعد مرحوم آقاضیاء بیان دیگری از مرحوم نائینی بیان می کند. ایشان می فرماید شارع اگر امر به فعل اضطراری کرده این امر کاشف از این است که بین فعل اضطراری و فعل اختیاری یک جامعی وجود دارد که استیفاء شده است – این بیان مشترک بین مرحوم اصفهانی و نائینی است- این بیان حاکی از این است که عدم اجزاء موجبی ندارد. محصل این بیان این است که شارع اگر امر به فعل واجد خصوصیت کرده و در ظرف اضطرار مکلف ذات عمل را استیفا کند به فعل فاقد خصوصیت -نماز بدون وضو و باتیمم- نمی توانید بگویید مکلف باید یک نماز با وضو هم بخواند چون آن چیزی که می خواهد دلیل بر لزوم نماز با وضو باشد امر به صلات با وضو است که آن امر دعوت به جامع با خصوصیت می کند نه به خصوصیت چون خصوصیت وجود منحازی از ذات ندارد. آن چیزی که می خواهد موجب عدم اجزاء باشد امر به صلات با وضو است. فرض این است که امر به صلات با وضو نمی تواند بعد از فعل صلات با تیمم شما را دعوت به شی کند چون آنکه دعوت می کرد به آن این صلات مع الوضو دعوت به جامع با خصوصیت می کرد که این ذات را در ضمن صلات با تیمم انجام دادید پس این امر به صلات با وضو بعد از صلات با تیمم نمی تواند دعوت کند به ذات صلات که جامع بین صلات با وضو و تیمم است چون استیفا شد. امر به صلات با وضو دعوت می کرد به ذات با خصوصیت. بله می توانید امر به صلاتی درست کنید که دعوت به صلات کند به عنوان مقدمه آن خصوصیت و این غیر از امری است که تعلق گرفته بود به صلات با وضو. امر به صلات با وضو دعوت به صلاتی که مقدمه خصوصیت باشد نبود بلکه دعوت می کرد به ذات با خصوصیت.

اطلاق امر اختیاری متعلقش امری است که با وجود جامع قابل امتثال نیست چون شما را دعوت می کند به ذات با خصوصیت. شما ذات صلات را بعد از اینکه آن را در ضمن صلات با تیمم آوردید نمی توانید دوباره امتثال کنید. بله خصوصیت آن را می توانید انجام دهید یعنی یک نماز دیگر با وضو بخوانید.در اینصورت این صلات مطلوب ذاتی نیست بلکه مطلوب غیری است و امر به صلات با خصوصیت شما را دعوت به صلاتی که مطلوبیتش مقدمی باشد نمی کند. بر این اساس محقق عراقی از مرحوم نائینی نقل کرده که باید عمل مأتی به از ناحیه امر به فعل اختیاری مجزی باشد یعنی عمل به فعل اختیاری صالح برای اعاده و دلالت بر عدم اجزاء نیست.

اشکال به کلام مرحوم نائینی

مرحوم آقاضیاء اشکال می کند به اینکه از کجا می گویید امر به جامع صلات با خصوصیت بعد از اتیان به جامع صلات صالح برای دعوت مع الخصوصیه نیست چون جامع محقق شده است -البته مرحوم اصفهانی نیز این اشکال را کرده است- ایشان می فرماید از کجا می گویید امر به صلات با خصوصیت با وضو با انجام صلات با تیمم انجام گرفت. شما گفتید با انجام صلات با تیمم ذات صلات محقق شد و اگر چیزی بماند فقط خصوصیت است و اگر قرار باشد ذات مطلوب باشد مطلوبیتش مقدمی و برای رسیدن به خصوصیت است. ما می گوییم اینطور نیست ممکن است در مقام دو ملاک باشد یکی در جامع با قطع نظر از خصوصیت و یک ملاک در جامع با خصوصیت.

کلام مرحوم نائینی و اصفهانی این بود که امر به فعل اختیاری نمی تواند مقتضی عدم اجزاء باشد چون ذات در ضمن فعل فاقد خصوصیت -یعنی فعل اضطراری- محقق شد و امر به ذات با خصوصیت نمی تواند شما را دعوت به ذات با خصوصیت کند مگر دعوت به ذات مقدمی باشد که امر به فعل اختیاری از آن قاصر است. جوابش این است که می تواند دعوت امر به فعل اختیاری به ذات به اعتبار خصوصیتی باشد که درجامع همراه خصوصیت است و جامع فاقد خصوصیت آن ملاک را ندارد و ملاک دیگری دارد. پس در صلات با وضو دو ملاک وجود دارد یکی ملاک جامع چه خصوصیت باشد چه نباشد و دیگر ملاک در جامع با خصوصیت. پس یک ملاک، ملاک ذات صلات است و ملاک دیگر ملاک صلات با وضوست نه ملاک دوم وضوی با صلات بلکه صلات با وضو. با این بیان امر به فعل اختیاری می تواند شما را دعوت به انجام جامع به خصوصیت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo