< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

1400/01/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: صیغه امر /اوامر /مقصد اول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در تبدیل امتثال و استدلال بر آن به بحث اعاده صلات به صورت جماعت بود که در برخی از روایات آمده است. گفتیم در مقام پنج طایفه از روایات داریم که سه طایفه از آن بیان شد. طایفه اول و دوم هیچ ارتباطی به بحث نداشت. و طایفه سوم هم می تواند با هدم امتثال سازگار باشد.

1- طایفه چهارم روایات دال بر تبدیل امتثال

اهم روایات باب این طایفه و طایفه پنجم است. طایفه رابعه عبارت بود از روایات هشام و حفص که هر دو معتبر بود که در این دو روایت صرف تجویز صلات جماعت بعد از صلات فرادی نبود بلکه در آن آمده بود «وَ يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَة» گفته می شود این بیان دلالت بر تبدیل امتثال دارد. لکن گفتیم که در این دو روایت احتمالاتی وجود دارد و استدلال به این طایفه مبتنی است بر برخی از این احتمالات.

احتمال اول این است که منظور از این طایفه از روایات بحث قطع فریضه ای که مکلف به صورت فرادی مشغول است بخاطر برخورد با اقامه جماعت در اثناء صلات فرادی شده است. مفاد این روایت این است که کسی که در اثناء صلات فرادی برخورد کرد به اقامه جماعت نسبت به آن صلات می تواند از صلاتی که مشغول به آن است به صورت فرادی و به جماعت بپیوندد و صلات جماعت را صلات فریضه قرار دهد. اگر این احتمال فرض شود روایت ربطی به قضیه تبدیل امتثال ندارد بلکه تحقیق امتثال در ضمن فعل ثانی به قطع فعل اول و نه به تبدیل فعل اول است. قطع فریضه یعنی ابطال فریضه و ربطی به تبدیل امتثال ندارد زیرا تبدیل امتثال یعنی فعل سابق در عین صلاحیت برای مصداق امتثال بودن، از آن رفع ید شود و به فرد متأخر قصد امتثال شود. اما ابطال عمل سابق ربطی به مسأله تبدیل امتثال ندارد بلکه امتثال در ضمن فعل ثانی است.

مؤید این احتمال صیغه مضارعی است که به معنای حال استعمال شده است که در روایت آمده بود «فِي‌ الرَّجُلِ‌ يُصَلِّي‌ الصَّلَاةَ وَحْدَهُ‌» یعنی در حال نماز است نه اینکه فارغ از نماز شده است. بین «صل الصلاه وحده» و «یصلی» است.

شهید صدر برای دفع این احتمال دو اشکال کرده است. اشکال اول این است که کلمه «ثُمَ‌ يَجِدُ جَمَاعَةً» در روایت ظهور در فراغ از صلات دارد.

اشکال دوم این است که لازمه این احتمال این است که امام علیه السلام وظیفه نمازگذار را نسبت به نماز فرادایی که مشغول به آن است را به صورت مستقیم بیان نکرده باشد بلکه به یک امر ملازمی حکمش را بیان کرده باشد چون حضرت فرموده «يُصَلِّي‌ مَعَهُمْ‌» یعنی در صلات جماعت شرکت می کند و لازمه اش جواز رفع ید از صلات فرادی است. سؤال راوی از این بوده که آیا نسبت به صلاتی که مشغول است را می تواند رفع ید کند و حضرت به صورت مستقیم آن را بیان نکرده اند. این خلاف ظاهر است که جواب سؤال را به صورت غیر مستقیم دهند.

به نظر هیچکدام از این دو اشکال وارد نیست. ایشان فرمود «ثُمَ‌ يَجِدُ جَمَاعَةً» ظهور در فراغ دارد می گوییم این تفریع بر صدر روایت منافات ندارد که به لحاظ حال اشتغال باشد نه حال فراغ. اگر مفروض قبل، فراغ از صلات بوده یعنی بعد از فراغ از صلات فرادی نماز جماعتی را برخورد می کند. اگر منظور از «یصلی» حال اشتغال به صلات باشد «ثم یجد» یعنی در حالی که مشغول به صلات است کأن بگوید «الرجل مشتغل بالصلوه ثم یجد». تعبیر «ثم» مفروض صدر است که مفروض در صدر فراغ از صلات است یا اشتغال به صلات است. اگر فعل مضارع معنای حال داشته باشد، «ثم» منافات ندارد با اینکه فراغ از صلات منظور نباشد.

ثانیا دلالت «ثم» بر تأخر زمانی محل تردید است. مثلا «ثم الله شهید علی ما یعملون» آیا معنایش این است که شهادت خدا متأخر از زمان عمل آنهاست یا اینکه معنای «ثم» علاوه بر این می باشد. بله در موارد فراوانی در مورد تأخر زمانی مطرح شده است. پس آنچه در این روایات آمده لازم نیست معنایش این باشد که در زمان متأخر از صلات فرادی برخورد به صلات جماعت کند.

اینکه ایشان فرمود لازمه این کلام این است که امام علیه السلام مستقیما حکم مورد سؤال را بیان نفرموده باشد بلکه بالملازمه فرموده باشد، می گوییم محذوری ندارد که حضرت اکتفاء به ملازمه جواب کند مخصوصا اگر ملازمه واضح باشد.

اشکال دیگری به نظر وارد است و از این ناحیه این احتمال مندفع باشد. می گوییم نهایت چیزی که می توان ادعا کرد این است که روایت نسبت به حال اشتغال به صلات اطلاق داشته باشد نه اینکه مربوط باشد به خصوص برخورد به صلات جماعت در اثناء صلات فرادی. در اینصورت احتمال دلالت روایت بر تبدیل امتثال بازگشت می کند. پس نمی توان با وجود این اشکال روایت را مربوط بدانیم به خصوص برخورد به صلات جماعت در اثناء صلات فرادی. لکن این اشکال مبتنی بر این است که معنای حال در صیغه مضارع از قبیل معنای مباین استقبال نباشد. یعنی اگر گفتیم لفظ مضارع مشترک لفظی است یعنی صیغه مضارع دو معنا دارد یکی حال و دیگری استقبال نه اینکه معنای مضارع جامع بین این دو باشد در اینصورت معنای «یصلی» این می شود که در حال نماز است و این روایت اختصاص پیدا می کند به اینکه نماز اول ابطال می شود و نماز دوم امتثال است و صالح برای استدلال به تبدیل امتثال نیست و حداقل مجمل است چون احتمال دارد صیغه مضارع در آن به معنای حال استعمال شود و کأن تعبیر شده «الرجل فی حال الصلوه» نه اینکه یصلی به معنای فراغ از نماز باشد و ربطی به مسأله تبدیل امتثال ندارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo