< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

1400/01/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: صیغه امر /اوامر /مقصد اول

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما منتهی شد به بیان برخی از موارد نصوص که گفته می شود این از موارد تبدیل امتثال است. یک مورد از آن نصوص اشاره شد که مسأله اعاده صلات آیات بود و گفتیم آنچه از روایت استفاده می شود بحث استحباب تکرار عمل است نه جواز تبدیل امتثال. اینکه می گویند ظاهر اوامر این است که مطلوب صرف الوجود است مقتضای قاعده است و منافات ندارد که در برخی از موارد مستفاد از ادله این باشد که مطلوب بیش از صرف الوجود است و اینکه وجود متعدد مطلوب است نه به عنوان تبدیل امتثال بلکه به عنوان تعدد مأمور به. واضح است که این موضوعا از مسأله تبدیل امتثال خارج است.

1- نصوص دال بر جواز تبدیل امتثال

موردی که در کلمات اصولیین عنوان شده بحث اعاده صلات به صورت جماعت است نسبت به کسی که نماز را ابتداء فرادی خوانده و یا حتی نسبت به کسی که صلات را جماعتا خوانده ولی نماز را مجددا به صورت جماعت بخواند که بعید نیست از اطلاق برخی از روایات جواز تکرار صلات به صورت جماعت حتی در جایی که شخص قبلا نماز را جماعت خوانده، استفاده شود که در این مطلب بعضی از فقها فتوی داده اند. اجمالا می گوییم بالفرض از این روایات استفاده شود که این موارد از مصادیق تبدیل امتثال است، از آنها استفاده نمی شود که تبدیل امتثال در غیر مورد نص مشروعیت داشته باشد. البته دلیل بر بطلان عدم معقولیت تبدیل امتثال می شود. به نظر روایات دال بر اعاده صلات به صورت جماعت پنج طایفه وجود دارد.

1.1- طایفه اول از نصوص تبدیل امتثال

طایفه اولی عده ای از روایات است که از آنها استفاده می شود که اعاده نماز به صورت جماعت امر مطلوبی است حتی اگر به او پشنهاد امامت داده شود تصدی امامت اشکال ندارد. در روایت آمده « وَ رَوَى عَنْهُ عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا ثُمَّ يُصَلِّي‌ مَعَهُمْ‌ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ»[1]

اینکه که در روایت آمده بیست و پنج درجه، همان اجر جماعت صحیحه است. شاهد این است که «ثُمَّ يُصَلِّي‌ مَعَهُمْ»

نظیر این روایت، روایت عبدالله بن سنان است «وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ يُصَلِّي‌ فِي‌ الْوَقْتِ‌ وَ يَفْرُغُ ثُمَّ يَأْتِيهِمْ وَ يُصَلِّي مَعَهُمْ‌ وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً وَ قَالَ لَهُ أَيْضاً إِنَّ عَلَى بَابِي مَسْجِداً يَكُونُ فِيهِ قَوْمٌ مُخَالِفُونَ مُعَانِدُونَ فَهُمْ يُمْسُونَ فِي الصَّلَاةِ وَ أَنَا أُصَلِّي الْعَصْرَ ثُمَّ أَخْرُجُ فَأُصَلِّي مَعَهُمْ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَكَ- بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ صَلَاةً»[2]

آنچه از این روایات استفاده می شود بحث تبدیل امتثال نیست بلکه مفادش مطلوبیت تکرار عمل است. بحث مطلوبیت تکرار عمل غیر از بحث تبدیل امتثال است.

در روایت دیگر آمده است «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ مِنَّا يُصَلِّي صَلَاتَهُ فِي جَوْفِ‌ بَيْتِهِ‌ مُغْلِقاً عَلَيْهِ بَابَهُ ثُمَّ يَخْرُجُ فَيُصَلِّي مَعَ جِيرَتِهِ تَكُونُ صَلَاتُهُ تِلْكَ وَحْدَهُ فِي بَيْتِهِ جَمَاعَةً فَقَالَ الَّذِي يُصَلِّي فِي بَيْتِهِ يُضَاعِفُهُ اللَّهُ لَهُ ضِعْفَيْ أَجْرِ الْجَمَاعَةِ يَكُونُ لَهُ خَمْسِينَ دَرَجَةً وَ الَّذِي يُصَلِّي مَعَ جِيرَتِهِ يَكْتُبُ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ مَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَدْخُلُ مَعَهُمْ فِي صَلَاتِهِمْ فَيُخَلِّفُ عَلَيْهِمْ ذُنُوبَهُ وَ يَخْرُجُ بِحَسَنَاتِهِمْ»[3]

سوال راوی دقیقا از این است که اگر کسی که نمازش را فرادی خوانده است بعد به صورت جماعت بخواند، آیا این باعث می‌شود که اجر جماعت را در آن نمازش ببرد؟ و امام علیه السلام جواب داده‌اند که نمازی که فرادی خوانده است اجر و ثواب دو برابر جماعت دارد و نمازی هم که به جماعت خوانده است ثواب خودش را دارد.

در روایت دیگر آمده «عنه عن الهيثم بن واقد عن الحسن بن عبد الله الارجاني عن ابي عبد الله عليه‌السلام قال: مَنْ صَلَّى فِي مَنْزِلِهِ ثُمَّ أَتَى مَسْجِداً مِنْ مَسَاجِدِهِمْ فَصَلَّى مَعَهُمْ خَرَجَ‌ بِحَسَنَاتِهِمْ‌»[4]

مضمون این روایات استحباب تکرار عمل است و ربطی به مسأله تبدیل امتثال ندارد.

تذکر این نکته هم به تناسب لازم است که در روایت دیگری این طور آمده است«محمد بن علی بن محبوب عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ نَاصِحٍ الْمُؤَذِّنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُصَلِّي فِي الْبَيْتِ وَ أَخْرُجُ إِلَيْهِمْ قَالَ اجْعَلْهَا نَافِلَةً وَ لَا تُكَبِّرْ مَعَهُمْ فَتَدْخُلَ مَعَهُمْ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّ مِفْتَاحَ الصَّلَاةِ التَّكْبِيرُ»[5]

ظاهر روایت نشیط بن صالح و الارجانی این بود که فرد نمازش را واقعا و به قصد نماز جماعت با آنها بخواند اما ظاهر روایت ناصح الموذن این است که فرد اولا قصد نماز فریضه نکند بلکه نافله قصد کند و ثانیا به آنها اقتداء نکند.

بر فرض صحت سند روایت ناصح، بین این روایت و روایاتی که به صورت مطلق به نماز با مخالفین ترغیب کرده است منافات وجود ندارد و قابل جمعند اما با روایت نشیط منافات دارد.

در روایت دیگر آمده «وَ قَالَ لَهُ ع رَجُلٌ أُصَلِّي فِي أَهْلِي ثُمَّ أَخْرُجُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَيُقَدِّمُونِي‌ فَقَالَ تَقَدَّمْ لَا عَلَيْكَ وَ صَلِّ بِهِمْ»[6]

در روایت صحیحه آمده « رَوَى ذَلِكَ- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع أَنِّي‌ أَحْضُرُ الْمَسَاجِدَ مَعَ‌ جِيرَتِي‌ وَ غَيْرِهِمْ‌ فَيَأْمُرُونِّي‌ بِالصَّلَاةِ بِهِمْ‌ وَ قَدْ صَلَّيْتُ‌ قَبْلَ‌ أَنْ‌ آتِيَهُمْ‌ فَرُبَّمَا صَلَّى خَلْفِي مَنْ يَقْتَدِي بِصَلَاتِي وَ الْمُسْتَضْعَفُ وَ الْجَاهِلُ وَ أَكْرَهُ أَنْ أَتَقَدَّمَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ لِحَالِ مَنْ يُصَلِّي بِصَلَاتِي مِمَّنْ سَمَّيْتُ لَكَ فَأْمُرْنِي فِي ذَلِكَ بِأَمْرِكَ أَنْتَهِي إِلَيْهِ وَ أَعْمَلُ بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَكَتَبَ صَلِّ بِهِم‌»[7]

مشکل راوی این است که صورت نماز است و اگر مؤمنین اقتدا کنند به نماز صوری اقتدا کرده اند. حضرت فرموده اند مانعی ندارد متصدی امامت شو و دیگران نمازی را که به تو اقتدا کنند صحیح است.

در روایت دیگر آمده «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ تَحْضُرُ صَلَاةُ الظُّهْرِ فَلَا نَقْدِرُ أَنْ نَنْظُرَ فِي الْوَقْتِ حَتَّى يَنْزِلُوا فَنَنْزِلَ مَعَهُمْ نُصَلِّي ثُمَّ يَقُومُونَ فَيُسْرِعُونَ فَنَقُومُ فَنُصَلِّي الْعَصْرَ وَ نُرِيهِمْ كَأَنَّا نَرْكَعُ ثُمَ‌ يَنْزِلُونَ‌ لِلْعَصْرِ فَيُقَدِّمُونَّا فَنُصَلِّي‌ بِهِمْ‌ فَقَالَ‌ صَلِ‌ بِهِمْ‌ لَا صَلَّى‌ اللَّهُ‌ عَلَيْهِم‌»[8]

مفادش این است که نماز بعدی مجاز است و منعی ندارد. مرحوم مجلسی در ذیل این روایت فرموده‌اند«فالصلاة الثانية: إما نافلة، أو صورة الصلاة، أو إعادة مستحبة»[9] در هر تقدیر ربطی به بحث تبدیل امتثال ندارد.

در روایت دیگر که مانند روایت یقطین است آمده «احمد بن محمد عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سُلَيْمٍ الْفَرَّاءِ عَنْ دَاوُدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ يَكُونُ مُؤَذِّنَ مَسْجِدٍ فِي‌ الْمِصْرِ وَ إِمَامَهُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ صَلَّى الْعَصْرَ فِي وَقْتِهَا كَيْفَ يَصْنَعُ بِمَسْجِدِهِ قَالَ صَلِّ الْعَصْرَ فِي وَقْتِهَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ الْوَقْتُ الَّذِي يُؤَذِّنُ فِيهِ أَهْلُ الْمِصْرِ فَأَذِّنْ وَ صَلِّ بِهِمْ فِي الْوَقْتِ الَّذِي يُصَلِّي بِهِمْ فِيهِ أَهْلُ مِصْرِكَ»[10]

در نتیجه هیچکدام دال بر جواز تبدیل امتثال نیست و به آن ربطی ندارد.

1.2- طایفه دوم از نصوص تبدیل امتثال

مضمون این روایات این است که نماز را با مخالفین بخوانید -بعد از آنکه نماز را شخص فرادی خوانده- و این نماز دیگری محسوب می شود. در روایت آمده است «محمد بن اسماعیل عَنِ الْفَضْلِ وَ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ دَخَلَ مَعَ قَوْمٍ فِي‌ صَلَاتِهِمْ‌ وَ هُوَ لَا يَنْوِيهَا صَلَاةً فَأَحْدَثَ إِمَامُهُمْ فَأَخَذَ بِيَدِ ذَلِكَ الرَّجُلِ فَقَدَّمَهُ فَصَلَّى بِهِمْ أَ يُجْزِئُهُمْ صَلَاتُهُمْ بِصَلَاتِهِ وَ هُوَ لَا يَنْوِيهَا صَلَاةً فَقَالَ لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَدْخُلَ مَعَ قَوْمٍ فِي‌ صَلَاتِهِمْ‌ وَ هُوَ لَا يَنْوِيهَا صَلَاةً بَلْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَنْوِيَهَا صَلَاةً فَإِنْ كَانَ قَدْ صَلَّى فَإِنَّ لَهُ صَلَاةً أُخْرَى‌ وَ إِلَّا فَلَا يَدْخُلْ مَعَهُمْ قَدْ يُجْزِئُ عَنِ الْقَوْمِ صَلَاتُهُمْ وَ إِنْ لَمْ يَنْوِهَا»[11]

اگر دو مرتبه نماز بخواند لغو نیست بلکه نماز دومی محسوب می شود. ظاهرش این است که نماز دیگری از همان نماز یومیه محسوب می‌شود نه اینکه یک نماز با عنوان دیگر باشد.

به نظر این روایت دلالت بر تبدیل امتثال ندارد بلکه مفادش این است که نماز ظهر دومی مطلوبیت دارد و مطلوبیت تکرار عمل است همانطور که در طایفه قبل بیان شد. مطلوبیت تکرار عمل غیر از مشروعیت تبدیل عمل است.

در روایت دیگر آمده «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ بْن‌ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنِّي أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ فَأُصَلِّي‌ مَعَهُمْ‌ فَلَا أَحْتَسِبُ‌ بِتِلْكَ الصَّلَاةِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ أَمَّا أَنَا فَأُصَلِّي مَعَهُمْ وَ أُرِيهِمْ أَنِّي أَسْجُدُ وَ مَا أَسْجُدُ»[12] از این روایت استفاده می شود که حضرت نماز صوری می خواندند و منافات دارد با روایتی که می گوید «لايَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَدْخُلَ مَعَ قَوْمٍ فِي‌ صَلَاتِهِمْ‌ وَ هُوَ لَا يَنْوِيهَا صَلَاةً» برای رفع تنافی می گوییم منظور امام علیه السلام در این روایت این است که نماز واقعی می‌خوانم اما به آنها اقتداء نکرده‌ام در حقیقت اقتداء صوری است نه نماز و به این صورت با آن روایت منافات نخواهد داشت.

در روایت دیگر آمده «سَعْدٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا صَلَّيْتَ صَلَاةً وَ أَنْتَ فِي الْمَسْجِدِ وَ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَإِنْ شِئْتَ فَاخْرُجْ وَ إِنْ شِئْتَ فَصَلِّ مَعَهُمْ وَ اجْعَلْهَا تَسْبِيحاً»[13] یعنی مقصودت ذکر گفتن همراه آنها باشد نه نماز با آنها. مفاد این روایت این می شود که اعاده صلات نسبت به کسی که قبلا خوانده لازم نیست و اگر با آنها نماز می خواند نمازش صوری است و آن نماز، نماز نیست بلکه تسبیح است.

نتیجه اینکه هیچکدام از این دو طایفه دلالت بر تبدیل امتثال ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo