< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مهدی قایینی

96/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب در امور تدریجیه /تنبیه چهارم /استصحاب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در استصحاب زمان و زمانیات بود که تا کنون وجوهی برای تصحیح آن بیان شد.

 

ادامه وجه پنجم در کلام مرحوم روحانی

برای حل اشکال استصحاب در زمان نسبت به اثبات وقوع فعل در آن (مثل اثبات وقوع صوم در روز که با صرف استصحاب بقاء روز اثبات نمی شود) وجوهی در کلام مرحوم آقای روحانی مطرح شد و برخی از آن وجوه به نظر ما تمام بود، اگر چه ایشان منکر تمام آن ها شد و بر این اساس منکر جریان استصحاب در زمان شد.

بحث ما به کلام مرحوم آخوند رسید. ما این وجه را به عنوان کلام مرحوم آخوند نقل کردیم، ولی حق این است که کلام مرحوم آقا ضیاء است و عبارت مرحوم آخوند مساعد با این وجه نیست.

البته مرحوم روحانی احتمال داده اند که مراد مرحوم آخوند همین وجه باشد[1] .

وجه ذکر شده در توجیه این استصحاب زمان این بود که اگر شخصِ این صوم و امساک در لحظات قبل واقع می شد صوم در نهار می بود پس الان هم در نهار است.

مرحوم آقا ضیاء صریحا این مطلب را بیان کرده اند[2] [3] ، ولی ظاهر کلام صاحب کفایه این است که استصحاب کان ناقصه را بیان می کند که ما به عنوان اشکال دوم بر کلام مرحوم شیخ بیان کردیم. گفتیم استصحابِ اتصاف زمان به نهاریت جاری می شود. قبلا این زمان، متصف به نهاریت بود، لذا هم اکنون هم متصف است. در مورد توجیه بقاء اتصاف زمان به روز بودن نیز گفتیم همان بیانات گفته شده در توجیه بقاء نهار به مفاد کان تامه در این جا هم می آید.

خود مرحوم آقا ضیاء هم بعد از بیان این مطلب می فرمایند : این بیان ما اُولی از بیان مرحوم آخوند است. این کلام بدین معنا است که ایشان بیان خود را استصحاب تعلیقی و بیان مرحوم آخوند را استصحاب مفاد کان ناقصه دانسته است. به عبارت دیگر مراد ایشان این است که در مقام سه مطلب است :

الف.استصحاب مفاد کان ناقصه هذا الزمان کان متصفا بالنهاریه فالان کما کان. آنِ قبلی متصف بود پس آنِ کنونی هم کذلک.

ب. استصحاب تعلیقی: صوم در همین زمان اگر قبلا می بود صوم نهاری می بود الان هم صوم نهاری است.

ج. استصحاب مفاد کان تامه. قبلا نهار وجود داشت الان هم کذلک.

و مرحوم آقا ضیاء از میان این سه استصحاب، دو استصحاب را قبول دارند : یکی استصحاب کان ناقصه و یکی استصحاب تعلیقی.

به نظر ما استصحاب مذکور در کلام مرحوم آخوند استصحاب کان ناقصه است، لذا این که مرحوم صدر می فرمایند : (استصحاب در مفاد کان ناقصه را فقط مرحوم آقا ضیاء قائل است) درست نیست.

متن کفایه به این شکل است :

كما لا بأس باستصحاب نفس المقيد فيقال إن الإمساك كان قبل هذا الآن في النهار و الآن كما كان فيجب فتأمل[4] .

پس تا این جا گفتیم که استصحاب به نحو تعلیقی در موضوع اشکالی ندارد.

مشابه اشکالی که مرحوم صدر به این استصحاب کردند[5] [6] (اصل مثبت) مرحوم روحانی هم بیان کرده اند.

مرحوم روحانی اشکال کردند که اگر زمان به نحو ترکیبی اخذ شده باشد استصحابش فی حد نفسه معقول است، لکن از آن جا که امر تکوینی است استصحاب در آن جاری نمی شود[7] [8] .

مرحوم صدر هم مشابه این اشکال را کرده اند. ایشان می فرمایند : اگر به نحو ترکّب است باید قید اختیاری باشد و از آن جا که جعل زمان اختیاری نیست پس زمان به نحو ترکیب نمی تواند داخل در متعلق حکم شرعی فرض شود[9] [10] .

عرض ما این است که این مطلب ممکن است. چه بسا شارع برای موضوعش در اجزاء، اخذ زمان به نحو ترکیبی کرده باشد. شارع می گوید نماز وقتی مجزی است که واقع شود در زمانی که (ولو خارج از اختیار شما) نهار باشد. هر کجا نهاری که از اختیار شما خارج است موجود بود و نماز خواندید نماز صحیح و مجزی است. معنای قاعده اجزاء همین است و چه اشکالی دارد که مفاد استصحاب اجزاء، در مقام باشد؟

لذا به مثل مرحوم روحانی، به مرحوم صدر هم عرض می کنیم که : لم افهم معنی محصلا لهذا الکلام.

معلِّق بر کلام مرحوم صدر در این جا فرموده اند : درست است که نهار بودن زمان، غیر اختیاری است، ولی وقوع فعل در نهار، اختیاری است. اخذ زمان در این جا ترکیبی است نه تقییدی. صلات در زمانی که نهار باشد نه صلات نهاری.[11] [12] [13]

دو مطلب در پایان استصحاب زمان و زمانیات

استصحاب در زمان و زمانیات تمام شد. مطلب در دو مقام باقی می ماند.

الف. عدم جریان بیان هشتم در مورد شک در مقتضی

ما قبلا بیان هشتمی در تصحیح این استحاب بیان کردیم مبنی بر این که استصحاب دائر مدار صدق نقض است نه بقاء. معنای نقض هم انقطاعِ اتصال است، چه این که بقاء فرض شود یا نشود، لذا اشکال مرحوم شیخ (عدم جریان استصحاب در زمان به خاطر عدم تحقق مفهوم بقاء در موردِ آن) وارد نیست.

لکن باید توجه داشت که صدق نقض در جایی است که مقتضی اتصال و هیئت اتصالیه وجود داشته باشد، لذا ریزش ساختمانی که به خاطر فرسودگی قابلیت اتصال را نداشته است نقض محسوب نمی شود ؛ چرا که نقض در روایت استناد به مکلف داده

شده است و به این معنا است که اگر مکلف نقض نکند هیئت اتصالیه هست، لذا گفتیم که دلیل استصحاب نسبت به موارد شک در مقتضی، قاصر است.

لذا در زمان باید فرض شود که اقتضای استمرا هست تا استصحاب جاری شود، ولی اگر شک در اقتضای زمان برای بقاء باشد دلیل استصحاب نمی آید.

ب. اتحاد مفاد کان تامه و ناقصه در مورد زمان

علماء مسلم گرفته اند که استصحابِ مفادِ کان تامه، اثبات مفاد کان ناقصه نمی کند. در نظر ایشان این که اتصاف الان به روز بودن را به وسیله استصحاب روز ثابت کنیم از قبیل اصل مثبت است، کما این که استصحاب روز برای اثبات امساک در روز، اصل مثبت است.

ما اصل این که با مفاد کان تامه نمی توان کان ناقصه را اثبات کرد پذیرفتیم، مثل استصحاب کریت برای اثبات کریت این آب. (البته اگر مقداری از آب کم شود استصحاب کان ناقصه جاری است و اثبات وصف کریت این آب را می کند، ولی اگر احتمال بدهیم که آب حوض به طور کامل خالی شده است استصحابِ وجود کر نمی تواند ثابت کند که این آب موجود، متصف به کریت است.)

لکن عرض ما به علماء این است که اگر چه در مورد کریت آب، استصحاب بقاء کر برای اثبات کریت این آب کافی نبود، ولی در موردِ اتصاف این قطعه به نهاریت، استصحاب بقاء روز کافی است ؛ چون که معنای استصحاب بقاء روز جز این نیست که این قطعه از زمان متصف به روز است. این مطلب از باب ملازمه عقلیه نیست.

در مورد کریت این آب، معنای این که الان کر وجود دارد این نیست که این آب کر است، ولی معنای بقاء روز این است که این قطعه از زمان متصف به روز است. مفاد کان تامه در مورد زمان، متحد با مفاد کان ناقصه است.

البته این عرض ما در مورد زمان است نه زمانیات.

لذا در واقع این بیان، جواب نهم به شبهه ای است که مرحوم شیخ مطرح فرمودند.

هذا تمام الکلام فی القسم الاول که استصحاب در زمان و زمانیات بود.

نکته : البته مرحوم آقا ضیاء فرمودند : اگر مشکل استصحاب کان تامه حل شود استصحاب کان ناقصه هم مستقیما قابل جریان است و نیازی به واسطه قرار دادن کان تامه نمی باشد.

سپس مرحوم آخوند وارد مقام ثانی می شوند.


[2] (و يمكن) إجراء الاستصحاب أيضاً في نفس العمل المظروف أو المقيد، بتقريب ان هذا العمل الشخصي لو أتى به سابقاً قبل الآن المشكوك ليليته أو نهاريته لوقع متصفاً بعنوان كذا و الآن كما كان، و هذا التقريب أولى مما أفاده في الكفاية من استصحاب بقاء الإمساك النهاري قبل ذلك على حاله في الآن المشكوك، و ذلك، لما يرد عليه من انه يتم بالنسبة إلى ما يترتب على بقاء الإمساك النهاري بمفاد كان التامة، لا بالنسبة إلى ما يترتب على كون شخص الإمساك الموجود إمساكا نهاريا بمفاد كان الناقصة، و لعله إلى ذلك أشار بقوله فتأمل‌.
[5] و الغريب ما جاء في تقريرات المحقق العراقي (قده) من محاولة تصحيح ذلك باستصحاب تعليقي مفاده انَّ الجلوس لو كان واقعاً قبل الآن كان نهارياً فالآن كذلك‌، مع وضوح انَّ هذا من الاستصحاب التعليقي في الموضوعات و الأمور التكوينية و هي من أوضح أنحاء الأصل المثبت و الملازمات العقلية على ما سوف يأتي في بحث الاستصحاب التعليقي.
[7] و هذا الوجه كسوابقه قابل للمناقشة، فان أخذ الزمان بنحو التركيب بلا ملاحظة تقيّد الفعل به و إضافته إليه ممكن بالنسبة إلى الموضوع لا المتعلق، إذ المتعلق مما يكون التكليف محركا نحوه و باعثا إليه، و لا يعقل البحث نحو الزمان لأنه غير اختياري، فأخذه في المتعلق لا بد و ان يرجع إلى ملاحظة تقيّد الفعل به و إيقاعه فيه، فان هذا المعنى قابل للتحريك و البعث. و عليه، فيعود الإشكال، لأنه لا يحرز باستصحاب الزمان وقوع الفعل فيه. فتدبر.
[9] و إن أريد استصحاب النهار فهو لا يثبت تقيد الصوم و اتصافه بكونه في النهار، نعم إذا كان دخالة الزمان في الواجب على نحو التركيب بأَن يكون الواجب الصوم في زمان و كون ذلك الزمان نهاراً أمكن إحراز ذلك بالاستصحاب كما هو في سائر قيود الواجب المأخوذة فيه بنحو التركيب، إلّا انَّ هنا إشكالًا في معقولية التركيب في قبال التقييدفانَّ لازمه أَن ينبسط الأمر و الوجوب على مجموع جزءين الصوم في زمان و كون ذلك الزمان نهاراً، و واضح انَّ الجزء الثاني و هو كون الزمان نهاراً امر غير اختياري و خارج عن قدرة المكلف فلا يعقل الأمر به عقلًا و لا عرفاً و انما المعقول و الاختياري تقيد الصوم بكونه في النهار فهذه النكتة تجعل أخذ الزمان في الواجب بنحو التركيب غير عرفي على الأقل‌.
[12] ایشان هم چنین در پاروقی بحوث می فرمایند : مرجع هذا التركيب إلى لزوم جعل الزمان الّذي يقع فيه الصوم بهذا العنوان الكلي نهاراً، و هذا امر اختياري و انما غير الاختياري جعل الزمان الحقيقي الّذي ليس بنهار نهاراً فلا محذور في التركيب لا عقلًا و لا عرفاً.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo