< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی‌قائینی

1402/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم دخول نهی غیری در نزاع / معنای عبادت و معامله/

 

مرحوم آخوند فرمودند اگر چه ظاهر عنوان مساله به نهی تحریمی اختصاص دارد اما نهی تنزیهی هم داخل در ملاک بحث است و ما گفتیم این کلام ناشی از خلط بین ظهور صیغه نهی و ظهور عنوان نهی است و این اشکال در حاشیه مرحوم مشکینی نیز ذکر شده است.

مرحوم آخوند بعد از این به شمول بحث نسبت به نهی غیری اشاره کرده‌اند و فرموده‌اند اگر چه نهی ظاهر در نهی نفسی است اما ملاک بحث شامل نهی غیری هم هست و نهی غیری هم مشمول عنوان بحث هست. اشکالی که به مطلب بالا ایراد کردیم به همین مطلب ایشان هم وارد است چون ظهور صیغه نهی در نهی نفسی است و این به ظهور عنوان نهی ارتباطی ندارد.

بعد فرموده‌اند اما عنوان مساله شامل نهی تبعی نیست هر چند نکته نزاع در مورد آن هم وجود دارد. از نظر ایشان نواهی غیری دو قسم دارند. گاهی اصلی‌اند و گاهی تبعی. نهی غیری اصلی مواردی است که نهی در لسان شارع وارد شده است و خطاب مستقل لفظی دارد در مقابل نهی تبعی که مواردی است که ممنوعیت به حکم عقل است. نهی از مقوله لفظ است و حکم عقل از مقوله معنا ست و لذا نهی از ضدّ بر اساس حکم عقل، نهی تبعی است. پس اگر از ضدّ به صورت مستقل نهی شود نهی اصلی است اگر چه غیری است (یعنی ناشی از مفسده ذاتی نیست بلکه بر اساس مقدمیت برای ترک اهمّ است) و با نهی نفسی متفاوت است و این نهی مشمول عنوان مساله است اما اگر از ضدّ به صورت مستقل نهی نشود بلکه بر اساس حکم عقل باشد نهی تبعی است و این ممنوعیت نهی نیست اما نکته و ملاک بحث در آن وجود دارد.

در مقابل مرحوم محقق قمی نهی غیری را مندرج در عنوان مساله ندیده است از این جهت که مخالفت با نهی غیری مستلزم استحقاق عقوبت نیست و مرحوم آخوند اشکال کرده‌اند که ملاک این بحث استحقاق و عدم استحقاق عقوبت نیست تا گفته شود نهی غیری از بحث خارج است بلکه ملاک بحث ممنوعیت است که مدلول نهی است و در این دلالت بین نهی نفسی و غیری تفاوتی نیست و بعد فرموده‌اند مؤید شمول بحث نسبت به نهی غیری (چه اصلی و چه تبعی) این است که ثمره بحث ضدّ را بطلان عمل عبادی دانسته‌اند در حالی که روشن است نهی از ضدّ، غیری است. اما اینکه ایشان این مطلب را شاهد دانسته‌اند نه دلیل از این جهت است که ممکن است بطلان عبادت در مساله ضدّ بر اساس عدم امر باشد نه بر اساس نهی.

نکته دیگری که از کلام آخوند استفاده می‌شود که موارد نهی ارشادی از مساله اقتضاء النهی للفساد خارج است و نهی ارشادی اگر چه نهی نفسی نیست و غیری است اما چون ارشاد به بطلان و فساد است در دلالت آن بر فساد تردیدی نیست و کسی هم در آن اختلاف ندارد.

عرض ما این است آنچه مرحوم آخوند فرموده بر اساس مسلک مشهور صحیح است اما به نظر ما این مطلب صحیح نیست و از نظر ما ملاک بحث اقتضاء النهی للفساد چیزی است که در موارد نهی غیری وجود ندارد و بر همین اساس قبلا هم این مساله را انکار کردیم و گفتیم آنچه مستلزم فساد است مبغوضیت عمل است نه نهی، و روشن است که نهی غیری بر مبغوضیت دلالت ندارد و لذا خود مرحوم آخوند هم در بحث ضدّ گفتند ضدّ مهم اگر چه امر ندارد و بلکه نهی دارد اما انجام آن صحیح است و قصد امر هم متمشی می‌شود (که توضیح آن قبلا گذشت.) بلکه ما گفتیم حتی حرمت نفسی هم مقتضی فساد نیست ولی اگر هم نهی مستلزم فساد باشد بر اساس مبغوضیت است و این ملاک شامل نهی غیری نیست.

مطلب بعدی که مرحوم آخوند در مقدمه بحث ذکر کرده است تبیین معنای عبادت و معامله است.

منظور از معامله هر چیزی است که به صحت و فساد متصف می‌شود و عبادت هم نباشد.

اما در تبیین منظور از عبادت بین علماء اختلاف وجود دارد. برخی عبادت را به هر چیزی تفسیر کرده‌اند که مشروط به نیت باشد. برخی دیگر گفته‌اند عبادت هر چیزی است که حکمت و مصلحت آن معلوم نیست.

مرحوم آخوند خودشان عبادت را این طور معنا می‌کنند که عبادت در محل بحث ما شامل دو معنا ست:

اول آنچه ذاتا عبادت است و عبادیت آن متوقف به تعلق امر به آن نیست مثل سجده و رکوع و ... که عبادیت آنها به ذات آنها ست نه به تعلق امر به آنها و لذا وقوع آنها به وصف عبادت حتی در حال حرمت هم ممکن است.

دوم آنچه که اگر امر داشته باشند امر آنها عبادی است یعنی فقط با قصد قربت ساقط می‌شود.

و اما سایر وجوه هیچ کدام صحیح نیست چون همه آن تعاریف منوط به وجود امر است در حالی که محل بحث ما این است که آیا با تعلق نهی به چیزی، اصلا تعلق امر به آن ممکن است؟

ثانیا به خود این تعاریف اشکالات متعددی وارد است مثل اینکه امور توصلی متعددی هست که حکمت و مصلحت آنها معلوم نیست و یا امور تعبدی هستند که حکمت و مصلحت آنها معلوم است اگر چه این اشکالات به این تعاریف وارد نیستند از این جهت که این تعاریف حد منطقی نیستند بلکه از قبیل شرح اسمند.

تنها نکته‌ای که به نظر ما تذکر آن لازم است مطلبی است که مرحوم ایروانی در حاشیه خودشان مطرح کرده‌اند و آن اینکه بهتر است عبادت را این طور تعریف کنیم که عبادت چیزی است که اگر نهی مقتضی فسادش نباشد مامور به خواهد بود و به نظر ما هم این تعریف از تعریف مرحوم آخوند بهتر است و عبادت در محل بحث ما چیزی است که اگر نهی مستلزم فساد نباشد مامور به است یعنی اگر نهی مقتضی فساد نباشد عمل امر فعلی دارد نه اینکه اگر به آن امر بشود امرش عبادی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo