< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی‌قائینی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عبادات مکروه

مرحوم آخوند گفتند توجیه عبادات مکروه بر اساس جواز اجتماع امر و نهی ممکن نیست و برای توجیه آن، عبادات مکروه را به سه دسته تقسیم کردند.

قسم اول عباداتی بود که نهی نیز مانند امر به همان عنوان ذاتی عمل تعلق گرفته است و آن عبادت بدل هم ندارد و لذا نمی‌توان گفت امر به جامع تعلق گرفته است و آنچه در خارج محقق می‌شود صرفا مصداق مأمور به است مثل روزه روز عاشوراء که هم نهی از آن قطعی است و هم صحت آن اجماعی است و از طرف دیگر هم روشن است که فعل مبغوض (هر چند مبغوضیت آن به مقدار حرمت نباشد بلکه به مقدار کراهت باشد) قابلیت تقرب ندارد و نمی‌توان با فعل مکروه قصد قربت کرد.

مرحوم آخوند برای توجیه این قسم چهار توجیه بیان کرده است:

اول: نهی متعلق به عبادت حقیقی و مولوی است ناشی از نقص و حزازت عمل نیست بلکه ناشی از وجود مصلحت در ترک است. نهی همان طور که ممکن است به خاطر حزازت فعل باشد و ممکن است به خاطر مصلحت ترک فعل باشد. در اینجا نیز امر به فعل تعلق گرفته است و این امر هم ناشی از محبوبیت فعل است و نهی هم به ترک تعلق گرفته است و این نهی هم ناشی از محبوبیت ترک است و در این موارد قصد قربت هم ممکن است چرا ترک محبوب اگر مصداق عنوان احب باشد قابلیت تقرب دارد.

در حقیقت استحباب ترک اقوی از استحباب فعل است. پس روزه روز عاشوراء همان مصلحت و ملاک موجود در روزه سایر ایام را دارد اما ترک آن مصداق یک چیزی است که مصحلت و ملاک اقوی دارد مثلا مصداق مخالفت با بنی امیه است. پس هم روزه گرفتن محبوب است و هم مخالفت با بنی امیه محبوب است و مخالفت با بنی امیه احب از روزه گرفتن است. دقت کنید که ایشان نگفت تشبیه به بنی امیه مبغوض است چون در این صورت عمل مبغوض خواهد بود و تقرب به آن ممکن نیست، بلکه مخالفت با بنی امیه محبوب است و محبوبیت آن هم بیشتر از محبوبیت روزه است در عین اینکه روزه هم محبوب است.

به این نکته هم دقت کنید که منظور این نیست که نهی به عنوانی ملازم با ترک روزه عاشوراء تعلق گرفته است بلکه عنوان منهی بر خود ترک روزه عاشوراء منطبق است. خود عنوان مخالفت با بنی امیه بر ترک روزه روز عاشوراء منطبق است و لذا هم ترک صوم محبوب است و خود صوم محبوب است.

بنابراین خلاصه بیان مرحوم آخوند این است که نهی از فعل لزوما به معنای مبغوضیت نیست بلکه ممکن است به خاطر محبوبیت بیشتر ترک از فعل باشد. «روزه نگیر» همان طور که ممکن است به این دلیل باشد که روزه نگیر چون مفسده دارد ممکن است به این دلیل باشد که روزه نگیر چون ترک روزه محبوب‌تر از روزه گرفتن است.

نتیجه اینکه در روزه روز عاشوراء مبغوضیت و حزازت وجود ندارد تا مانع تقرب باشد بلکه روزه عاشوراء مستحب و محبوب است در عین اینکه ترک روزه هم مستحب و محبوب است و استحباب ترک هم اقوی از استحباب فعل است. پس این موارد مثل موارد تزاحم دو مستحب بلکه از قبیل تزاحم دو واجب خواهد بود. مثل اینکه حج مستحب است و زیارت امام حسین علیه السلام هم مستحب است و از حج مستحبی محبوب‌تر است در عین اینکه قابل جمع با یکدیگر هم نیستند.

در موارد تزاحم اگر مصلحت یکی از طرفین اقوی باشد امر به همان متعین است و اگر مساوی باشند مکلف مخیر است و تزاحم با واجب یا مستحب دیگر موجب ایجاد نقص و حزازت نیست. در موارد تزاحم شارع به فعلی که مصلحتش ضعیف‌تر است امر نمی‌کند (بلکه حتی بنابر حرمت ضد، از آن نهی هم می‌کند) اما این ناشی از وجود حزازت و مفسده نیست بلکه ناشی از وجود مصلحت اقوی است. و بر همین اساس هم هست که اگر فرد اهم را انجام ندهد و مهم را انجام بدهد عمل او صحیح است در حالی که بنابر امتناع اجتماع امر و نهی و ترجیح جانب نهی، مجمع قابل تصحیح نیست چون ترجیح جانب نهی یعنی در نماز در مکان غصبی مفسده وجود دارد و با عملی که مفسده دارد نمی‌توان تقرب پیدا کرد.

دوم: نهی مولوی است اما تعلق آن به عمل مجازی است بر این اساس که ترک عمل ملازم با عنوانی باشد که دارای مصلحت اقوی است. مثلا ترک روزه عاشوراء ملازم با عنوانی مثل قوت بر اقامه عزای سید الشهداء علیه السلام است که محبوب‌تر از فعل روزه است. (در توجیه قبل عنوان دارای مصلحت اقوی منطبق بر ترک روزه بود اما در اینجا ملازم با ترک روزه است).

به تعبیر دیگر شارع خواسته است که ابواب عدم اقامه عزای سید الشهداء از ناحیه عدم قوت را منسدّ کند و لذا از روزه عاشوراء نهی کرده است. پس نهی در حقیقت به همان عدم قوت بر اقامه عزای سید الشهداء علیه السلام تعلق گرفته است و آن هم نه اینکه ناشی از مفسده باشد بلکه اقامه عزاء محبوب‌تر است و مجازا به ترک روزه تعلق می‌گیرد.

این موارد بر اساس این توجیه دقیقا از موارد تزاحم دو مستحب است یک مستحب اقامه عزای سید الشهداء است و یک مستحب هم روزه است که چون در فرض تزاحم اقامه عزاء اهم است از روزه نهی شده است و تعلق این نهی به روزه هم یک مجازی است و آنچه در حقیقت منهی است عدم قوت بر اقامه عزاء است که البته آن هم مفسده ندارد بلکه چون اقامه عزاء محبوب است عدم قوت منهی است و چون روزه با عدم قوت ملازمه دارد، نهی به روزه مستند شده است.

توجه به این نکته هم لازم است که مهم در این موارد بر اساس وجود امر صحیح است نه بر اساس وجود ملاک و مصلحت صرف چون تزاحم که بر اساس امتناع ترتب موجب عدم امر بر مهم است در تکالیف الزامی است اما در تکالیف غیر الزامی تزاحمی که موجب امتناع امر در آن واحد به هر دو ضد باشد وجود ندارد (چرا که ترک آنها رأسا مجاز است) پس حتی در فرضی که مستحب اقوی وجود دارد، مستحب مهم هم امر دارد و بر اساس امر صحیح است. البته تصحیح امر در مواردی که متزاحمین از اضدادی باشند که ثالث ندارند نیاز به بیان دارد که توضیح آن خواهد آمد و البته مرحوم آقای خویی و دیگران تلاش کرده‌اند اینجا ضد سومی هم تصور کنند.

سوم و چهارم: نهی ارشادی است و نهی ارشاد به وجود مصحلت اقوی در ترک عمل یا وجود مصلحت اقوی در عمل ملازم با ترک است. پس حتی از ترک عمل نهی مولوی هم وجود ندارد بلکه نهی از روزه ارشاد به این است که با بنی امیه مخالفت کن یا ارشاد به این است که عزای سید الشهداء را اقامه کن.

نظیر آنچه مرحوم آخوند گفته‌اند در شریعت واقع شده است و در نصوص ذکر شده است. مثلا روزه روز عرفه مکروه است و علت آن این است که موجب ضعف از دعاء و عبادت در عصر روز عرفه است. پس نهی از روزه عرفه نه از این جهت است که نقص و حزازت دارد بلکه از این جهت است که ترک روزه ملازم با قوت و نشاط بر دعاء و عبادت است که محبوبیت بیشتری دارد.

خلاصه جواب‌های مرحوم آخوند این بود که نهی عقلا اعم از وجود مفسده و نقص و حزازت در متعلق است و می‌تواند ناشی از وجود مصلحت و کمال و محبوبیت در ترک یا عنوانی ملازم با عنوان ترک باشد.

تذکر این نکته لازم است که در برخی روایات ترک روزه عرفه تعلیل به این شده است که شاید روز عید باشد. بر اساس این روایت نمی‌توان آن توجیهات را ذکر کرد و البته بر اساس چنین روایتی نمی‌توان به کراهت روزه فتوا داد و به عبارت دیگر بین کراهت روزه و احتیاط در ترک روزه تفاوت است. احتیاط حکم ظاهری است در حالی که کراهت روزه، حکم واقعی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo