< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

1401/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: امر بعد از امر

 

ما کلام مرحوم آخوند را متفاوت با آنچه دیگران تقریر کرده‌اند تبیین کردیم. گفتیم دلالت سیاقی اموری هستند که از قبیل دواعی استعمالند یعنی اموری که از کلام فهمیده می‌شوند و کلام در آنها ظهور دارد اما مدلول استعمالی لفظ نیستند. البته روشن است که دلالت سیاقی در دواعی منحصر نیست بله دواعی جزو دلالات سیاقی هستند لذا اینکه امر به داعی جدّ و طلب حقیقی است نه تهدید و استهزاء و ... و برای تأسیس است نه تأکید جزو دلالات سیاقی هستند اما آنچه از هیئت ترکیبی کلام استفاده می‌شود نیز جزو دلالت سیاقی محسوب می‌شوند مثلا امر به یک چیز در ضمن امر به امور مستحب باعث می‌شود دلالت سیاقی شکل بگیرد که آن امر هم مستحبی است و این قسم از دلالت سیاقی مدلول استعمالی را تعیین می‌کند. پس دلالات سیاقی دو دسته‌اند یکی اموری که از کلام فهمیده می‌شوند اما خارج از مدلول استعمالی لفظ هستند مثل دواعی و دیگری اموری که از هیئت ترکیبی کلام فهمیده می‌شوند و مدلول استعمالی لفظ را مشخص می‌کنند.

البته خارج بودن دلالات سیاقی از مدلول استعمالی لفظ به این معنا نیست که استعمال کلام در آن موارد مجاز نیست بلکه به همان بیانی که قبلا گفتیم امور خارج از مدلول استعمالی می‌تواند شرط وضع باشد و استعمال لفظ بدون آن مجاز یا غلط باشد.

تذکر این نکته هم لازم است که منظور مرحوم آخوند از تأسیس این است که انشاء تکلیف دیگری است و لذا اینکه مرحوم آقای صدر گفته‌اند اگر چه اصل تأسیس صحیح است اما با تأکید بودن منافات ندارد چون می‌تواند به لحاظ شخص کلام تأسیس باشد یعنی می‌تواند انشاء مجدد همان چیزی باشد که قبلا انشاء‌ شده است نه اینکه حکایت از انشاء‌ سابق باشد.

لذا در حقیقت مرحوم آقای صدر تأسیسی که مراد مرحوم آخوند است را نپذیرفته است چون منظور مرحوم آخوند از تأسیس، انشاء چیز دیگری است متفاوت از آنچه قبلا انشاء شده است ولی از نظر مرحوم آقای صدر تأسیس یعنی انشاء مجدد همان چیزی که قبلا انشاء شده است!

مرحوم آخوند تأسیس را در مقابل ظهور اطلاق ماده دانست و مقتضی اطلاق ماده این است که طلب به صرف الوجود تعلق گرفته است و صرف الوجود قابل تکرار نیست. بله مرحوم آخوند دلالت سیاقی امر را تأسیس دانست اما گفتند این دلالت سیاقی در جایی است کلام واحد باشد اما در جایی که کلام واحد نیست منسبق از امر که مسبوق به مثل خودش است تأکید است نه تأسیس نه اینکه ایشان بین دلالت سیاقی امر و اطلاق ماده تعارض و تنافی دیده باشند و کلام از نظر ایشان مجمل باشد!

این انسباق که در کلام آخوند مذکور است همان توفیق عرفی است که در کلام ایشان در موارد دیگر هم تکرار شده است یعنی فهم عرف از مجموع دو کلام این است که امر دوم برای تأکید است و البته این انسباق و فهم عرفی در جایی است که یا هر دو امر مطلق باشند و بر سبب معلق نشده باشند یا بر سبب واحد معلق شده باشند اما در جایی که بر دو سبب متفاوت معلق شده باشند یا یکی مطلق باشد و دیگری معلق بر سبب باشد متفاهم از امر دوم تأسیس است و این هم نه به خاطر دلالت سیاقی است چرا که دلالت سیاقی در کلام واحد است. و این همان مختار مرحوم صاحب فصول است.

مرحوم آخوند بعد از این بحث وارد بحث نواهی شده‌اند. بحث نواهی برخی مباحث مشترک با بحث امر دارد که مرحوم آخوند به برخی از آنها اشاره کرده است و گفته‌اند حکم آنها از مباحث مطرح شده در ضمن بحث اوامر فهمیده می‌شود و برخی از آنها هم که مورد اشاره قرار نگرفته است از همان مباحث در ضمن بحث اوامر قابل فهم هستند.

اولین بحثی که ایشان مطرح کرده است این است که مفهوم و معنای ماده و صیغه نهی چیست؟ مشهور در کلمات اصولیان سابق این است که معنای ماده و صیغه نهی همان معنای ماده و صیغه امر است یعنی همان طور که مفهوم و موضوع له امر طلب است مفهوم و موضوع له نهی هم طلب است و تنها تفاوت در متعلق آنها ست که متعلق طلب در امر وجود است و متعلق طلب در نهی عدم و ترک است و متعلق چون طرف اضافه است در همان معنای موضوع له دخیل است و این طور نیست که امر و نهی مترادف باشند. بر همین اساس آنچه در امر معتبر بود در نهی هم معتبر است یعنی همان طور که از نظر ایشان ماده امر متقوم به علو حقیقی بود و استعلاء در آن شرط نبود در ماده نهی نیز علو حقیقی شرط است و استعلاء در آن شرط نیست. البته علو جزو معنای موضوع له امر یا نهی نیستند اما وضع فقط برای این موارد اتفاق افتاده است لذا در غیر موارد علو، امر و نهی صادق نیستند و البته روشن است که معنای لغوی و عرفی امر و نهی با معنای ادبی و اصطلاحی امر و نهی متفاوت است و آنچه برای ما مهم است معنای لغوی و عرفی امر و نهی است که از نظر مرحوم آخوند در صدق معنای حقیقی امر و نهی علو شرط است و استعلاء شرط نیست.

برخی از مباحث مطرح در اوامر در نواهی مطرح نشده‌اند به این دلیل که همان چیزی که در بحث اوامر مطرح شده است در نواهی هم ثابت است از جمله اینکه ماده امر هر طلبی نیست بلکه فقط طلب الزامی و وجوب است و ماده نهی هم هر طلبی نیست بلکه فقط طلب الزامی و حرمت است.

بحث دیگر این بود که ایشان فرمودند که مفاد امر انشاء طلب است نه اراده و طلب حقیقی هر چند فرمودند بعید نیست ادعا کنیم ظاهر از آن انشاء طلب به داعی اراده و طلب حقیقی است، همان بحث در نهی هم جاری است یعنی مفاد نهی، طلب انشائی است نه کراهت و مبغوضیت حقیقی هر چند ظاهر انشاء طلب به داعی مبغوضیت حقیقی است.

در صیغه امر هم مباحثی مطرح شد که در صیغه نهی هم قابل طرحند از جمله اینکه برای صیغه امر معانی متعدد ذکر شده است و مرحوم آخوند منکر آن بودند و همه آن معانی را از قبیل داعی دانستند در صیغه نهی نیز معنای متعدد وجود ندارد بلکه اموری مثل تهدید و استهزاء و ... داعی هستند نه اینکه معنای متعدد باشند و البته همان طور که گفته شد که استعمال امر فقط در موارد داعی بعث و تحریک حقیقی است و در غیر آن مجازی است (هر چند داعی جزو معنای موضوع له و مستعمل فیه نیست) در نهی هم استعمال نهی فقط در موارد زجر و منع حقیقی است و در غیر آن مجازی است.

پس مباحث مطرح در ماده و صیغه امر در ماده و صیغه نهی هم مطرح است و لذا علماء آنها را تکرار نکرده‌اند و در بحث نواهی به اموری پرداخته‌اند که از اختصاصات نواهی است و در مباحث امر مطرح نشده است مثل اینکه مفاد نهی زجر است یا طلب ترک که توضیح آن خواهد آمد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo