< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی

1400/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مساله ضد

بحث در عمده‌ترین وجه قائلین به حرمت ضد است که مقدمیت ترک ضد برای انجام ضد دیگر است و نکته آن هم مانعیت بود. یعنی چون یک ضد مانع از ضد دیگر است بنابراین عدم ضد مقدمه فعل ضد دیگر است و بر اساس مقدمیت واجب است و ضد عام آن که همان فعل ضد است حرام خواهد بود.

مرحوم آخوند فرمودند این حرف ناتمام است و به آن سه اشکال مطرح کرده‌اند.

اول: نهایت چیزی که این استدلال اقتضاء می‌کند این است که بین ضدین تنافر وجود دارد اما تنافر لزوما به نحو تمانع نیست. ممکن است دو چیز با یکدیگر تنافر داشته باشند اما نه بر چون مانع از یکدیگر هستند. صرف تقارن یا تلازم بین عدم یک ضد و وجود ضد دیگر برای تنافر بین دو ضد کافی است و صرف اینکه وجود یک ضد با ضد دیگر قابل جمع نیستند به این معنا نیست یک ضد مانع از ضد دیگر است تا عدم آن جزو علت وجود ضد دیگر باشد. همان طور که تلازم بین وجود دو چیز به معنای وجود رابطه علت و معلولی بین آنها نیست. آنچه موجب شده است که بین عدم یک ضد با ضد دیگر، تلازم باشد به این دلیل است که ارتفاع نقیضین ممکن نیست. یعنی وقتی جمع شدن دو ضد با یکدیگر ممکن نیست، وجود یک ضد ملازم با عدم ضد دیگر خواهد بود و گرنه ارتفاع نقیضین لازم می‌آید. وقتی ازاله و نماز با یکدیگر قابل جمع نیستند پس ازاله و عدم نماز قابل انفکاک از هم نیستند چون اگر قابل انفکاک باشند یعنی ازاله می‌تواند باشد در حالی که نه نماز باشد و نه عدم نماز و این یعنی ارتفاع نقیضین. در نتیجه اگر چه ازاله و عدم نماز قابل انفکاک از یکدیگر نیستند اما این طور نیست که نماز مانع از ازاله باشد تا عدم نماز جزو علت ازاله باشد. خلاصه اینکه دو ملازم قابل انفکاک از هم نیستند اما این طور نیست که بین متلازمین حتما رابطه علی و معلولی وجود داشته باشد. پس عدم امکان انفکاک بین وجود یک ضد و عدم وجود ضد دیگر به معنای این نیست که ضد مانع از عدم ضد دیگر باشد تا عدمش جزو علت وجود آن ضد دیگر باشد.

به همین مقدار کلام آخوند تمام بود ولی ایشان مطلبی را اضافه کرده‌اند که نشان می‌دهد ایشان به قانون مساوی مساوی، مساوی است معتقد بوده‌اند که قانون باطلی است. ایشان گفته‌اند نماز حتما با ازاله در رتبه واحد است (چون بین آنها رابطه علی و معلولی وجود ندارد) پس عدم نماز هم با ازاله در رتبه واحد است چون نقیضین در رتبه واحد هستند و این یعنی عدم نماز جزو علت ازاله نیست. البته روشن است که مراد از مساوات در رتبه این است که رابطه علی و معلولی بین آنها وجود ندارد و چون نقیضین رابطه علی و معلولی ندارند پس اختلاف رتبه ندارند و از این عدم اختلاف رتبه به تساوی در رتبه تعبیر می‌کنند.

مرحوم آخوند گفته‌اند: «حيث لا منافاة أصلا بين أحد العينين و ما هو نقيض الآخر و بديله بل بينهما كمال الملاءمة كان أحد العينين مع نقيض الآخر و ما هو بديله في مرتبة واحدة من دون أن يكون في البين ما يقتضي تقدم أحدهما على الآخر كما لا يخفى.»

این عبارت مرحوم آخوند ظهور در این دارد که ایشان خواسته‌اند استدلال را بر اساس قانون مساوی مساوی، مساوی است رد کنند و در جای خودش توضیح داده شده است که این قانون ناتمام است. مساوات در رتبه یعنی عدم رابطه علی و معلولی بین دو چیز و اینکه بین نقیضین رابطه علی و معلولی وجود ندارد پس تساوی در رتبه دارند و اینکه بین نماز و ازاله هم رابطه علی و معلولی وجود ندارد پس تساوی در رتبه دارند دلیل بر این نمی‌شود که بین عدم نماز و ازاله هم رابطه علی و معلولی وجود نداشته باشد.

توضیح این قسمت از عبارت هم لازم است که ایشان می‌گوید «كان أحد العينين مع نقيض الآخر و ما هو بديله في مرتبة واحدة» یعین یکی از ضدین و نقیض ضد دیگر و بدیل ضد دیگر اتحاد رتبی وجود دارد.

دوم: اجتماع و ارتفاع نقیضین ممکن نیست و بر این اساس بین شیء و نقیض نقیضش ملائمت وجود دارد در حالی که روشن است بین آنها مقدمیتی وجود ندارد. مثلا بین نماز و عدم نماز تنافر است و بین نماز و عدم عدم نماز هم کمال ملائمت وجود دارد اما روشن است که عدم عدم نماز مقدمه برای نماز نیست.

بر همین اساس هم نمی‌توان گفت چون بین دو ضد تنافر است بر اساس قانون استحاله ارتفاع نقیضین، عدم یک ضد مقدمه برای ضد دیگر است و گرنه باید بر همین اساس عدم عدم نقیض علت و مقدمه برای نقیض باشد در حالی که این معنا ندارد و غیر معقول است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo