درس خارج فقه استاد محمد محمدیقائینی
1402/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شهادت کافر بر وصیت
بیشتر اهل سنت گفتهاند این آیه اصلا به مساله شهادت کافر بر وصیت ارتباط ندارد چون مراد از ﴿مِنْ غَيْرِكُمْ﴾ یعنی از غیر خویشاوندان نه از غیر مسلمانان. پس تمام آیه در مقام بیان شهادت مسلمین است.
ما عرض کردیم این تفسیر خلاف صدر آیه است که به خطاب به مومنین است و لذا بعید نیست مرجع ضمیر به همان عنوان مومن باشد. یعنی ای مؤمنان در هنگام مرگ بر وصیت از خودتان شاهد بگیرید و اگر از خودتان نبود یعنی از مؤمنان کسی نبود از غیر خودتان شاهد بگیرید و تفسیر ﴿مِنْ غَيْرِكُمْ﴾ به غیر خویشاوندان با صدر آیه همخوان نیست و علاوه بر این نکات دیگری هم گفتیم که از تکرار آنها خودداری میکنیم.
پس با پذیرش اینکه آیه در مقام اعتبار شهادت کفار در مساله وصیت است آیا آیه بر این مساله دلالت دارد که حجیت شهادت کافر منوط به در دسترس نبودن شاهد مسلمان است؟ همچنان که باید بحث کرد که آیا ﴿إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ﴾ قید برای ﴿أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ﴾ است و در نتیجه در غیر سفر شهادت کافر حجت نیست. همان طور که ﴿فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ﴾ میتواند قید دیگری باشد که در کلمات علماء ذکر نشده است.
استفاده
به نظر ما از آیه چیزی بیش از در سفر بودن قابل استفاده نیست اما اینکه شرط در سفر بودن این است که به شاهد مسلمان دسترسی نداشته باشد از آیه قابل استفاده نیست مگر به همان الغای خصوصیت که گفته شد که به نظر ما به آن مقدار نیست که بتواند ظهور آیه را تغییر دهد. اما این قید از روایات به خوبی قابل استفاده است که در ادامه خواهد آمد.
از بعضی کلمات استفاده میشود که شرط حجیت شهادت این است که دو شاهد مسلمان حتی زن وجود نداشته باشد و بلکه از بعضی کلمات استفاده میشود که حتی اگر یک زن مسلمان هم وجود داشته باشد شهادت کافر حجت نیست و از بعضی کلمات استفاده میشود که حتی اگر یک مسلمان فاسق هم وجود داشته باشد (و شاید از برخی کلمات استفاده شود حتی اگر یک مسلمان زن فاسق هم باشد) شهادت کافر حجت نیست.
«و لا يجوز شهادة من ليس على ظاهر الإسلام في الوصيّة، إلّا عند الضّرورة و فقد المسلم. بان يكون الموصي في موضع لا يجد فيه أحدا من المسلمين ليشهده على وصيّته، فإنّه يجوز، و الحال هذه، أن يشهد نفسين من أهل الذّمّة ممّن ظاهره الأمانة عند أهل ملّته. و لا يجوز شهادة غير أهل الذّمّة على حال.»[2]
و حتی ممکن است گفته شود که اگر یک شاهد مسلمان باشد باید به دو شاهد ذمی ضمیمه شود و حکم دو ذمی مثل دو شاهد زن باشد، ولی اگر شاهد مسلمان وجود نداشت شهادت همان دو ذمی کفایت میکند ولی این در حقیقت اشتراط علی تقدیر الوجود و عدم اشتراط علی تقدیر العدم است که به لغویت اشتراط منجر میشود.
پس به نظر ما منظور شیخ از این عبارت این نیست که حتی اگر یک نفر مسلمان (هر چند شهادتش معتبر هم نباشد چون زن است یا واحد است یا فاسق است یا ولد الزنا ست و ...) وجود داشته باشد نباید از اهل ذمه شاهد گرفت بلکه منظور شیخ این است که اگر از مسلمانان کسانی که بشود وصیت را با شهادت آنها اثبات کرد وجود نداشت میتوان از اهل ذمه شاهد گرفت.
سپس به استدلال پرداختهاند و گفتهاند از برخی از روایات مثل روایت ضریس و سماعه استفاده میشود که اعتبار شهادت اهل ذمه منوط به این است که حتی یک زن مسلمان یا یک مسلمان فاسق پیدا نشود چون در آنها این تعبیر آمده است که «إِذَا لَمْ يُوجَدْ غَيْرُهُمْ» که شامل زن مسلمان هم میشود.