درس خارج فقه استاد محمد محمدیقائینی
1402/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شهادت کافر بر وصیت
مدلول طایفه سوم نیز حجیت شهادت کافر اهل کتاب بر وصیت است که در آن علاوه بر روایت یحیی بن محمد، روایت محمد بن سنان و روایت احمد بن عمر هم وجود دارد.
رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ قَالَ اللَّذَانِ مِنْكُمْ مُسْلِمَانِ وَ اللَّذَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَمِنَ الْمَجُوسِ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ سُنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ ذَلِكَ إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ بِأَرْض غُرْبَةٍ فَلَمْ يَجِدْ مُسْلِمَيْنِ يُشْهِدُهُمَا فَرَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْكِتَاب[1]
و البته روایت یحیی بن محمد را مرحوم شیخ به سند دیگری از امام کاظم علیه السلام نقل کرده است که در حقیقت روایت دیگری است.
يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَن عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع مِثْلَهُ.[2]
ممکن است گفته شود عدم حجیت شهادت کافر علیه مسلمان فی الجملة مسلم است اما این کبری در جایی است که شاهد مسلمانی وجود نداشته باشد اما اگر شاهد مسلمانی وجود نداشته باشد شهادت اهل ذمه معتبر است بر اساس روایت حلبی:
رُوِيَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ تَجُوزُ شَهَادَةُ أَهْلِ الذِّمَّةِ عَلَى غَيْرِ أَهْلِ مِلَّتِهِمْ قَالَ نَعَمْ إِنْ لَمْ يُوجَدْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِهِمْ جَازَتْ شَهَادَةُ غَيْرِهِمْ إِنَّهُ لَا يَصْلُحُ ذَهَابُ حَقِّ أَحَدٍ.[3]
بر اساس این روایت شهادت اهل ذمه بر غیر اهل ملتشان (که این تعبیر شامل مسلمین هم هست) در صورتی حجت است که از اهل ملت مشهود علیه کسی وجود نداشته باشد و در آن هم تعلیل شده است که حق کسی نباید ضایع شود. اگر مسلمان بر علیه مسلمان دیگری ادعایی مطرح کرده است، چنانچه شاهد مسلمانی دارد نمیتواند از اهل ذمه شاهد بیاورد اما اگر شاهد مسلمان ندارد شهادت اهل ذمه مسموع است و گرنه حق آن مسلمان ضایع میشود. بر اساس این روایت شهادت ذمی در مطلق حق (نه فقط وصیت) در صورتی که شاهد مسلمانی وجود نداشته باشد بر علیه مسلمان حجت است.
مرحوم آقای خویی فرمودهاند مقتضای این تعلیل این است که شهادت ذمی در هر حقی حجت باشد اما این اطلاق قابل التزام نیست چون هیچ کس به آن ملتزم نیست و همه قبول دارند شهادت کافر بر غیر وصیت نافذ نیست.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَجُوزُ شَهَادَةُ الْمُسْلِمِينَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْمِلَلِ وَ لَا تَجُوزُ شَهَادَةُ أَهْلِ الذِّمَّةِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ.[4]
مفاد این روایت این است که شهادت اهل ذمه بر علیه مسلمین حجت نیست چه شاهد مسلمانی وجود داشته باشد و چه نه و مفاد روایت حلبی این است که شهادت اهل ذمه در صورتی که شاهد هم کیش وجود نداشته باشد حجت است چه بر علیه مسلمان باشد و چه غیر آن و نسبت بین آنها عموم و خصوص من وجه است و ماده تعارض فرضی است که شهادت بر علیه مسلمان باشد و شاهد مسلمانی وجود نداشته باشد که بر اساس روایت حلبی نافذ است و بر اساس روایت ابی عبیده نافذ نیست و بعد از تعارض و تساقط مرجع اطلاقات اشتراط اسلام در شاهد است.