درس خارج فقه استاد محمد محمدیقائینی
1402/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شهادت صبی در قتل
البته به نظر ما بعید نیست دلالت ادله اشتراط بلوغ، بر عدم حجیت شهادت دختر بچه به الغای خصوصیت در برخی روایات و به اطلاق در برخی دیگر باشد.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ شَهَادَةَ الصِّبْيَانِ إِذَا أَشْهَدُوهُمْ وَ هُمْ صِغَارٌ جَازَتْ إِذَا كَبِرُوا مَا لَمْ يَنْسَوْهَا.[1]
به اطلاق بر عدم حجیت شهادت دختر بچه دلالت دارد چون حتی اگر کلمه «صبی» را مختص به پسر بچه بدانیم اما اسامی جمع یا تثنیه حتما شامل مونث هم هست و ما قبلا مفصل بحث کردهایم که به نظر ما صیغ جمع و تثنیه مذکر به خصوص مردان اختصاص ندارد و آنچه در ادبیات گفته شده است که این امور صیغ مختص به مردانند صحیح نیست. بله مونث صیغ مخصوص خودش را دارد و البته اطلاق صیغ مذکر و اراده خصوص مونث از آن غلط است. پس کلمه «صبیان» شامل دختر بچه هم هست همان طور که تعبیر «أَشْهَدُوهُمْ» شامل دختر بچه هم هست. در اطلاق این کلمات بر اعم از مذکر و مونث هیچ نوع مجاز و مؤونهای احساس نمیشود.
هم چنین الغای خصوصیت از روایاتی که در آنها کلمه «صبی» آمده است هم بعید نیست. درست است که ما در جای خودش گفتیم از کلمه «رجل» در جایی که موضوع حکم دیگری قرار گرفته باشد خصوصیت الغاء نمیشود اما متفاهم عرفی از این روایات در اینجا این است که این روایات در مقام بیان حیثیت «عدم بلوغ» در مقابل بالغین است نه در مقام بیان حیثیت «پسر بچه» در مقابل دختر بچه.
پس از نظر ما روایات طایفه دوم به اطلاق و الغای خصوصیت بر عدم حجیت شهادت دختر بچه دلالت دارند اما آنچه مهم است این است که این حرف در طایفه سوم (حجیت شهادت صبی در قتل) هم جاری است. اینکه محقق نراقی گفتند مخصص به پسر بچه اختصاص دارد ناتمام است.
در روایات طایفه سوم هم در برخی روایات از کلمه «صبیان» استفاده شده است که به بیانی که گفتیم به اطلاق شامل دختر بچه هم هست مثل
عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَجُوزُ شَهَادَةُ الصِّبْيَانِ قَالَ نَعَمْ فِي الْقَتْلِ يُؤْخَذُ بِأَوَّلِ كَلَامِهِ وَ لَا يُؤْخَذُ بِالثَّانِي مِنْهُ.[2]
با وجود چنین روایتی که به اطلاق شامل دختر بچه هم هست دلیل مخصص هم مطلق است و اطلاق دلیل مخصص بر اطلاق دلیل عام مقدم است. اگر گفته شود «اکرم کل عالم» و بعد گفته شود «لا تکرم النحاة» و شک کنیم که آیا نحوی عادل هم تخصیص خورده است مرجع حتما اطلاق مخصص است نه عموم عام.
روایت سکونی هم که در بالا نقل کردیم به همان بیان که گفتیم شامل دختر بچه هم هست و «إِذَا كَبِرُوا» هم شامل دختر بچه هست.
هم چنین روایت عبید « وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِي يُشْهَدُ عَلَى الشَّيْءِ وَ هُوَ صَغِيرٌ قَدْ رَآهُ فِي صِغَرِهِ ثُمَّ قَامَ بِهِ بَعْدَ مَا كَبِرَ قَالَ فَقَالَ تُجْعَلُ شَهَادَتُهُ خَيْراً مِنْ شَهَادَةِ هَؤُلَاءِ.» نیز شامل دختر بچه هم هست چون مذکر بودن ضمیر هو و صغیر به لحاظ موصول است و همان طور که مثل آیه شریفه ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾[3] به مردان اختصاص ندارد و کسی از آن مرد نمیفهمد تا شمول آن نسبت به زنان به الغای خصوصیت نیاز داشته باشد.
و همه اینها غیر از این است که ما در جای خودش هم توضیح دادیم اسم جنس به مذکر اختصاص ندارد و شامل همه افراد جنس چه مذکر و چه مونث هست.
جهت ششم در حجیت شهادت صبی، اعتبار سایر شرایط شهادت در صبی است. این مطلب در کلمات بیشتر علماء ذکر نشده است ولی ما باید از آن بحث کنیم. شروط اعتبار شهادت متفاوتند. مثلا یکی عدد است. در مورد عدد آنچه میتوان گفت این است که ما دلیلی که به صورت عام و مطلق در شهادت تعدد را شرط کند نداریم و آنچه هست اموری مثل «رجلین عدلین» و ... است. پس دلیلی که به اطلاق تعدد را در شهادت شرط کند وجود ندارد. حال باید دید آیا ادله حجیت شهادت صبی، نسبت به تعدد و عدم تعدد اطلاق دارد؟ به نظر ما ادله حجیت شهادت صبی فقط به الغای شرط بلوغ ناظر است و نسبت به سایر شروط اصلا نظارتی ندارد. این طور نیست که این روایات در مقام بیان این مطلب باشند که اگر شاهد نابالغ باشد همه شروط شهادت در آن ملغی است. خصوصا روایاتی که مصب سوال در مورد همین عدم بلوغ در هنگام تحمل شهادت است و امام فرمودهاند اگر بالغ شود شهادتش مسموع است.
توضیح بیشتر مطلب خواهد آمد.