درس خارج فقه استاد محمد محمدیقائینی
1402/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آقای خویی در مساله شهادت بر قتل فرموده است شهادت صبی بر قتل مطلقا مسموع است چه متفرق بشوند و چه نشوند و چه بر امر مباحی مجتمع باشند یا نباشند. علاوه ظاهر کلام ایشان این است که به روایت طلحه ملتزم است و مدلول روایت طلحه این است که شهادت صبی در اموری که بین خودشان باشد مسموع است و فرقی ندارد مشهود به قتل باشد و غیر آن.
از نظر ایشان نسبت به روایات عدم حجیت شهادت صبی در غیر قتل و روایت طلحة، از دو عموم و خصوص من وجه است. یکی از جهت اینکه مفاد روایت محمد بن حمران اعتبار شهادت صبی در قتل است مطلقا چه بین خودشان باشد و چه بین خودشان نباشد و چه متفرق شده باشند و چه متفرق نباشند و مفاد روایت طلحة این است که اگر متفرق بشوند شهادت آنها مسموع نیست حتی اگر در قتل باشد. پس این دو روایت در شهادت بر قتل بعد از تفرق است که بر اساس روایت محمد بن حمران مسموع است و بر اساس روایت طلحة مسموع نیست.
پس این دو روایت در دو مورد با یکدیگر متعارضند یکی شهادت بر قتل بعد از تفرق و دیگری شهادت بر غیر قتل در حال اجتماع.
ایشان نسبت به تعارض دوم فرموده است تقیید روایت طلحه با روایت محمد بن حمران که بر عدم حجیت شهادت صبیان در غیر قتل حتی اگر از امور بین خودشان باشد دلالت دارد، موجب تخصیص روایت طلحة به فرد نادر است و لذا این تقیید محتمل نیست و نتیجه اینکه اطلاق روایت طلحة محکم است پس شهادت صبیان در اموری که بین خودشان واقع شده است حجت است چه قتل باشد و چه غیر آن.
اما نسبت به تعارض اول تقیید روایت محمد بن حمران با روایت طلحه موجب تخصیص روایت حمران به فرد نادر است و لذا این تقیید هم محتمل نیست و نتیجه اینکه اطلاق روایت محمد بن حمران محکم است و شهادت صبیان در قتل حجت است حتی اگر بعد از تفرق باشد.
اما تقیید روایت محمد بن حمران به اشتراط عدم تفرق در موارد شهادت بر قتل، موجب تخصیص به فرد نادر نیست. اگر مفاد روایت محمد بن حمران این است که شهادت صبیان بر قتل مشروط به این است که در بین خودشان و قبل از تفرق باشد بله تخصیص به فرد نادر است اما اینکه گفته شود شهادت صبیان در قتل مسموع است اما در فرضی که اجتماع داشته باشند شهادت آنها به این شرط مسموع است که متفرق نشوند تخصیص به فرد نادر نیست.
پس اگر قرار بود روایت محمد بن حمران را به روایت طلحه مقید کنیم و نتیجه این باشد که شهادت صبیان در قتل فقط در بین خودشان مشروط به اجتماع و عدم تفرق حجت است حرف ایشان صحیح بود اما نتیجه تقیید این نیست بلکه نتیجه این است که حجیت شهادت صبیان بر قتل در فرض اجتماع مقید به عدم تفرق است اما در مواردی که بچهها مجتمع نبوده باشند اصلا چنین شرطی وجود ندارد. تقیید روایت محمد بن حمران به قیدی بیش از آنچه در روایت طلحة مذکور است موجبی ندارد و آنچه در روایت طلحة آمده بود این بود که شهادت صبیان در اموری که بین خودشان باشد مشروط به عدم تفرقه حجت است ولی نسبت به غیر آن ساکت است و نفی حجیت نمیکند.
پس روایت طلحة نسبت به قتل واقع شده در غیر بین بچهها اثباتا و نفیا ساکت است و لذا اصلا معنا ندارد از این نظر مقید روایت محمد بن حمران باشد.
نهایت این است که در قتلی که بین خود بچهها اتفاق افتاده است بر اساس روایت طلحة عدم تفرق شرط است و این تخصیص به فرد نادر نیست.
اما شهادت صبیان در جرح به این ملاک مقبول نیست هر چند ممکن از به ملاک امور کم اهمیت یا اموری که بین خودشان باشد معتبر باشد که ما قبلا استثنای این دو مورد را هم از اشتراط بلوغ پذیرفتیم.