< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1403/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارات /حجیة ظن /انسداد در موضوعات خارجیة ـ انسداد صغیر

 

بحث پیرامون انسداد در موضوعات خارجیه بود. گفتیم بعضی در مطلق موضوعات خارجیه قائل به انسداد شدند ــ با اینکه در احکام قائل به انفتاح هستند ــ و به خبر ثقه و خبر موثوق به عمل می‌کنند و می‌گویند این مقدار به معظم فقه وافی است اما در مورد موضوعات گفتند باب علم و علمی منسد است. موضوعات کثیره‌ای داریم که در آنها احکام شرعیه مترتب شده و باب علم و علمی در آن موضوعات غالبا مسدود است. حکم روی فقیر رفته و فرموده ﴿إِنَّمَا الصَّدَقاتُ‌ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ﴾[1] یا فرمود طلاق باید عند العدلین باشد و نماز باید خلف العدل باشد و تشخیص فقیر و عادل قابل احراز نیست. همچنین حکم روی سید و هاشمی رفته و یقین پیدا نمی‌شود که فلانی سید است. اینها همه مظنون هستند. یا در باب صوم که ضرری آن واجب نیست و در باب وضو و غسل که ضرری آن واجب نیست بلکه شاید حرام باشد، علم به ضرری بودن آن قبل از عمل ممکن نیست و چه بسا بعد از عمل مشخص می‌شود.

از سوی دیگر، شارع مقدس در آن موضوعات دارای اغراض است و اگر بنا شود در این موضوعات اصل عدم و برائت جاری کنیم، به مخالفت منجر می‌شود مثل جریان اصول نافیه در احکام و در نهایت به مخالفت شریعت منتهی می‌شود و شارع راضی نیست این همه احکام مخالفت شود.

البته در مورد احتیاط، میان مرحوم شیخ و مرحوم آخوند اختلاف است. ظاهرا مرحوم آخوند این انسداد را در جایی قائل شده که احتیاط ممکن نیست مثل موارد دوران امر بین وجوب و حرمت مثل باب ضرر. مرحوم مشکینی می‌گوید مرحوم آخوند بعد از تالیف کفایه، اصول را تدریس کرده و هنگام تدریس، غیر از مثال ضرر، مثال دیگری نیز بیان کرد و فرمود در وقتی که ضیق وقت شده مثلا یک لباس دارد و نمی‌داند ماکول اللحم است یا غیر آن و امکان احتیاط نیست که دوبار نماز بخواند. ظاهرا مرحوم آخوند این را قبول دارد که اگر احتیاط ممکن نبوده پس اجتزاء به ظن جایز است یا کشف می‌کنیم که شارع ظن را در این موارد حجت قرار داده.

اما مرحوم شیخ انصاری از این اوسع فرموده و آن را به دوران امر بین محذورین در اینجا منحصر نکرده ولی در همه موضوعات نیز قائل نیست. فرموده در برخی موضوعات باب علم و علمی مسدود است مثل باب ضرر و نسب و عدالت و اشباه اینها. ظاهرا در یک جا مرحوم شیخ در مطلق موضوعات چنین چیزی را گفته.

به هر حال ادعا این است که در مطلق الموضوعات یا کثیری از آنها، باب علم و علمی منسد است.

اما به نظر می‌رسد در موضوعات انسداد وجود ندارد. قبل از تحلیل مساله به صورت میدانی و وجدانی می‌گوییم نسبت به موضوعات شرعیه احساس انسداد نداریم. بالاخره فرموده زکات را به فقیر بدهید، گرچه باب علم به همه فقراء بسته است ولی فقیر جامع کافی است و باب علم و علمی به یک فقیر بسته نیست. فرموده خلف عادل نماز بخوان و کثیری از مردم پشت سر عادل نماز می‌خوانند و به آن علم دارند و از عدالت واقعی او خبر می‌دهند. بالوجدان در این موضوعات که در شریعت آمده و مورد ابتلاء است، به ظن عمل نمی‌کنیم و احساس انسداد نداریم. البته بعضی خیلی اهل ابداع احتمال هستند و دیر باور هستند ولی در حق عموم مردم، انسداد محقق نیست.

بحث در این است که ما در مورد احکام، انفتاحی هستند ولی آیا در موضوعات، انسداد صحیح است یا نه؟ به نظر ما چنین نیست و تحلیل مساله آن است که حتی اگر کسی علم را قبول نکند می‌گوییم در موضوعات معمولا طریق علمی مفتوح است. حتی بعضی افراد با اینکه دیر باور هستند ولی به گفته دیگران اعتماد می‌کنند و ترتیب اثر می‌دهند. دلیل حجیت این، سیره عقلاء و خطابات شرعیه است که طریقیت آنها را امضا کردند.

مثل باب خوف که طریق عقلائی است و مرحوم آخوند و مرحوم شیخ انصاری فرمودند راه علم به ضرر بسته است، می‌گوییم اما راه علمی باز است یعنی خوف طریق به ضرر است و اگر حرجی نشود، می‌توان به آن اکتفاء کرد. خوف عطش و خوف هلاکت در روایات نیز مطرح است.

همچنین برای عدالت، روایات فرمودند حسن ظاهر کافی است و اگر کسی نماز می‌خواند و در جمع مومنان حاضر می‌شود،‌ عدالت احراز می‌شود. همچنین فرمودند من کان له ذنب فلیستغفر الله یعنی اگر کسی استغفار جدی کند، عدالت ایجاد می‌شود همچنین در مورد نسب فرمودند الولد للفراش[2] ، شارع فرموده زنا بعید است و فلانی قطعا فرزند فلانی است.کما این که در مورد قبله نیز شارع امارات مختلف قرار داده و در صورت فقدان فرموده یجزی التحری[3] و خودش ظن را طریق قرار داده.نتیجه این که: در موضوعات خارجیه به نظر ما هم راه علم و هم راه علمی مفتوح است. انسداد صغیر در موضوعات نیز ناتمام است.

بعضی از بزرگان[4] از معاصرین به انسداد صغیر اما در گردونه ظواهر روایات و توثیق رجالیون قائل شده اند در خصوص این دو مورد قائل به حجیت ظن شدند. البته نه به بیان مقدمات انسداد بلکه به بیان دیگر.

اما نسبت به ظواهر، شبیه آنچه مرحوم میرزای قمی فرمود ولی به بیان ابسط، فرمودند حجیت ظواهر از باب این است که علم آور و اطمینان آور است. مردم که با هم سخن می‌گویند برای این است که علم آور باشد. حجیت ظواهر از باب علم عادی و اطمینان است نه از باب اینکه ظن دارند. ظن ملاک عمل عقلاء نیست. پس مشکلی در این نیست که ظواهر علم آور هستند.

اما خصوص ظواهر کلمات ائمه علیهم‌السلام دارای مشکل است که اطمینان آور نمی‌شوند. آن خصوصیت عبارت است از برخی جهات که در روایات وجود دارد و در محاورات فعلی مردم نیست:

اول: ائمه علیهم‌السلام در ظروف تقیه زندگی می‌کردند و چه بسا ظاهر کلامشان، مراد جدی آنها نبوده.

دوم: در ألسنه ائمه علیهم‌السلام روایات متعارضه وجود دارد تا جایی که حتی از آنها نسبت به این تعارض سوال می‌شده. به ضم اینکه جمع بین روایات مثل ترجیح، وحمل مطلق بر مقید، وحمل مقید بر افضل، باعث علم نمی‌شود بلکه ظن‌آور است.

سوم: مساله تحریف و تصحیف در زمان ائمه علیهم‌السلام وجود داشته و خود حضرت فرمود ابن مغیرة در کتب و روایات پدرم دس کرده، این سبب ایجاد اختلاف می‌شود.

اینها سبب می‌شود بگوییم از اخباری که نزد ماست، علم به مراد جدی پیدا نکنیم و با محاورات متعارف تفاوت دارد.

از سوی دیگر، نسبت به رجوع به روایات امر داریم و ائمه علیهم‌السلام امر دادند که روایات را بنویسید که برای آیندگان مفید است و اشخاص را به رواة و کتب ارجاع می‌دادند. این روایات امروز به دست ما رسیده است.

حال اگر نسبت به حاضران بگوییم آنها به این روایات علم و اطمینان پیدا می‌کردند، این سخن برای آنها مفید است ولی برای ما که غائبین هستیم و فاصله داریم و روایات با این خصوصیات به ما رسیده است، علم به مرادات پیدا نمی‌کنیم.

از سوی سوم، قانون و حکمی که در شریعت بیان می‌شود، باید برای عموم قابل عمل باشد. نمی‌شود قانون جعل شود و فقط برای زمان خاص و اشخاص خاص باشد. اگر بنا باشد یک قانون برای شخص خاص باشد، کاللغو است، افزون بر اینکه این قوانین باید الی یوم القیامة ادامه داشته باشد.

پس ظواهر روایات برای ما علم آور نیست بلکه ظن‌آور است و همچنین به تبعیت از همین ظواهر امر داریم و مختص به ما نیز می‌شود. حال از اینکه ما را به عمل به این ظواهر امر کرده با اینکه این ظواهر علم‌آور نیست، مشخص می‌شود ظن به مراد از این کلمات نیز برای ما حجت است. به خاطر این مشاکل، راه به مرادات ائمه علیهم‌السلام بسته است و امر به تبعیت از همین ظواهر داریم، این کشف می‌کند که ظن به مراد از این روایات را در حق ما حجت قرار داده چه به معنای جعل حجیت یا به معنای اجتزاء به اطاعت ظنیه.

اما نسبت به قول رجالی، درست است که از روایات متواتره به این نتیجه رسیدیم که خبر عادل یا ثقه حجت است، اما کشف این موضوع برای ما ممکن نیست و انسداد است چون راه یقین به عدالت و احراز وثاقت، قول رجالیون است. قول رجالیون نیز علم‌آور نیست چون سال‌های زیادی با رواة فاصله داشتند و قول آنها فقط ظن به وثاقت می‌آورد. صاحب شریعت فرمود از خبر عادل اتباع کن، از طرف دیگر می‌بینیم که کشف عدالت مخبرین میسر نیست و این نشان می‌دهد که ظن به عدالت نزد شارع کافی است.

اشکال نشود که اینها را که حجت دانسته برای زمان خودش است که احراز عدالت ممکن بوده و به زمان ما ربطی ندارد، چون پاسخ می‌دهیم این امر به اتباع از عادل و کشف از عدالت به زمان خاصی مربوط نیست کما اینکه پیش از این بیان شد.

به هر حال، در باب ظهورات کشف می‌کنیم که کشف ظهور متوقف بر این دو جهت، ظهور و صدور است و با این مقدمات مشخص می‌شود که شارع مقدس ظن به ظهور و ظن به عدالت و وثاقت را کافی دانسته، این مطلب چیزی شبیه دلالت اقتضاء است.

اما به نظر می‌رسد این بیانات ناشی از ذهنی است که بسیار ابداع احتمالات می‌کند و زود به انسداد می‌رسد. از نظر میدانی نسبت به ظهورات احساس انسداد نداریم. همین اخبار در زمان ائمه علیهم‌السلام این مشکلات را داشته و با وجود این همه مشاکل، امر به اتباع این اخبار را داشتند. عمل به اخبار با این مشاکل جایز بوده. دلیل حجیت این اخبار که امر به اتباع است، همانطور که می‌گوید از نظر سندی شبهه نکن و الغاء کن، کذلک از نظر ظهور نیز می‌گوید شبهه نکن و الغاء کن. امر به اتباع از ظهورات، امر به اتباع از ظهوراتی است که مفاد عرفی دارد بما له من المدلول. اگر نگوییم در زمان ائمه علیهم‌السلام وضعیت بدتر بوده، بهتر از امروز نبوده و به قول مرحوم بروجردی وضعیت روایات امروز از زمان ائمه علیهم‌السلام بهتر است چون در این زمان همه روایات تبویب شده و یکجا جمع شده و در آن زمان، کتب پراکنده بوده.

مدلول یعنی معنایی که لفظ، قالب آن قرار گرفته و ادعای ما این است که عمده اخباری که به دست ما رسیده، آنچه از آنها می‌فهمیم، همان چیزی است که در آن زمان نیز می‌فهمیدند. عمده اخبار به صورت رمزی نیستند بلکه به صورت شفاف و واضح در مورد فقه سخن گفتند و یقینا تفاوتی وجود ندارد. اگر تفاوت وجود دارد، به دلیل برداشت نکات اضافه از همین روایات است نه اینکه خلاف روایات برداشت شود. ائمه علیهم‌السلام به لسان مردم و عرف سخن گفتند. پس این درست نیست که کسی بگوید این ظهورات بر اثر تحریف و دس و تصحیف تغییر کرده، چون این مشکلات در آن زمان نیز وجود داشته. پس ما نیز امر به اتباع این اخبار بما له من المدلول قبول داریم.


[4] کتاب نکاح (زنجانی) ج۴ ص۱۱۸۳ دلیل انسداد صغیر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo