درس خارج اصول استاد مهدی گنجی
1402/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: أمارات /حجیة خبر واحد /رفع اشکال در اخبار مع الواسطه ـ کلام مرحوم شیخ عبدالکریم ـ جواب مرحوم اصهفانی ـ بیان مرحوم صدر
خلاصه بحث سابق
بحث در حل مشلکه خبر مع الواسطه بود. مرحوم شیخ عبدالکریم فرمود خبر مع الواسطه متضمن خبر بلاواسطه است و فرقی میان خبر بلاواسطه و خبر مع الواسطه نیست الا در اینکه خبر بلاواسطه اخبار از قول معصوم است بالمطابقة، مثلا محمد بن مسلم میگوید قال الباقر علیهالسلام. ولی خبر مع الواسطة گرچه إخبار از قول معصوم است ولی بالالتزام. علاء بن رزین که میگوید اخبرنی محمد بن مسلم أنه سأل أباجعفر علیهالسلام، یعنی علاء هم از امام باقر علیهالسلام خبر میدهد. پس مشکلی نیست و صدق العادل در مع الواسطه نیز یک تطبیق بیشتر ندارد و میگوید علاء بن رزین را تصدیق کن چون گفته قال أبوجعفر علیهالسلام. چندتا تطبیق و چند وجوب تصدیق نیست که اتحاد حکم و موضوع و اثبات موضوع با حکم لازم بیاید.
مرحوم اصفهانی کلام مرحوم حائری را نقل و نقد کرد و پس از این که توجیه کرد همان را نقد کرد، ایشان یک صورتی برای کلام مرحوم حائری بیان کرد و فرمود آنچه که موجب ظن به صدق خبر میشود، ذات خبر نیست بلکه موجب ظن، صفات مخبر است و گفتیم حرف متینی است. در مقام، صفات مخبر محرز است یعنی علاء بن رزین و محمد بن مسلم عادل هستند و وقتی علاء گفت اخبرنی محمد بن مسلم، وثاقت علاء باعث میشود که ظن به صدق پیدا کنیم که بله، اخبره محمد بن مسلم. حال که خود محمد بن مسلم ثقة است، از این صفت واسطه ظن پیدا میکنیم که قال الباقر علیهالسلام، پس ملازمه بین إخبار واسطه و ثبوت مخبر به اصلی وجود دارد.
اما مرحوم اصفهانی اشکال کرد و گفت این توجیه نیز باعث ایجاد دلالت التزامی نمیشود. دلالت التزامی در جایی است که آن لازم و خارج از مدلول، یا لازم این مدلول یا ملازم آن باشد که علت ثالثه داشته باشد. در این شرایط، مدلول التزامی، قال ابوجعفر است و میخواهد اخبرنی از علاء را نیز اثبات کند و این وقتی ممکن است که مدلول مطابقی خبر علاء یعنی اخبرنی محمد بن مسلم، با قال الباقر ملازمه داشته باشد. اگر ملازمه داشت، وقتی علاء گفت اخبرنی محمد بن مسلم، یعنی مدلول مطابقی ایجاد میشود یعنی خبر محمد بن مسلم، و بعد مدلول التزامی ایجاد میشود یعنی قال الباقر علیهالسلام. شرط دلالت التزامی آن است که مدلول التزامی و خارج از معنا، لازمه این مدلول مطابقی باشد که بتوانیم بگوییم دال بر این بالمطابقة و دال بر او بالالتزام. در حالیکه قال الباقر نه لازمه و نه ملازم او است. اخبرنی محمد بن مسلم دارای یک علت است و قال الباقر علیهالسلام نیز یک علت دیگر دارد. لذا فرموده إخبار علاء از إخبار محمد بن مسلم بالالتزام دلالت ندارد که قال الباقر علیهالسلام. اگر کسی بخواهد قال الباقر علیهالسلام را اثبات کند، باید اثبات کند که خبر محمد بن مسلم خبرٌ و شامل صدق العادل شد و مشکلات قبل یعنی اتحاد حکم و موضوع بازگشت میکند.
تحلیلی که مرحوم حائری بیان کرد، برای ظن پیدا کردن به قال الباقر علیهالسلام صحیح است چون علاء بن رزین، صفت وثاقت را دارد و این صفت، باعث ظن به ثبوت خبر میشود و وقتی که به ثبوت خبر، اخبرنی محمد بن مسلم ظن پیدا میکنیم به قال الباقر علیهالسلام نیز ظن پیدا میکنیم. ولی آنچه که حجت داریم، خبر امام نیست بلکه ظن به خبر امام است. در ذهن مرحوم حائری این بوده که ظن به وثاقت واسطه، با ظن به قول امام ملازمه دارد ولی این ظن حجت نیست بلکه خبر حجت است. لذا دو راه بیشتر ندارد که هر دو مشکل دارد، یا باید مدلول خبر علاء را مشمول صدق العادل قرار دهد که قال الباقر را شامل شود یا باید مدلول محمد بن مسلم را مشمول صدق العادل قرار دهد.
همچنین اینکه مرحوم حائری فرموده خبر از خبر از یک شیئ، خبر از همان شیئ است، نادرست است. علاء بن رزین فقط میگوید اخبرنی محمد بن مسلم نه اینکه بگوید قال الباقر علیهالسلام.
شهید صدر[1] نیز ادعا کرده که خبر مع الواسطه به خبر بلاواسطه بازگشت دارد. فرمایش ایشان نیز از راه دلالت التزامی است اما به بیان دیگر. فرموده اگر واسطه یعنی علاء بن رزین خبر میدهد، خبرش بالمطابقه از اخبار محمد بن مسلم است و قبول ندارد که بالملازمة از معصوم باشد. ایشان گفته إخبار واسطه، متضمن یک دلالت التزامی از قول معصوم علی نحو التعلیق است. علاء بن رزین که میگوید اخبرنی زراره عن ابی جعفر علیهالسلام، یک مدلول التزامی دارد و مدلول التزامی این است که علاء بن رزین میگوید قال ابوجعفر اگر محمد بن مسلم دروغ نگفته باشد. همه این واسطهها به نحو تعلیقی خبر معصوم را میرساند.
گاهی انسان خبر با واسطه را میشنود و در صدقش شک میکند و گوینده میگوید اگر کسی که به من این خبر را گفته باشد، صادق باشد، این خبر حقیقت دارد. خبر علاء بن رزین محقق است و مشکلی از این جهت نیست ولی مدلول التزامی آن فرمایش معصوم است به شرطی که واسطه صادق باشد. این مدلول التزامی مشکل صدق العادل را ندارد چون یک خبر بیشتر نیست. مشکل در معلق علیه است یعنی از کجا معلوم میشود که واسطهها دروغ نگفتند؟ علاء بن رزین میگوید قال الباقر علیهالسلام اگر محمد بن مسلم دروغ نگفته باشد، یا از این باب که هیچ حرفی نگفته باشد یا اینکه خبر را گفته ولی صادق بوده که صدق العادل میگوید آن را تصدیق کن. پس معلق علیه محقق شد و یک قسم از آن، بالوجدان است و یک قسم آن، بالتعبد است. یعنی محمد بن مسلم دروغ نگفته یا از باب سالبه به انتفاء موضوع که در این صورت بالوجدان دروغ نگفته، یا اگر سخن گفته، پس صادق بود بالتعبد.
فرق این بیان با بیان مرحوم حائری این است که مرحوم حائری گفت دلالت التزامی منجز است و مرحوم اصفهانی اشکال کرد که مدلول التزامی لازمه خبر نیست ولی شهید صدر میگوید مدلول التزامی معلق است ولی معلق علیه آن، ثابت است و لذا صدق العادل، به لحاظ این مدلول التزامی میگوید تصدیق کن پس در خبر مع الواسطه نیز حکم شرعی اثبات میشود.
این ادعا که مدلول التزامی خبری که واسطه دارد، این است که ثابت است اگر آن خبر دروغ نباشد، صحیح نیست بلکه بالالتزام میگوید این حکم ثابت است به شرطی است که صادق باشد نه اینکه دروغ نگفته باشد که شهید صدر همین را گفته و میگوید اگر دروغ نگفته باشد دو فرد خواهد داشت که یا حرف نزده باشد یا اگر حرف زده صادق بوده. لذا به نظر ما یک وصف وجودی است یعنی صادق باشد. اذا کان خبره صادقا و صدق فی اخباره، و این فرع بر اثبات خبر است.
ثانیا قطع به خلاف این داریم که شارع مقدس صدق العادل را در خبرهای مع الواسطه به این بیان حجت کرده باشد. یعنی شارع در جاهایی که خبر واسطه ندارد، خبر را حجت قرار داده چون متضمن حکم شرعی است ولی در جایی که واسطه داشته باشد، آن را به دلیل مدلول التزامی تعلیقی، حجت کرده باشد.
راه سومی که ما بیان می کنیم این است که: عرفا خبر مع الواسطه اصلا یک خبر بیشتر نیست. محمد بن مسلم گفته قال الباقر علیهالسلام و یک خبر داد. علاء بن رزین گفت اخبرنی محمد بن مسلم انه اخبرنی ابوجعفر علیهالسلام ، نیز یک خبر است. به این دلیل که اگر علاء بن رزین میگوید اخبرنی محمد بن مسلم، از اخبرنی محمد بن مسلم به نحو مطلق خبر نمیدهد و نمیگوید محمد بن مسلم به من خبر داد و فقط از خبرآوردن آگاه کند، بلکه علاء از خبر محمد بن مسلم از امام علیهالسلام خبر میدهد و این یک فرد ضیق است و صدق العادل میگوید علاء بن رزین را نسبت به خبر ضیقی که آورده، تصدیق کن. کلینی میگوید اخبرنی علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن ابی عبدالله علیهالسلام، کلینی از مطلق علی بن ابراهیم خبر نمیدهد بلکه از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از امام صادق علیهالسلام خبر میدهد و چند خبر نیست بلکه یک خبر است و صدق العادل همان یک خبر را با یک تطبیق شامل میشود. در این صورت اشکال حکم و موضوع لازم نمیآید بلکه یک حکم بیشتر نیست و موضوع آن نیز محقق است و اثرش به همین مقید اثبات میشود. تعبد باید لغو نباشد و اگر شارع ما را به همین مقید تعبد کرد، کافی است.