< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1402/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارت /حجیت خبر متواتر /بررسی حساب احتمالات شهید صدر ـ کثرت در همه طبقات

 

بحث در این بود که منشا علم و یقین در اخبار متواتره که مفروض کلام است، چیست؟ مشهور گفتند سبب این علم، قضیه اولیه است که نمی‌شود این همه افراد دروغ گفته باشند. شهید صدر فرمود منشا آن حساب احتمالات است. بیان آن مطرح شد.

در ذهن ما این است که منشا علم در اخبار متواتره همان کثرت مخبرین و تواتر اخبار است. اینکه گفتند خبر متواتر آن است که علم‌آور باشد، تفسیر به نفس محسوب نمی‌شود که شهید صدر اشکال بگیرد و بگوید خبر متواتر یعنی آنکه علم‌آور باشد، ‌مثل تعریف الماء هو الماء. بلکه خبر متواتر آن است که تواترش علم بیاورد. لذا به شهید ثانی وارد نیست که فرمود خبر متواتر آن است که یورث العلم.

تحلیل مطلب آن است که علم و یقین یک امر نفسانی است که باید بررسی کنیم منشا علم ما در اخبار متواتره چیست و در نفسمان چه چیزی می‌یابیم. علت علم نیز باید امر نفسانی باشد. امر نفسانی یعنی یقین، معلول است و طبق قاعده سنخیت، باید علت این معلول نیز نفسانی باشد. اگر خبر از یک نفر باشد، ‌علم ایجاد نمی‌شود و چه چیزی در نفس حاصل نشده که علم‌آور باشد به دلیل آنکه ممکن است همین یک نفر دروغ گفته باشد. اگر دو نفر شدند که خبر را بیان کردند، احتمال صدق و واقعی بودن بیشتر می‌شود،‌ چون انسان با خودش تحلیل می‌کند که گرچه احتمال کذب در یک نفر زیاد است ولی اینکه دو نفر دروغ بگویند، احتمالش کم می‌شود. اگر نفر سوم اضافه شود، ظن انسان قوی‌تر می‌شود و احتمال صدق بالا می‌رود چون دروغ گفتن سه نفر، نزد انسان ‌نادر است. همینطور اگر تعداد مخبرین بالا رود، سامع می‌گوید نمی‌شود و محال عادی است که همه دروغ بگویند.

لذا در مورد خبر متواتر می‌گوییم علم ایجاد می‌شود به دلیل اینکه نمی‌شود همه این مخبرین دروغ بگویند. استحاله به نحو عادی است نه عقلا. یقین یک امر ارتکازی است و از یک امر نفسانی به دست آمده و باید آن را تحلیل کرد. نام این را تراکم ظنون می‌گذاریم و اینکه کذب خارجا محقق نمی‌شود. بیاناتی که در مقام اثبات مطرح می‌شود، کاشف از همین تعلیل است که نمی‌شود همه دروغ بگویند و خارجا و عادتا محقق نشده و مکلف به این باور می‌رسد.

البته منافاتی ندارد که این کثرت گاهی دارای ضمیمه‌ای باشد که حصول علم را سریع‌تر کند. اگر آنجا با 50 مجهول الحال بگویند که علم ایجاد شود، در مورد ثقات، اگر 10 نفر باشد، برای ایجاد علم کفایت می‌کند. این ضمائم تاثیرگذار است که عدد را تغییر می‌دهد ولی کثرت به حال خود باقی است.

اینکه شهید صدر در رد مشهور گفته چون مفردات، در حصول علم موثر هستند که این را ما قبول داریم، ولی نتیجه گرفته که کثرت موثر نیست و به دنبال حساب احتمالات رفته، ‌می‌گوییم ملازمه ندارد که چون مفردات تاثیر دارد پس کثرت مهم نیست و اصل نباشد. چنانچه بر مبنای خود ایشان یعنی حساب احتمالات، تغییر مفردات می‌توان احتمال را تغییر دهد.

پس ادعا داریم تحلیل شهید صدر موافق ارتکاز نیست. هرچند بیان ایشان فنی است و حساب احتمالات پاسخی ندارد ولی اینکه ما در متواتر به دلیل حساب احتمالات به علم رسیدیم، خلاف ارتکاز است. ایشان فرموده اگر یک خبر بود، 50 درصد احتمال دارد ولی اگر دو خبر باشد، نسبت عوض می‌شود. التبه توهم نشود که خبر دوم نیز 50 درصد است و تفاوت نمی‌کند، چون پاسخ می‌دهیم 50 درصد تنهایی، با حصول ضمیمه، احتمال یافتن علت، بیشتر می‌شود. بی‌شک هر چه اضافه شود، ‌احتمال مشترک بالا می‌رود تا به یقین برسیم. شهید صدر می‌گوید خبر دوم که ضمیمه شود، علت در خبر اول یعنی وقوع و صدق، تقویت می‌شود و آن جامع یعنی وقوع الواقعه بیشتر تایید می‌شود و همین تعدد و دوئیت سبب آن شد. تا اینجا مشکلی نیست.

اما ایشان می‌گوید یک حساب احتمالات در ارتکاز مکلف ایجاد می‌شود. چون 50 درصد همان وقوع واقعه در هر دو خبر وجود دارد. اینکه علت دیگری در دو خبر باشد، باعث ایجاد علم اجمالی می‌شود. علت دیگر یا در هر دو نیست، یا در هر دو وجود دارد، یا در اولی هست و در دومی نیست یا در دومی هست و در اولی نیست. نسبت این علم اجمالی به اطراف فی حد نفسه، مساوی است و همه 25 درصد می‌باشد. از این 4 احتمال، 3 احتمال به تایید آن 50 درصد جامع می‌رود. اگر علت دیگری در اینها نباشد، 25 درصد احتمال دادیم و می‌گوییم پس علت جامع است. اگر علت دیگری در اولی باشد و در دومی نباشد، پس علت در دومی، جامع است. و اگر بر عکس باشد، پس علت در اولی، جامع است. فقط یک احتمال با جامع درگیری دارد یعنی احتمال اینکه این علتی که در دو خبر وجود دارد، موجود است غیر از وقوع واقعه، حال آن علت، یا یک علت است که در هر دو باشد یا اینکه دو علت است و در اولی و دومی تفاوت دارد.

به بیان آخر، وقتی که دو خبر شوند، یک علم اجمالی 5 طرفه ایجاد می‌شود. یک طرف از آن، 50 درصد است و 4 طرف دیگر، 25 درصدی است. از این 4 طرف، 3 طرف با آن 50 درصد موافق است. وقتی که 3 طرف با 50 درصد ضمیمه شود، 4 احتمال می‌شود.

به نظر ما اگر حساب احتمال صحیح باشد، باید انسان همینطور در وجدانش احساس کند. یعنی همینطور اگر یک خبر اضافه شد، در دومی نیز باید همان مقدار احتمال اضافه شود یعنی 3 تا 25 درصد به آن اضافه شود. حال اگر خبر دوم آمد، 7 احتمال صدق در خبر دوم به خبر اول ضمیمه می‌شود یا نه؟ فرض این است که ضمائم را در نظر نمی‌گیریم که صدق یا کذب را افزایش دهد، در این شرایط، آیا چنین است که با وجود خبر دوم،‌ احتمال صدق، 7 برابر خبر اول است یا کمی بالاتر می‌رود؟ به نظر می‌رسد 7 برابر نمی‌شود. وجدان ربطی به علم و تحلیل ندارد. چه بسا تحلیل بسیار محکم و استوار باشد ولی وجدان آن را نمی‌یابد. لذا تحلیل ارتکاز به این است که یک نحوه تراکم ظنون ایجاد می‌شود که علم ایجاد می‌شود. همچنین تحلیل حساب احتمالات خلاف ارتکاز است و اینکه تصریح می‌کند حساب احتمالات در واقعه دوم ما را به 7به 1 می‌رساند، در نگاه ما چنین نیست.

البته معلوم باشد که بحث در خطا و عدم خطا نیست. بحث در صدق و کذب است که کثرت، جوهر تواتر است. در مورد اینکه خطا کرده یا نه، نیاز به تواتر نداریم. چه بسا سه نفر از امام علیه‌السلام یک مطلب را نقل کردند، برای اینکه بگوییم این سه نفر خطا کردند، نیاز به تواتر نداریم چون خطا کردن یک امر متعارف نیست و معمولا همه صحیح می‌شنوند و منتقل می‌کنند بر خلاف کذب که یک امر متعارف است و برای نفی آن، به تواتر نیاز داریم. لذا اگر در مورد صدق یک خبر بگوییم 50 به 50، نسبت به خطای گوینده به 10 درصد قائل می‌شویم.

پس تعریف مشهور که تواتر ما یوجب العلم و بکثرة مخبریه حصل العلم،‌ صحیح است.

کثرت در همه طبقات

تواتر در خبر بلاواسطه بحث ندارد ولی در خبر مع الواسطه، از شرایط تواتر آن است که در همه طبقات کثرت باشد، لذا در خبرهای مرسل، تواتر حاصل نمی‌شود چه بسا تعداد افراد در مرسل کم باشد.

اشکال

شبهه‌ای مطرح می‌شود که آیا تواتر در خبرهای مع الواسطه، به همان اندازه طبقه اول باشد کافی است یا اینکه اگر در طبق اول 10 نفر بودند، باید در طبقه دوم 10 برابر طبقه دوم باشد. مثلا 10 نفر از امام صادق علیه‌السلام برای 10 نفر نقل کردند و آن 10 نفر برای 10 نفر نقل کردند. بعضی گفتند اینجا تواتر حاصل نمی‌شود مگر اینکه آن 10 نفر شنونده، هر کدام برای 10 نفر نقل کنند. چون مثلا خبر زراره خودش یک خبر واحد است و باید همان را 10 نفر نقل کنند که خبر زراره متواتر باشد. اما اگر همان 10 نفر اول فقط به 10 نفر بعد از خود خبر دهند و آنها به یک نفر خبر دهند، تواتر حاصل نمی‌شود. چون ممکن است دروغ گفته باشند چون احتمال می‌رود 5 نفر از 10 نفر به 5 نفر از 10 نفر دوم دروغ گفته باشند و 5 نفر دیگر از 10 نفر اول به 5 نفر از 10 نفر دوم دروغ گفته باشند.

پاسخ

به نظر می‌رسد در وجدانمان چنین احتمالی نیست که از 10 نفر، 5 نفر خودشان دروغ می‌گویند و 5 نفر دروغ دیگری را تکرار می‌کنند. البته همانطور که شهید صدر فرموده انصاف این است که خبر مع الواسطه با بلاواسطه تفاوت دارد. لذا به طور کلی گرچه حصول یقین در این فرض چون واسطه دارد، یقین به خبر متواتر، به عدد بیشتری نیاز دارد نه در هر طبقه، اما تواتر به صورت معمول نیز علم آور است. مثلا کتاب قرب الاسناد به همین نوشته شده که هر چند سند کمتر باشد، احتمال صدق بیشتر است. پس ربما اگر کثرتی که در طبقه اول است، در طبقه دوم باشد، علم ایجاد نمی‌شود و باید بر عدد طبقه اول اضافه شود تا علم ایجاد شود، اما به این معنا نیست که در هر طبقه باید تواتر ایجاد شود. و گرنه اگر چنین باشد که در هر طبقه تواتر باشد، دیگر حصول تواتر یک امر خیالی می‌شود و حتی تواتر مثل حدیث غدیر نیز قابل اثبات نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo