< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارات /حجیة خبر واحد /وجه علم اور بودن خبر متواتر ـ حساب احتمالات

 

بحث در این است که منشا علم در خبر متواتر چیست؟ گفتیم این یک بحث مثمری نیست ولی چون سخن از حساب احتمال شده، لذا پیرامون آن سخن می‌گوییم. شهید صدر[1] ادعا می‌کند که منشا علم در خبر متواتر، حساب احتمالات است.

أثر کثرت در خبر متواتر

معروف و مشهور این است که خبر متواتر خبری است که از ناحیه کثرت مخبرین، به مخبر به علم پیدا می‌کنیم. اخبارات کثیره که نسبت به یک موضوع واحدی محقق شد، از جهت کثرت علم پیدا می‌کنیم. چه رابطه‌ای بین کثرت و علم مخاطب وجود دارد؟ این مطلب جزء قضایای اولیه در منطق قرار گرفته است و گفتند واضح است. اگر کسی نسبت به یک موضوعی از صد نفر مطلبی را بشنود، یقین حاصل می‌شود و ایجاد این یقین برهان نیاز ندارد.

البته در عدد اختلاف وجود دارد. به شهید ثانی نسبت دادند که اختلاف دارد بعضی گفتند به عدد نقباء 12 نفر و شهید گفتند همه این اعداد، سخیف است. در نتیجه باید گفت کثرت به اختلاف موارد تفاوت دارد. اخبار ناقل و منقول الیه و مخبر به در اینجا تفاوت ایجاد می‌کند.

عدم تأثیر کثرت در خبر متواتر از نظر شهید صدر

شهید صدر می‌گوید اینکه گفتند خبر متواتر چیزی است که علم می‌آورد، صحیح نیست و تعریف شیئ، به نفسه است. مثل اینکه بگوییم الماء هو الماء. ایشان ادعا دارد خبر متواتر، خبری است که کثرت مخبران سبب می‌شود با حساب احتمالات، احتمال خلاف خیلی ضعیف شود. ایشان فرموده خدا بشر را چنین خلق کرده که بالاخره با وجود احتمال ضعیف، از خبر متواتر یقین پیدا می‌کند.

ایشان بیاناتی در رد نظریه مشهور دارد که کثرت موجب علم نشده و یکی از آن بیانات این است که شاهد آورده و گفته: مفردات تفاوت دارند. گاهی یک خبر از ثقه جلیل القدر صادر شده تا اینکه هزار ثقه جلیل القدر آن را نقل کرده‌اند، در این صورت انسان سریع‌تر علم پیدا می‌کند در مقایسه با اینکه اگر مفردات را چندین انسان غیرثقه و کاذب نقل کنند. پس نشان می‌دهد که کثرت علت ایجاد علم نیست و گرنه در صورت دوم نیز علم ایجاد می‌شد.

ایشان فرموده منشا علم، ‌حساب احتمالات است که یک مسئله منطقی است و برهان است نه اینکه از قضایای اولیه باشد. چنین نیست که تواطئ بر کذب نشدنی باشد بلکه ممکن است باشد. منشا علم همان حساب احتمالات است. هم در متواترات و هم در تجربیات، جریان حساب احتمالی مطرح است. به این تفصیل که در تجربیات، گاهی به دنبال اثبات علیت شیئ هستیم و گاهی به دنبال وجود علت بعد از فراغ از علیت هستیم.

اما در جایی که به دنبال علت باشیم، مثل اینکه کسی قرص استامینوفن خورد و سردرد او خوب شد. آیا این قرص علیت داشت یا چیز دیگری بود؟ قرار است با تجربه تکرار وقایع، به این برسیم که آیا قرص علیت داشت یا نه؟ دیگران می‌گفتند علیت دارد چون چندین بار آن را در حالات مختلف تجربه کردند و چون صدفه ممکن است، پس علیت داشته. اما شهید صدر می‌گوید چنین نیست و ممکن است هر واقعه، دلیل خاص خودش را داشته باشد نه اینکه همه جا قرص علت باشد. به نظر ایشان حساب احتمالات کارساز است. در تجربه اول که قرص را خورد و خوابید، بعد بهبودی ایجاد شد و احتمال می‌دهیم که علیت قرص برای بهبودی 50٪ باشد. دوباره آن را در یک واقعه دیگری که حالت دیگری دارد، قرص خوردن را تجربه می‌کنیم و در اینجا بالوجدان درصد احتمال بهبودی توسط قرص و تاثیر آن، بالاتر از قبل می‌شود. سرّ مطلب چیست؟ ایشان می‌گوید انسان در واقعه دوم یک علم اجمالی پیدا می‌کند و می‌گوید من در حالت دوم، قرص را خوردم و بهبود یافتم و علم ایجاد می‌شود اینکه سردرد بهبود داشت، یا به علت دیگری است که هم در این واقعه و هم در واقعه قبلی وجود داشته، و احتمال دیگر در این علم اجمالی آن است که علت دیگری در دو واقعه نبوده، پس علت همان قرص خوردن است. احتمال سوم این است که علت دیگری وجود دارد که در واقعه دوم بوده ولی در واقعه اول نبوده. این مؤید آن است که قرص علیت دارد. احتمال چهارم این است که علت دیگری وجود دارد که در واقعه اولی بوده ولی در دومی نبوده ولی اگر در دومی انسان بهبود یافت، دلیلش قرص بوده.

پس این علم اجمالی نسبت به اطراف، چهار طرف مساوی دارد. یعنی 25٪ علت اخری در هر دو طرف است، به همین نسبت علت اخری در هیچ طرف نیست و به همین نسبت در واقعه اول وجود دارد و در واقعه دوم وجود ندارد، و به همین نسبت در واقع اول وجود ندارد و در واقعه دوم وجود دارد. یک طرف علم اجمالی که می‌گوید علت بهبودی در هر دو واقعه، قرص بوده، با طرفی که می‌گوید در هر دو باشد، سازگار نیست. همچنین احتمال اینکه آن علت اخری در این واقعه باشد و در آن واقعه نباشد، در این صورت احتمال تاثیر قرص در آن واقعه به 75 درصد افزایش پیدا می‌کند. پس یک طرف احتمال که برای علت اخری، 50 درصد داشتیم، ضعیف شد. سه احتمال از این چهار احتمال،‌ احتمال تاثیر قرص را تقویت کرد غیر از یک احتمال. پس یک احتمال این است که در تجربه ثانیه علت اُخرایی بوده که قرص علیت نداشته و می‌گوییم این یکی از 8 احتمال است که از دو واقعه در چهار طرف علم اجمالی ایجاد شد.

هر چه تجربه اضافه شود، احتمال برای علت اخری ضعیف می‌شود. لذا اگر برای بار سوم قرص خورد و حالت جدید بود، می‌گوییم قرص در این حالت نیز وجود داشت. البته احتمال وجود دارد که علت دیگری باعث بهبودی بوده که در سه حالت مشترک بود. این احتمال اضعف می‌شود چون اگر قرار شود احتمال دهیم علت این سومی غیر از علت قرص باشد، پس یک علم اجمالی تشکیل می‌شود که علت اخری در مرحله سوم، یا چیزی است که در این سه تا وجود داشت، یا چیزی است که در یکی وجود دارد و در دو تای دیگر نیست و یا اینکه در دومی هست و در اول و سومی نیست. در این صورت به 16 احتمال می‌رسیم. در تجربه قبلی که دوتایی بود، 50 درصد به چهار تقسیم شد. حال اگر یک احتمال سوم اضافه شود، یعنی چهار احتمال دیگر اضافه می‌شود و در نتیجه 16 قسم می‌شود. از این احتمالات فقط یک احتمال است که می‌گوید علت بهبودی، چیزی غیر از قرص است که در هر سه حالت مشترک است و گرنه در صور دیگر، قرص وجود دارد و احتمال تاثیر آن، بیشتر می‌شود. اگر تجربه‌ها از سه به چهار تبدیل شود، به 64 تجربه می‌رسیم که فقط یک حالت از آن، می‌گوید علت دیگری غیر از قرص باعث بهبودی بوده.

اما در مواردی که علیت، محرز باشد و وجود علت مشکوک باشد مثل باب متواترات، در این صورت شهید صدر ادعا کرده که علیت وجود دارد و وقوع حادثه خارجا و صدق قضیه، علت است. اینکه زید مرده باشد، سببیت دارد که مردم از آن خبر دهند و این علیت طبعی است. حال اگر یک نفر خبر داد که زید مرده، شک داریم که آیا علت وجود دارد یعنی آیا آن قضیه وجود پیدا کرده یا نه؟ شک در صدق و کذب، شک در وجود واقعه است. نفر اول که خبر داد، فرض می‌کنیم که 50 درصد صادق است. نفر دوم که خبر داد، علم اجمالی تشکیل می‌شود و می‌گوید اینکه الان خبر می‌دهد، علتش چیست؟ آیا علتش چیز دیگری است که در صورت اول، اگر آن علت در هر دو وجود داشته باشد، در این صورت به علم سامع مضر می‌شود تا اینکه صدق مخبر اول را تضعیف کند. صورت دوم این است که علت چیزی است که در هر دو نباشد. این احتمال تایید می‌کند که علتش، وقوع واقعه باشد. احتمال سوم این است که در دومی وجود دارد ولی در اولی نیست پس تایید می‌کند که مخبر به محقق شده، احتمال چهارم این است که علت در دومی وجود ندارد ولی در اولی وجود دارد پس می‌گوید علت همان وقوع واقعه است که جامع بود و محقق شده.

نفر سوم که نقل می‌کند، علت اخبار او چیست؟ می‌گوییم علی کل تقادیر الاربعة، خبر سوم نیز همین چهار احتمال را دارد، و 16 احتمال دارد که فقط یک احتمال است می‌گوید علت، غیر از علتی است که البته هر سه مخبر وجود دارد ولی 15 احتمال می‌گوید همان جامع و آنکه متلازم و طبعی است، علت محقق است. این احتمال اخیر، مطابق ارتکاز است و باعث ایجاد علم و یقین می‌شود ولی احتمال اینکه علت اخری در میان باشد و همان علت تحقق باشد، خیلی بعید و ضعیف است.

شهید صدر زحمت خوبی کشیده ولی به نظر ما تحلیل تواتر در نگاه ایشان، خلاف ارتکاز است. اگر قضیه چیزی است که ایشان می‌گوید پس باید در تجربه دوم و اخبار دوم، سطح احتمال نیز به همان اندازه بالا بیاید. در تجربه اول 50 درصد بود ولی ایشان گفت در تجربه دوم، به 8 به 1 است در حالیکه چنین نیست و گاهی به تجربه دوم، چندان افزایش پیدا نمی‌کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo