< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1401/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: القطع وأحکامه/امتثال تفصیلی /

 

امتثال تفصیلی

بحث در مرحله ثانيه تمام شد، دوران امر است بين امتثال علمي اجمالي و ظني تفصيلي منتها ظن خاص. که عرض کرديم اگر هم ما در مرحله اولي فرمايش مرحوم نائيني و بعضي ديگر را قبول بکنيم و بگوييم امتثال علمي تفصيلي مقدم است بر امتثال علمي اجمالي ولي در مرحله ثانيه امتثال ظني تفصيلي وجهي ندارد که مقدم باشد بر امتثال علمي اجمالي. هر کدام يک مزيتي دارد يکي علمي و يکي ظني، باز او تفصيلي و اين اجمالي. هر کدام يک مزيتي دارند و متعادل هستند اين طور نيست که ترجيحي براي يکي بر ديگري باشد.

مرحله سوم : امتثال اجمالی علمی

مرحله ثالثه امتثال اجمالي علمي است در مقابلش امتثال ظني تفصيلي، ولي ظن انسدادي است. مثل مثلا ميرزاي قمي اگر انسدادي شديم. اينجا ايا امتثال علمي اجمالي کفايت ميکند يا مقدم است و يا اين که امتثال ظني تفصيلي به ظن انسدادي مقدم است يا سيان هستند؟ مرحوم شيخ انصاري امتثال اجمالي علمي را مقدم داشته است بر امتثال ظني تفصيلي انسدادي. کأنّ در ذهنش اين بوده است که با امکان امتثال علمي اجمالي نوبت نميرسد که ما به مطلق الظن عمل کنيم عقل اجازه نميدهد که به ظن مطلق عمل بکنيم و تعجب کرده است از ميرزاي قمي.

ميرزاي قمي انسدادي است در متاخرين معروف است که ايشان انسدادي است با اين که انسدادي است ولي گفته است که عمل تارک طريقي الاجتهاد و التقليد باطل است شيخ تعجب کرده است ميگويد شما که انسدادي هستيد چرا ميگوييد عملش باطل است نه احتياط مقدم بر امتثال ظني است. تعجب کرده است که چرا شما که انسدادي هستيد عمل تارک تقليد و اجتهاد را ميگوييد باطل است نه احتياط کند احتياط که امتثال اجمالي است مقدم است بر امتثال ظني تفصيلي انسدادي.

نظریه مرحوم نائیني

مرحوم نائيني دفاع کرده است مرحوم نائيني تفصيل داده است و گفته است مجالي براي تعجب شيخ نيست. مرحوم نائيني فرموده است ما بايد تفصيل بدهيم بين مسلک کشف و مسلک حکومه. يک بحثي در انسداد است.

بحثي است در مقدمات انسداد که ايا نتيجه مقدمات انسداد کشف است يا حکومت است. يعني اگر مقدمات انسداد تمام شد حالا مقدمات چهارتا يا پنج تا است اختلاف است اگر مقدمات انسداد تمام شد ايا ما کشف ميکنيم که شارع مقدس قرار داده است مطلق الظن را حجت (جعل است). مثل خبر واحد را با ادله خاصه درست ميکرديم مطلق الظن را به دليل انسداد درست کنيم. ميگويند مقدمات انسداد کشف ميکند که شارع مقدس مطلق الظن را در حال انسداد حجت قرار داده است.

نائيني فرموده است بنا بر کشف، ظن مطلق، مثل ظن خاص ميشود و همان که سابق گفتيم امتثال ظني تفصيلي مقدم بر اجمالي است نائيني مفصل است ميگويد بنا بر کشف ظن مطلق ميشود مرتبه اولي. از ان چهار مرتبه. خب مرتبه اولي مقدم بر مرتبه ثانيه بود و گفته است جايي براي تعجب شيخ نيست که تعجب کرده است از صاحب قوانين. نه صاحب قوانين انسدادي کشفي است وقتي که انسدادي کشفي است ميگويد مرتبه اولي مقدم بر ثانيه است پس عمل تارک طريقين الاجتهاد و التقليد باطل است. ميرزاي قمي بر مبناي خودش درست گفته است. فرموده بنا بر کشف مرتبه اولي است و قد مر که مرتبه اولي مقدم بر ثانيه است.

اما بر مبناي حکومت مرحوم نائيني گفته است اين مرتبه ثالثه است حرف شيخ را قبول کرده است امتثال علمي اجمالي مقدم است بر امتثال ظني تفصيلي علي الانسداد علي الحکومه. نائيني ميگويد که اگر ما در باب انسداد حکومتي شديم گفتيم از اذا تمت مقدمات الحکمه يحکم العقل، عقل حکم ميکند شارع راهش بسته است. نميدانيم. عقل حکم به اجتزا ميکند بالموافقه الظنيه گفته است اگر اين جور بگوييم داخل در مرتبه ثالثه است مرحوم نائيني مرتبه ثالثه را امتثال ظني تفصيلي قرار داد که ان ظن يا حجت نيست يا علي الحکومه است دو تا. ميگويد علي الحکومه داخل در مرتبه ثالثه است و موخر از مرتبه ثانيه است. يا شيخ انصاري! اين که شما مطلق گفتيد چه امتثال ظني تفصيلي انسدادي مرتبه ثالثه است نه اين اطلاق درست نيست علي الکشف مرتبه اولي است مقدم است علي الحکومه مرتبه ثالثه است و موخر است. و فتواي ميرزاي قمي بر مبناي خودش درست است. اينها فرمايشاتي است که در کلمات شيخ و در کلمات نائيني است.

نظر استاد

ولکن در ذهن ما اين است که بهترين حرف را در اين جا مرحوم اخوند زده است. مرحوم اخوند يک تفصيل ديگري داده است و ان تفصيل اين است که ما يکي از مقدمات انسداد را که قضيه احتياط است چطور تقريب ميکنيم ان مهم است. ايا امتثال اجمالي مقدم است؟ ظن انسدادي مقدم است؟ سيان هستند؟ بايد ان مقدمه اي که در مورد احتياط سخن ميگويد در باب انسداد ان را بررسي کنيم. يکي از مقدمات انسداد اين است که احتياط بابش مسدود است. ان وقت دو نظر است احتياط بابش مسدود است يعني احتياط واجب نيست؟ بعضي ها ميگويند در شريعت احتياط واجب نيست يکي از مقدمات انسداد اين است که و احتياط واجب نيست. بعضي ميگويند نه يکي از مقدمات انسداد اين است که احتياط جايز نيست بابش بسته شده است به اين معنا جايز نيست چرا جايز نيست؟ اشاره کرده است مرحوم اخوند. چون مخل نظام است مضر به قصد وجه است به کيفيت اطاعت مضر است، همان حرفهايي که اونجا گفته اند که مهم نيست چي گفتند ادعايشان اين است. ميگويند يکي از مقدمات انسداد اين است که احتياط جايز نيست.

مرحوم اخوند فرموده است در اين مرحله ثالثه که ايا امتثال ظني تفصيلي انسدادي مقدم است بر مرتبه ثانيه يا ان مقدم است يا سيان هستند، گفته است ما بايد مقدمات انسداد را ببينيم چيست؟ حرف متيني فرموده است. اگر يکي از مقدمات انسداد يکي از ان مقدماتي که ظن را براي ما درست کرده است اين است که احتياط جايز نيست پس در شکم ظن انسدادي اين است که احتياط نکن. خب ظن انسدادي مقدم بر امتثال اجمالي است بيان نميخواهد ديگه. شما اگر ثابت کردي در يکي از مقدمات انسداد که احتياط جايز نيست پس معنايش اين است که امتثال ظني تفصيلي مقدم بر امتثال اجمالي علمي است چون اصلا جايز نيست. تقدمش پر واضح است.

و اما اگر گفتيم يکي از مقدمات انسداد اين است که احتياط واجب نيست. عسر و حرج است. وجوب ندارد. يکي از مقدمات انسداد عدم وجوب احتياط است. وقتي که ميگوييد احتياط جايز است يعني ميتواني به ظن عمل کني و ميتواني امتثال اجمالي. اين که امتثال ظني تفصيلي مقدم است يا علمي اجمالي تکلفيش در يکي از مقدمات انسداد معين ميشود. کأنّ مرحوم اخوند ميگويد اين ربطي به قضيه کشف و حکومت که نائيني ميگفت ندارد ميخواهد کشفي باشيم يا حکومتي باشيم بايد ببينيم مقدمه اي که ميگوييد چيست؟ ان مقدمه اي که اثبات کرديم مفادش چيست؟ حالا ميخواهيد کشفي يا حکومتي باشيد. البته مخفي نماند که بعضي ها کشف و حکومت را مترتب بر همين دو مساله کردند. يک بحثي است که مقدمات انسداد کاشف است يا حکم عقل است فقط. انها گفتند که بايد ببينيم که احتياط جايز نيست، وقتي شارع گفته است حرام است پس کشف ميکنيم که ظن را حجت قرار داده است يا نه احتياط دليل بر وجوب ندارد واجب نيست. خب کشف نميکنيم ديگه. يک حرفي اونجا هست اگر ان حرف درست باشد که کشف و حکومت بند به همين تقريب است اين مقدمه را اگر ان جور تقريب کنيم حکومت و اگر اين جور کشف، محل کلام است، در حقيقت مرحوم اخوند تفصيل ميدهد که ايا ما در انسداد کشفي هستيم اين دو تا در عرض هم هستند حکومتي هستيم در عرض هم هستند و اگر کشي هستيم نه ظني مقدم بر علمي اجمالي است.

اگر که کشف و حکومت مبتني باشد بر اين اختلافي که اخوند اورده است نتيجه اش اين است که اخوند تفصيل ميدهد بين کشف و حکومت. عرض ما اين است که فرمايش مرحوم اخوند متين است حالا کشف و حکومت مبتني بر اين باشد يا نه. حرف حرف متيني است ايا امتثال ظني به ظن مطلق مقدم است يا احتياط مقدم است يا در عرض هم هستند بايد بببينيم مقدمات انسداد چه ميگويد حرفش حرف متيني است.

اين که مرحوم نائيني فرمود بنا بر کشف ميشود مرتبه اولي درست ميگويد اما اين که گفت حالا که مرتبه اولي شد پس مقدم است اون قبلا گذشت که نه. فرمايش مرحوم نائيني را نميتوانيم قبول کنيم. نائيني ميگويد بايد تقصيل بين کشف و حکومت داد. ميگوييم خب بله تفصيل درست است. بنا بر کشف ميشود مرتبه اولي. امتثال ظني تفصيلي انسدادي، اما اين که ان مقدم است بر امتثال اجمالي علمي است اين ديگه خيلي زور ميطلبد. ما حالا در علمي تفصيلي قبول کرديم که مقدم است بر علمي اجمالي. اصلا قبول هم کرديم امتثال ظني تفصيلي ظن خاص ان هم مقدم است اما اين که امتثال (اين که در ذهن شيخ بوده است حرف خيلي خوبي است) اين که امتثال تفصيلي ظني انسدادي بنا بر کشف مقدم باشد بر امتثال علمي نه.

ما و لو در ان دو مرحله قبول کنيم که مرتبه اول مقدم بر مرتبه ثانيه است اما اين که شارع مقدس نکته اش اين است شارع مقدس امتثال ظني تفصيلي انسدادي را که ريشه اش انسداد است بيچارگي است اين را مقدم داشته باشد بر امتثال علمي. علم مياورد درست است که اجمال است ولي علم است، اين ديگه خيلي بعيد است. اين که عقل بگويد حرف نائيني عقل بود. بعيد است يعني مولا عقوبت بکند و گر نه حکم عقل است. عقل بگويد اينجا هم امتثال ظني تفصيلي انسدادي، انسداد است از باب انسداد به ان رسيده اي به حکم شارع رسييد بگويد مقدم بر امتثال علمي. ان علمي است اين جا اين طور گفتيم هر کدام يک خصوصيتي دارند اون ظني است اين علمي است اون تفصيلي است اين اجمالي است. اين جا هم ديگه عقل بگويد مقدم است تفصيل بر اجمال، با فرض اين که اين ظن از اره ناعلاجي ما به ان رسيده ايم، نه ديگه عقل اگر هم در ان دو فرض بگويد اين جا اصلا نخواهد گفت.

ثمره بحث در کلام مرحوم آخوند

مرحوم اخوند در ادامه ان مساله ثمره بحث را در حقيقت ثمره بحث را متذکر شده است اين جا. اينجا که فرموده است اگر ما يکي از مقدمات انسداد را عدم جواز احتياط قرار داديم امتثال ظني تفصيلي انسدادي مقدم است بر احتياط چون احتياط جايز نيست و عليه پس تارک طريقي الاجتهاد و التقليد باطل است. عملش باطل است اين جا اورده است اين ثمره بحث است. و عليه که يکي از مقدمات انسداد عدم جواز است، ميگويد جايز نيست احتياط يعني مجزي نيست وقتي که مجزي نيست پس عمل تارک اجتهاد و تقليد باطل است اينجا اين "عليه" را اورده است و متفرع کرده است. اين است که بيشتر اين نظريه با انسدادي ها تناسب دارد نه با انفتاحي ها.

بررسی کلام آخوند

خب اين فرمايش مرحوم اخوند که فرموده است ثمره بحث است درست است. ولي بعضي ها گفتند نه با قطع نظر از اين بحث هم عمل تارک طريقي الاجتهاد و التقليد باطل است ثمره اين بحث هست ولي با قطع نظر از اين هم باطل است چون اجماع دارد. گفتند ما اجماع داريم که انسان بايد يا مقلد باشد يا مجتهد باشد. محتاط مجزي نيست اين جور ادعا کردند. ادعاي اجماع شده است که علم تارک طريقي الاجتهاد و التقليد باطل است لذا اين بحث ما ديگه ثمره ندارد اگر اين اجماع درست باشد باطل است با اجماع درست ميکنيم اين همه تلاش براي چي؟

و لکن انصاف اين است که ما با اجماع نميتوانيم مساله را درست کنيم اولا، نه اين که نگاه کرديم ولي اطمينان داريم که اين مساله در کلمات سابقين واضح نبوده است خيلي مطرح نبوده است. اين که سابقين گفته باشند عمل تارک الاجتهاد و التقليد باطل است اين در کلمات بعضي از علما است که بعضي ميگويند از شهيد شروع شده است، در سابقين نبوده است اصل انعقاد اجماع در مساله محل تامل است اولا. و اگر هم باشد در بعضي از کلمات باشد، گفته باشند عمل تارک الاجتهاد و التقليد باطل است همين امر متعارف را ميگويند نميرود اجتهاد کند نميرود تقليد همين طوري عملي مياورد. احتياط را که نميگويند انها. عمل تارک الاجتهاد و التقليد همين هايي که الان ما ميبينيم که تقليد نميکنند اينها که احتياط نميکنند همين طور عمل را انجام ميدهد توکلت علي الله. مسلماني است بايد نماز بخوانيم و روزه بگيريم. اين ها احتياط نميکنند. اگر ميگفتند احتياطش باطل است خب يک چيزي. گفتند عملش باطل است. لذا ممکن است ما بگوييم که اگر گفتند عمل تارکي الاجتهاد و التقليد باطل است حرف درستي است باطل به اين معنا يعني نميتواند به اين اکتفا بکند چون احتياط که نيست بعضي از اطراف را اورده است احتياط نکرده است يک عملي اورده است بدون اجتهاد و تقليد خب حجت بر اين عمل ندارد خب مجزي نيست.

بعضي تصريح کردند کلام سيد را که گفته است عمل تارک طريقي الاجتهاد و تقليد باطل است تصريح کردند يعني نميتواند اجتزا بکند به اين عملي که انجام داده است که مصداق احتياط نيست. عمل تارک الاجتهاد و تقليد باطل است غير از اين است که احتياط مجزي نيست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo