< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

98/03/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی انتهای وقت فضیلت ظهرین /اوقات الصلوات /الصلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به تیین ابتدای وقت فضیلت ظهرین پرداختند. در این جلسه به تکمله ای از آن بحث پرداخته و سپس وارد بحث انتهای وقت فضیلت ظهرین می شوند.

0.1استدراک: وجه جمع بین روایات اول وقت و ذراع

قبل از ورود در منتهای وقت فضیلت ظهرین نکته ای را که در جلسه ی گذشته عرض شد تکمیل می کنیم.

0.1.1کلام محقق همدانی: عنوان اولی و ثانوی

عرض کردیم که بعضی از فقهاء روایات را به عنوان اولی و ثانوی جمع کرده اند. یعنی روایات ذراع را به عنوان وقت اولی و روایات اول وقت را از باب تعجیل الی الخیر مطرح کرده است. این نکته را محقق همدانی رحمه الله نیز مطرح کرده است. ایشان در صفحه 225 همین راه حل را ارائه می دهد:

«فالأظهر أنّ وقت فضيلتها من حيث هو ما بعد المثل أو الأربعة أقدام، و إلّا لم يكن يختاره النبيّ صلّى اللّه عليه و آله في غالب أوقاته مع ما فيه من الكلفة الزائدة، و لكن المبادرة إليها في أوّل وقتها بعنوان المسارعة إلى الخيرات و الخروج عن عهدة ما وجب عليه في أوّل وقته أفضل، فهما من قبيل المستحبّات المتزاحمة التي بعضها أهمّ»[1]

در جلسه ی گذشته یک روایتی خواندیم که بحث تعجیل را مطرح کرده بود[2] . یک روایت دیگری که پیدا کردیم نیز اینچنین است:

«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَقْتُ كُلِّ صَلَاةٍ أَوَّلُ الْوَقْتِ أَفْضَلُ أَوْ وَسَطُهُ أَوْ آخِرُهُ قَالَ أَوَّلُهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ مَا يُعَجَّلُ»[3] .

0.1.2بیان نهایی استاد در وجه جمع

عرض کردیم که گرچه این راه حل بهترین راه حل است و برخی روایات نیز تاییدش می کند، لکن خالی از مناقشه نمی باشد. با روایات جمع هم سازگاری ندارد. ظاهر آن روایات این است که آنچه مطلوب اولیه است این است که هر نمازی را در یک وقت خودش بخوانیم و همه را در اول وقت نخوانیم، یا روایاتی که آمده بود که پیامبر اکرم اول وقت می خواند برای اینکه برای امت حرج نباشد، یعنی مقتضای افضلیت در ذراع تمام است. لذا معلوم می شود که اینگونه اول وقت خواندن برای دفع حرج است و اصل جواز را می خواهد درست کند. اینکه بخواهد اول وقت با اینکه به عنوان ثانوی است، أفضل از وقت تحدید شده باشد خیلی بعید است.

در ذهن ما این است که وقت فضیلت همان است که روایات ذراع و ذراعان می گفت که روایات متواتر وارد شده بود و فعل پیامبر اکرم نیز بود، لکن چون عامه اصرار داشتند که نمی توان نماز عصر را جلوتر خواند، ائمه علیهم السلام برای نفی فتوای عامه فرمودند که عند الزوال نیز می شود بعد از ظهر عصر را از باب تعجیل الی الخیر خواند. یعنی حضرت برای رد حرف آن ها فرموده است که این گونه اول وقت خواندن نیز از باب تعجیل افضل است، اینگونه نیست که خواندن آن قبل از ذراع جایز نباشد.

به عبارت دیگر اگر اهل سنت این حرف ها را نمی گفتند شاید این کلام از اهل بیت صادر نمی شد و اهل بیت به افضلیت همان وقت تحدید شده که ذراع است اکتفاء می کردند، ولی برای رد آن ها و نفی قول به عدم جواز، این قول مطرح شده است و از باب تعجیل خیر افضل نیز شمرده شده است.

به نظرمی رسد بهترین وجه جمع همین بیان است و وجه جمع محقق حکیم رحمه الله مبنی بر اینکه گاهی احیانا اتفاقا شاید کسی نمی توانست بعد از ذراع بخواند، لذا اول وقت را مطرح کردند بسیار بعید است وبا تصریح روایت که می فرمود أول الوقت أبدا أفضل، سازگاری ندارد.

اگر کسی این وجوه جمع را نتوانست قبول کند و پرسید که با این همه طوایف روایات چه باید کرد؟ می گوییم از روایات ذراع و ذراعان به هیچ وجه نمی توان دست کشید زیرا به تعبیر محقق خویی رحمه الله روایات آن متواتره هستند، همچنین تایید شده بع عمل رسول الله هستند؛ لذا باید اول وقت را توجیه کرد به عنوان مثال یکی از توجیهات دیگری که برای روایات اول وقت مطرح شده است این است که این روایات در مقابل آخر وقت صادر شده اند، لذا حمل بر همان ذراع می شود که ذراع نیز بالنسبۀ به آخر وقت، اول وقت به حساب می اید.

حاصل الکلام اینکه دو مستحب متزاحم هستند، اگر هنگام ذراع به جا آورده شود از یک زاویه استحباب دارد و اگر اول وقت به جا آورده شود، از باب تعجیل الی الخیر استحباب دارد. محقق خویی قائل به فضیلت اول وقت یعنی هنگام زوال شده است و خیلی بررسی جدی در روایات ذراع نکرده است و همه را به اختلاف مراتب فضل حمل کرده است. هذا تمام الکلام فی أول وقت فضیلۀ الظهرین.

1بررسی انتهای وقت فضیلت ظهرین

1.1بیان محقق خویی رحمه الله

محقق خویی رحمه الله می فرماید:

« أما من ناحية المنتهي: فالصحيح ما عليه المشهور و منهم الماتن من انتهاء وقت فضيلة الظهر بالمثل، و العصر بالمثلين و يدلُّ عليه جملة من النصوص المتقدمة: منها: موثقة معاوية بن وهب، و عدم العمل بها من ناحية المبدأ لمكان المعارضة كما تقدم لا ينافي الأخذ بها من ناحية المنتهي كما لا يخفى.»[4]

اگر کسی اشکال کند که شما روایات قامتان را معارض روایات متواتره و خلاف سنت دانستید، ایشان جواب می دهد که تعارض مطرح شده به لحاظ مبدأ بود لکن به لحاظ منتهی هیچ تعارضی بین آن ها نیست. ایشان ادعا می کند که بعضی روایات مانند روایت بزنطی اصلا بیانگر انتهای وقت فضیلت است:

«وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ وَقْتِ صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ فَكَتَبَ قَامَةٌ لِلظُّهْرِ وَ قَامَةٌ لِلْعَصْرِ»[5] .

اگر هم کسی بگوید که روایت بیانگر بدء و ختم است، می گوییم بدء آن تعارض دارد و ختم آن تعارض ندارد و بدان اخذ می شود.

1.1.1مناقشه در بیان محقق خویی

لکن ما عرض کردیم:

اولا: مراد از قامۀ و قامتان همان ذراع و ذراعان است.

ثانیا: اگر کسی گفت که قامۀ به معنای ذراع باشد ثابت نیست، می گوییم که این استدلال محقق خویی عرفی نیست. تبعض در حجیت مشکلی ندارد که یک روایت نسبت به یک جمله حجت باشد و یک جمله اش حجت نباشد. مخصوصا اینکه اصحاب خیلی از اوقات روایات طویله را تکه تکه کرده اند؛ بنابراین شکی نیست که اگر خبری نسبت به برخی از احکام از حجیت افتاد و خلاف سنت بود به حجیت بعض دیگر از آن لطمه ای وارد نمی کند. لکن بحث در صغری است که آیا محل کلام صغرای این کبری می باشد یا خیر؟ اینکه روایت می گوید وقت ظهر از قامۀ شروع می شود و تا قامتان ادامه دارد، در ذهن مان این است که اینطور موارد جمله ی واحده به حساب می آید. این ها برداشت های عرفی است، لذا به نظر می رسد این روایت صغرای آن کبری در مورد حجیت بعض قسمت های یک روایت نیست، اینجا ظاهرش این است که تمام روایت یک جمله واحده است. ما تبعض در حجیت را درست می دانیم ولی مختص به جایی است که عرفا یک جمله به حساب نیاید در حالی که این روایت عرفا یک جمله به حساب می آید.

1.2برداشت از روایات مسئله

حال بنابر مختار خودمان که مراد از قامۀ را ذراع دانستیم باید ببینیم انتهای وقت فضیلت چه زمانی است؟ اقوال در این زمینه مختلف است. برخی گفته اند که ختم فضیلت در نماز ظهر به چهار قدم است. ختم نماز عصر به هشت قدم است. یعنی در ظهر وقت فضیلت از ذراع شروع می شود و تا ذراعین که همان چهار قدم می باشد ادامه دارد. نماز عصر نیز از ذراعین شروع می شود و تا چهار قدم ادامه دارد. برخی گفته اند که انتهای ظهر همان چهار قدم است ولی در عصر شش قدم است. وجه کلام کسانی که انتهای ظهر را تا چهار قدم و عصر را تا شش قدم می دانند روایت زراره است:

« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْن‌ يَسَارٍ وَ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُمَا قَالا وَقْتُ الظُّهْرِ بَعْدَ الزَّوَالِ قَدَمَانِ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ بَعْدَ ذَلِكَ قَدَمَانِ».

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ (عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى) عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ وَ الْجَمَاعَةِ الْمَذْكُورِينَ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ هَذَا أَوَّلُ وَقْتٍ إِلَى أَنْ يَمْضِيَ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ لِلْعَصْر[6] .

یعنی هذا در روایت ذیل را زده اند به اول وقت فضیلت عصر که تا چهار قدم دیگر برای عصر ادامه پیدا کند. محقق خویی رحمه الله فرموده است این روایت دلالتی بر اینکه انتهای وقت عصر هشت قدم باشد ندارد؛ زیرا مشار إلیه کلمه ی هذا همان وقت الظهر است. یعنی این دوقدم که وقت ظهر بود اول وقت فضیلت است تا زمانی که چهار قدم بگذرد که برای عصر است. بنابراین اول وقت عصر چهار قدم خواهد بود أما اینکه انتهای وقت عصر چه زمانی است روایت در این باره ساکت است.

قائل به قول مخالف که عصر را تا هشت قدم دارای وقت فضیلت می داند، هذا را به جمله ی ثانیه برگردانده است. یعنی چهار قدمی که گفتیم اول وقت عصر است، این زمان اول وقت عصر است تا زمانی که چهار قدم دیگر بگذرد که در نتیجه هشت قدم خواهد شد. محقق خویی این برداشت را خلاف ظاهر روایت می داند. ایشان می فرماید ظاهر روایت این است که هذا به همان وقت ظهر بخوردو برای تاکید آمده است. دلیل ایشان این است که اگر بناء باشد این جمله بیانگر ادامه داشتن وقت عصر باشد باید اینگونه می گفت: هَذَا أَوَّلُ وَقْتٍ إِلَى أَنْ يَمْضِيَ أَرْبَعَةُ أَقْدَام العصر، در حالی که تعبیر روایت للعصر است. و ظاهر لام این است که گذشتن این چهار قدم برای عصر است یعنی مقدمه دخول عصر است. بنابراین هذا باید به همان دو قدم برگردد که بیانگر وقت فضیلت ظهر بود. اگر قرار باشد به جمله ی دوم برگردد للعصر معنا ندارد.

به نظر می رسد که هذا به همان جمله ی اخیر بر می گردد و فرمایش محقق خویی تمام نیست. تعبیر للعصر هم هیچ مشکلی با این معنا ندارد که بگوییم هذا یعنی این مقداری که باقی می ماند اول وقت عصر است تا اینکه چهار قدم بگذرد و این زمانی که گفته شد برای عصر است. بنابراین ظهر از دو قدم شروع می شود تا چهار قدم، و وقت عصر هم از چهار قدم شروع می شود تا هشت قدم ادامه دارد.

نظر دیگری نیز در میان است که انتهای وقت فضیلت عصر را تا شش قدم می داند که به بررسی آن در روز آینده خواهیم پرداخت.

 


[2] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج4، ص121، أبواب المواقیت، باب3، ح10، ط آل البيت.. « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ الْوَقْتِ أَبَداً أَفْضَلُ فَعَجِّلِ الْخَيْرَ مَا اسْتَطَعْتَ وَ أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo