< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1403/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز/قیام /تتمه مسأله 15 :الایماء بالمساجد الاخر ـ مسأله 16:اذا تمکن من القیام لکن لم یتمکن من الرکوع.

 

خلاصه بحث سابق

قول اخیر در وضع الشیئ علی الجبهه تفصیل بود اگر قدرت بر ایماء دارد ایماء کافی است. و اگر قدرت بر ایماء ندارد، باید ما یصح السجود را بر پبشانی وضع کند.

مستند این قول روایت علی بن جعفر بود که سؤال در مورد کسی است که قدرت بر قعود وایماء ندارد مثلاً مستلقی است گفتیم روایة سنداً ودلالةً تمام است بر خلاف مرحوم آقای خوئی که سنداً ودلالة اشکال کرده ومرحوم حکیم که فقط اشکال دلالی کرده ولی ادعا کردیم این با استحباب هم میسازد. امروز عرض ما این است که ظاهر این روایت در حق کسی که بر ایماء قدرت ندارد وواجب است وضع شیء بر جبهته کند برخلاف موثقه وصحیحه حلبی وزراره که نمی توانست ظهور در وجوب داشته باشد چون ظهور در وجوب مانع داشت ومانعش روایات ایماء بود

أمّا این که سید احتیاط کرده وفرموده: والاحوط وضع شیئ علی الجبهه جایی است که قدرت بر ایماء ندارد احوط هم از این باب این است که روایة علی بن جعفر مشکل سندی ودلالی دارد.

ما در ذهنمان این است که روایت علی بن جعفر برای این که منشا احتیاط باشد خوب است و اما در جایی که ایماء صورت میگیرد مثل موثقه سماعه گفتیم اذا سجد معنایش این است که ایماء محقق است وسجده تنزیلی است ووضع الشیئ علی الجبهه افضل است. ولیضع در موثقه سماعه را حمل میکنیم بر استحباب واجب نیست. أمّا این که چرا وضع الشیء واجب نیست بخاطر اطلاق مقامی روایات ایماء است که هیچ کدام وضع الشیئ علی الجبهه را بیان نکرده اند

هذا تمام الکلام در این بحث و الاحوط ان یضع شیئا علی جبهته و ان کان الافضل ان یضع جبهته علی شیئ. منتهی این احوط در جایی است که لم یقدر علی الایماء و إلّا افضل است.

والإيماء بالمساجد الأخر أيضا

مرحوم سید به این احوط در وضع الجبهه اکتفا نکرده ودر ادامه فرموده و الایماء بالمساجد الاخر ایضا یعنی احتیاط واجب این است که مواضع دیگر را هم ایماء کند کما این که می بینیم بعضی از مؤمنین و مؤمنات که روی صندلی نماز میخوانند دستشان را روی صندلی میگذارند وپیشانی را روی مهر میگذارند وشصت پایشان هم کج میکنند روی زمین قرار می دهند یا بعضی حتی زانوهایشان را میچسبانند به پایه های صندلی، یا مثلا وقتی نمیتواند ایماء به رأس داشته باشد یا نمیتواند به غمض ایماء کند با دست ایماء می کنند.از این که به کلام سید تعلیقه زده نشده کشف می کنیم که خیلی از علماء این احتیاط سید را قبول دارند.

و لکن به ذهن میاید که روایات ایماء از مواضع دیگر ساکت است واطلاق مقامی دلیل بر این است که دیگر مواضع واجب نیست هیچ جا سوال نکردند وأئمه علیهم‌السلام هم اشاره نکرده اند بلکه در همه روایات، فقط ایماء به رأس بیان شده که رمزی است برای رکوع وسجود وفوقش غمض به عین را هم بگوییم که اقای خوئی مشکل داشت أمّا غیر آن از إیماء بالمساجد الاخر وجهی ندارد.

و ليس بعد المراتب المزبورة حد موظف فيصلي كيف ما قدر

مرحوم سید بعد از ایماء برای رکوع و سجود، وإیماء به مساجد اُخر دیگر قبول کرده که حدّی ندارد وکیف ما قدر نماز بخواند .

صاحب جواهر إیمایء به مساجد أخر را احتیاط مستحب میداند ولی سید یزدی در نجاة العباد تعلیقه زده که احتیاط واجب است.

و ليتحر الأقرب إلى صلاة المختار و إلا فالأقرب إلى صلاة المضطر على الأحوط.

ولی باز سید دلش آرام نگرفته وگفته: سعی کند نمازی که میخواند اقرب باشد به نماز مختار و اگر به نماز مختار هم نشد فالاقرب الی صلاة المضطر علی الاحوط.

ظاهراً علی الاحوط به مجموعه میخورد. اگر به صلاة مختار اقرب است احوط این است که به صلات مختار را بیاورد و اگر اقرب به صلات مضطر، صلات مضطر را بیاورد.

مرحوم اقای حکیم[1] یک فرضی را آورده برای اقرب الی صلاة المختار می فرماید مکبوب باید سرش به طرف زمین باشد بقیه بدنش هم همین طور دراز بکشد واگر میتواند به حالت مضطجعی، اقرب به نماز مضطر است.

ولی به ذهن میاید که : هم ایماء به سائر مواضع و هم این أقرب الی المختار هیچ کدام دلیلی ندارد؛ درست است شارع نسبت به اصل نماز شدت به خرج داده و درست است قاعده میسور را جاری کرده أمّا تا این حد را در حق مریض و ناتوان نخواسته آنچه که در حق مریض است همان یومئ برأسه کافی است اگر نتوانست یضع علی جبتهه شیئا وبقیه اش دلیل ندارد برائة از وجوب جاری میشود.

(مسألة 16) إذا تمكن من القيام لكن لم يتمكن من الركوع قائما جلس و ركع جالسا و إن لم يتمكن من الركوع و السجود صلى قائما و أومأ للركوع و السجود و انحنى لهما بقدر الإمكان و إن تمكن من الجلوس جلس لإيماء السجود و الأحوط وضع ما يصح السجود عليه على جبهته إن أمكن.[2]

مرحوم سید چند فرع را در مساله بیان کرده:

فرع اول این است که می تواند بایستد ولی رکوع قیامی را نمی تواند انجام دهد بحث این است که آیا این شخص باید بنشیند رکوع جلوسی انجام دهد با فرض این که سجده اش ایمائی است یا در حال قیام رکوع را ایمائی انجام دهد سید فرمودهباید رکوع جلوسی انجام دهد وایماء فایده این ندارد.

مرحوم آقای خوئی در اینجا تعلیقه نزده است ولی در باب رکوع[3] وهمچنین در منهاج[4] فرموده که نماز را قائماً بخواند وبرای رکوع ایماء کند وکس دیگری غیر از ایشان هم بر فتوای سید تعلیقه نزده است لذا می توان گفت که فتوای سید مشهور است.

مرحوم آقای حکیم[5] فرموده لقاعده المیسور چون رکوع جلوسی اقرب به رکوع است.

مرحوم سید هم که قاعده میسور را قبول دارد باید مستند فتوایش همین باشد.

ما هم از روایات اصطیاد کردیم که قاعده میسور در نماز تمام است. پس باید رکوع جلوسی انجام دهد ونوبة به ایماء نمی رسد.

لایقال: که إیماء بدل از فعل طبیعی است کسی که عاجز از فعل طبیعی است وظیفه اش منتقل می شود به بدل آن کما این که در عاری که ناظر محترمی وجود ندارد گفته اند که قائماً نماز بخواند وبرای رکوع إیماء کند.

فإنّه یقال: قیاس این بحث به عاری قیاس مع الفارق است چون در عاری رکوع قیامی ورکوع جلوسی منافات با ستر عورت دارد لذا فرموده اند که رکوع إیمائی کند

موضوع در ادله ایماء

بحثی که مطرح است این است که موضوع ایماء به رأس، عجز از مطلق الرکوع است؟ یا موضوعش عجز از رکوع در حال فعلی است اگر موضوع عجز ازمطلق الرکوع باشد محل بحث را نمی گیرد چون این شخص می تواند طبیعی رکوع را در ضمن رکوع جلوسی اتیان کند ولی اگر موضوعش عجز در همان حالت فعلی است این شخص با حفظ همین حالت قیامی قدرت بر رکوع ندارد وباید إیماء کند

اقای خویی[6] ادعا دارد که مستفاد از ادله ایماء، عجز از مبدل منه است با حفظ حالت فعلی نه عجز از طبیعی و از مطلق.

باید روایات ایماء ـــ با غمض عین از روایات عاری ـــ را بررسی کنیم تا ببینیم استظهار از روایات چیست؟

غالباً در روایات إیماء، موضوع شخصی است که قدرت ندارد علی القیام و السجود ودر بعض هم سؤال عن المریض یا عن المضطجع بود وروایتی در خصوص عجز در حال قیام نداشتیم لذا آنچه که مرحوم آقای خوئی ادعا کرده ـــ عجز با حفظ حالت فعلی ــ را از روایات استظهار نکردیم .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo