درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: أجزاء وشرائط نماز/قیام /مساله 6: حکم زیاده قیام ــ زیاده قیام رکنی ـــ مسأله 7: شک در قیام
مساله 6: حکم زیاده قیام
(مسألة 6) إذا زاد القيام كما لو قام في محل القعود سهوا لا تبطل صلاته و كذا إذا زاد القيام حال القراءة سهوا. [1]
ابتدا زیاده قیام بحث میشود. این که زیاده قیام کجا مجال دارد و کجا ندارد و کجا مضر است. ابتدا در مورد قیام غیر رکنی سخن میگوییم.
اگر مکلف باید بنشیند ولی سهوا قیام کرد مثل اینکه باید برای تشهد بنشیند ولی برخواست. این باعث بطلان نیست چون این قیام رکن نیست و لاتعاد میگوید مبطل نیست. بحثی بود که لاتعاد شامل زیاده میشود یا نه؟ بعضی گفتند شامل است ولی به نظر ما شامل نیست. اما لاتعاد شامل موارد زیاده غیر رکنی میشود از باب اینکه این زیاده، به نقص برمیگردد. چون این قیام ظاهر در بطلان نماز است ولی لاتعاد میگوید از این جهت نماز نقصی ندارد و باطل نیست.
همچنین اگر مکلف سهوا قرائت را دوبار خواند و دوبار قیام انجام داد نمازش باطل نیست.
مرحوم حکیم[2] فرموده در جایی که سهوا قیام بیجا دارد، زیاده صدق نمیکند. در صدق زیاده، قصد جزئیت لازم است و اگر سهوا اتیان شود، جزئیت نشده. البته در مورد رکوع و سجود چون نص خاص داریم و روایت سجده تلاوت در این مورد دلالت دارد، استثنا میشود.
ایشان فرموده قصد جزئیت در جایی است که آنچه اتیان میشود، لولا در غیر محلش، جزء باشد. اگر آنچه اتیان میشود در محلش واقع میشد، یُعد جزءا ولی اگر آنچه اتیان شده در محلش واقع میشد و ملتفت بود، جزء واقع نمیشد، سهوا نیز جزء نخواهد بود. مثلا اگر مکلف به سجده اول رفت و غافل شد و تصور کرد قیام بعد از رکوع را فراموش کرده و برخواست و بعد رکوع کرد و بعد به سجده رفت و یادش آمده که این قیام بعد از رکوع را قبلا داشته، اینجا صدق زیاده میکند. چیزی که تشریع شده، قیام بعد از رکوع است و مکلف ایستاد و بعد به رکوع رفت و یادش آمد که این قیام را قبلا انجام داده بود، لذا زیاده صدق میکند.
اما اگر قیام بیجا داشت، زیاده صدق نمیکند چون یا مسلک شرطیت داریم و میگوییم قرائت مقید به قیام شرط است. در این صورت آنچه اتیان کرده، اگر التفات داشته چون همراه با قرائت نیست، جزء واقع نمیشد. این قیام خاصیتی ندارد بلکه باید قیام تشریع شده باشد و آنچه که تشریع شده، قرائت مقید به قیام است. همچنین اگر قائل به جزئیت باشیم، با قیام سهوی، قیام مقارن با قرائت صورت نگرفته و اگر این قیام در محل خودش واقع میشد، جزء نبود پس باز هم صدق زیاده ندارد.
ولکن این بیانات دقتهای غیر عرفی است. قوام صدق زیاده به قصد جزئیت است. کسی که بعد از سجده ثانیه بلند شده، قصد کرده که این قیام جزء نماز شود ولو بعدا تسبیحات را میآورد و سجده دوم را میآورد. اینکه بگوییم این قیام جزء نشده، خلاف ارتکاز است. کسی که از جلوس قیام میکند، قصد دارد که این قیام جزء شود.
لذا مرحوم سید میگوید زیاده صدق میکند ولی مانعیت ندارد و لاتعاد مانع از بطلان است.
بله اگر گفتیم قیام یک واجب ممتد است و از ابتدا تا وقت رکوع ادامه دارد وهمه یک واجب است اگر یک قرائت اضافه شود، مشکلی ایجاد نمیکند و یک قیام بیشتر نیست. ولی گفتیم این مبنا باطل است.
ادامه مساله 6: زیاده قیام رکنی
و أما زيادة القيام الركني فغير متصورة من دون زيادة ركن آخر فإن القيام حال تكبيرة الإحرام لا يزاد إلا بزيادتها و كذا القيام المتصل بالركوع لا يزاد إلا بزيادته و إلا فلو نسي القراءة أو بعضها فهوى للركوع و تذكر قبل أن يصل إلى حد الركوع رجع و أتى بما نسي ثمَّ ركع و صحت صلاته و لا يكون القيام السابق على الهوي الأول متصلا بالركوع حتى يلزم زيادته إذا لم يتحقق الركوع بعده فلم يكن متصلا به و كذا إذا انحنى للركوع فتذكر قبل أن يصل إلى حده أنه أتى به فإنه يجلس للسجدة و لا يكون قيامه قبل الانحناء متصلا بالركوع ليلزم الزيادة.[3]
اما زیاده قیام رکنی، مرحوم سید فرموده تصور نمیشود. چون قیام رکنی وقتی اضافه میشود که خود رکن هم اضافه شود مثل قیام حال تکبیرة.
همچنین قیام متصل به رکوع نیز اضافه نمیشود مگر اینکه رکوع اضافه شود. خصوصا اگر بگوییم در مفهوم رکوع دخالت دارد و رکوع یعنی قیام متصل با رکوع.
اگر مکلف بعضی از قرائت یا همه آن را فراموش کرد و هوی به رکوع کرد و میان راه یادش آمد قبل از اینکه به رکوع برسد، بر میگردد و قرائت را تمام میکند و دوباره رکوع میکند و نمازش صحیح است. اینجا زیاده قیام متصل به رکوع محقق نشده چون رکوع محقق نشد.
همچنین اگر برای رکوع خم شد ولی قبل از اینکه رکوع کند، یادش آمد که رکوع کرده و برای سجده نشست، زیاده رکنی محقق نمیشود و نمازش صحیح است. این قیام قبل از انحناء، متصل به رکوع نیست.
مسأله 7: شک در قیام
(مسألة 7) إذا شك في القيام حال التكبير بعد الدخول فيما بعده أو في القيام المتصل بالركوع بعد الوصول إلى حده أو في القيام بعد الركوع بعد الهوي إلى السجود و لو قبل الدخول فيه لم يعتن به و بنى على الإتيان. [4]
اگر مکلف در حال قرائت یا استعاذه بود، تکبیر را گفته ولی شک کرد قیام حال تکبیر داشته یا نه. یا بعد از اینکه به حد رکوع رسید، شک در قیام متصل به رکوع داشت، یا اینکه در حال هوی الی السجده شک کرد قیام بعد از رکوع داشته یا نه. در این فروض نباید به شک اعتنا کرد و بگوید اتیان کرده.
مرحوم حکیم فرموده حکم هر سه فرض به دلیل قاعده تجاوز است. این قاعده می گوید اگر شک در وجود کردی و داخل در عمل بعدی شدی، بگو عمل قبل انجام شده.
مرحوم خوئی هر یک را جداگانه بحث کرده که کدام مجرای قاعده تجاوز و فراغ است.
فرع اول
مرحوم خوئی[5] فرموده اینجا از مصادیق قاعده فراغ است. در قاعده تجاوز است که نیاز بود به عمل بعدی وارد شود ولی در قاعده فراغ میگوییم همینکه عمل تمام شد، نباید در اتیان آن شک کرد. چون فرض این است که تکبیر را گفته و شک دارد در حال تکبیر، قیام بوده یا نه، یعنی شک در صحت تکبیره است که مجرای قاعده فراغ است.
ایشان توضیح داده که قیام آیا جزء است یا شرط. در مورد جزء، شک در مقارنت قیام با تکبیر داریم، فامض میگوید صحیح است. تفاوت ایشان با مرحوم سید این است که مرحوم سید میگوید اگر داخل در عمل بعدی نشده باید برگردد و اتیان کند. ولی ایشان میگوید ورود به عمل بعدی مهم نیست. لذا اگر کسی گفت واجب ارتباطی یعنی مجموعه اعمالی که تصور شده و بر هر یک، وجوب جداگانه آمده، وجوب مستقل میشود و اگر یک وجوب برای همه آمده، واجب ارتباطی است نه اینکه ارتباطی به معنای تقید و بعدیت و قبلیت باشد.
اما اگر گفتیم قیام یک واجب آخری است که ظاهر مرحوم سید همین بود چون قبلا در باب قیام قرائتی گفت الاظهر الثانی، قیام واجب است در حینی که قرائت میخواند. لذا شک در صحت نداریم چون شرایط صحت تکبیر محقق بوده، بلکه شک در یک عمل دیگر یعنی قیام است لذا مرحوم سید میگوید باید دخول در غیر، چه واجب چه مستحب باشد.
پس در فرع اول، چون قائل به حالیت است نه قیدیت و دخول در غیر را واجب میداند، فرموده به دلیل قاعده تجاوز به شک اعتنا نکند و لذا فرمایش مرحوم حکیم[6] صحیح است.