درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: أجزاء وشرائط نماز /قیام /جزئیت یا شرطیة قیام حین قراءة ـ احتیاط در اعاده قرائت ـ مسأله 3: قیام حال قنوت
جزئیت یا شرطیة قیام حین قراءة
بحث در ثمره قولین بود که قیام شرط قرائت باشد و یا اینکه قیام یک واجب مستقلی باشد. مرحوم سید ثمره را پذیرفت که اگر قیام شرط قرائت باشد، اگر مکلف نشسته قرائت را خواند و پیش از رکوع متوجه شد، باید قرائت را مجددا اتیان کند چون امر ضمنی همچنان وجود دارد و نوبت به حدیث لاتعاد نمیرسد. به خلاف اینکه بگوییم قیام واجب آخری است و مقارن قرائت و فی ظرف القرائة است که اگر چنین شد، قرائت صحیح اتیان شده و امر به آن ساقط شده، ولی قیام چون قابل تدارک نیست، لاتعاد میگوید اعاده لازم نیست.
مرحوم حکیم ثمره را قبول کرد ولی به بیانی دیگر ـــ که این بیان را قبول نکردیم ـــ ایشان فرمود لاتعاد بنابر شرطیت مجال ندارد چون امر ضمنی را نیاوردی و نوبت به لاتعاد نمیرسد. لاتعاد در جایی است که اگر أمر نباشد بگوید اعد ولی در اینجا امر وجود دارد. بحث در جایی است که بنابر جزئیت یعنی قیام در ظرف قرائت شرط باشد، ایشان فرمود نماز صحیح است چون اگر قرائت یک واجب آخر در کنار قیام باشد، پس جزئی از کلّ نماز است و اگر جزئی از کلّ نماز ترک شود، نماز باطل است و نوبت به لاتعاد میرسد که میگوید نماز صحیح است. پس عدم قیام مضر به کل است اگر لاتعاد نبود، وباید اعاده میکرد ولی لاتعاد میگوید اعاده نکن.
پاسخ دادیم که نکته عدم جریان لاتعاد این نیست که در جایی جاری میشود که خلل و فقد آن، همه را خراب کند. بلکه شرط لاتعاد آن است که آن عملی که اتیان نشده، قابل تدارک نباشد نه اینکه بقیه را خراب کند. قیام که خلل دارد، سنت است و نمیتواند دیگر اعمال را خراب کند بلکه این قیام قابل تدارک نیست مگر با اعاده، که لاتعاد میگوید همین اعاده لازم نیست.
فرق بیان ما با فرمایش مرحوم حکیم آن است که ایشان ميگوید قیام اگر جزء مستقل باشد، با عدم اتیان قیام، بقیه اجزاء را خراب میکند ولی لاتعاد میگوید کل نماز باطل نمیشود. ولی به نظر ما چون قابل تدارک نیست الا با اعاده، لاتعاد میگوید همین اعاده لازم نیست. لاتعاد جایی جاری است که اگر نباشد، باید تکرار شود و بنابر شرطیت، امر قیام همچنان باقی است و نیاز به لاتعاد نیست. پس مرحوم حکیم، شرط جریان لاتعاد را این میداند که این خلل، همه را خراب میکند و قیام، جزء واجب است و همه را خراب کرده و لاتعاد میگوید همه را خراب نکرده. به نظر ما ترک قیام، دیگر اجزاء را از تاثیر ساقط نمیکند بلکه مکلف چون نمیتواند اتیان کند، لاتعاد میگوید این خلل باعث نمیشود که نماز را اعاده کند.
مرحوم خوئی فرمود از آنجا که واجب ارتباطی است، همان بیان شرطیت در جزئیت نیز جاری است. قرائت مقارن با قیام واجب است و مکلف میتواند قرائت مقارن را اتیان کند ولی چون جزء مامور به نبوده، مشکلی ایجاد نمیشود و اگر لاتعاد نباشد، دلیل جزئیت میگوید قرائت مقارن قیام را دوباره اعاده کند. در یک فرض، قرائت مشروط به قیام اتیان میشود و در یک فرض، قرائت مقارن با قیام اتیان میشود. فقط سیاقت فرق دارد و گرنه در هر دو باید اتیان شود.
بیان سوم ــ بر عکس فرمایش مرحوم خوئی ـــ میگویید در هر دو صورت اتیان لازم نیست. اما بنابر جزئیت به دلیل حدیث لاتعاد، یعنی تقیید به مقارنت را قبول نکردیم و فرمایش مرحوم سید صحیح است. کسی که جلوسا قرائت را خوانده و الان قائم شده، نمیتواند قیام در حال قرائت را اتیان کند چون امر به قرائت ساقط شده. اتیان دوباره قرائت، ربطی به قرائتی ندارد که ظرف قیام است چون امر ندارد. پس باید گفت نماز باطل است ولی لاتعاد میگوید نماز صحیح است. در این فرض رفع النسیان نیز جاری میشود.
اما بنابر شرطیت، این مبنای مشهور که مرحوم صاحب جواهر و مرحوم آخوند پذیرفتند، که رفع النسیان همان کاری را میکند که لاتعاد انجام میدهد. ضم رفع النسیان به ادله اولیه، نتیجه میدهد که چه اجزاء و چه شرایط، همه ذکری هستند مگر پنج مورد. رفع النسیان در اینجا میگوید مکلف قیام مقارن قرائت را فراموش کرد و این در حال نسیان جزئیت ندارد پس نمازی که بدون قیام منسی اتیان کرده، صحیح است.
تتمه مساله 2: احتیاط در اعاده قرائت
مرحوم سید در ذیل این مسئله فرمود و لا يجب استيناف القراءة لكن الأحوط الاستيناف قائما.[1]
احتیاط این است که برخیزد و احتیاطا دوباره قرائت را اعاده کند، این احوط یعنی به قصد جزئیت نخواند، لذا بهتر بود بفرماید استحباب احوطی آن است که بقصد القربة مطلقا اتیان کند. به قصد جزئیت خلاف احتیاط است و شبهه زیاده فی الصلاة دارد.
بعضی در اینجا تعلیقه زدند و گفتند به نیت قربة مطلقه ولی به نظر میرسد نیازی نیست و در بطن احوط همین نکته وجود دارد.
مساله 3: قیام حال قنوت
(مسألة 3) المراد من كون القيام مستحبا حال القنوت أنه يجوز تركه بتركه لا أنه يجوز الإتيان بالقنوت جالسا عمدا لكن نقل عن بعض العلماء جواز إتيانه جالسا و أن القيام مستحب فيه لا شرط و على ما ذكرنا فلو أتى به جالسا عمدا لم يأت بوظيفة القنوت بل تبطل صلاته للزيادة.[2]
مرحوم سید اقسام قیام را بیان کرد و خصوصیات قیام رکنی و واجب را بیان کرد. الان نوبت به قیام مستحب میرسد. فرموده اینکه گفتند قیام حال قنوت مستحب است، مثل قیام در نماز مستحب نیست بلکه این قیام را وقتی میتوان ترک کرد که قنوت ترک شود، لذا این قیام حال قنوت، وجوب شرطی دارد و باید حین قنوت آن را اتیان کرد.
آیا قنوت بدون قیام مشروع است یا نه؟ آیا قیام عند القنوت وجوب شرطی دارد یا نه؟
مرحوم سید میفرماید وجوب شرطی دارد. لذا در ذیل مساله میگوید علی ما ذکرنا یعنی قیام هنگام قنوت شرط است، اگر مکلف عمدا نشست و قنوت آورد، قطعا وظیفه مستحب را اتیان نکرده، حتی نمازش به خاطر زیاده باطل است.
مرحله اول:
آیا قنوت جلوسا لمن یتمکن من القیام، مشروعیت دارد و مستحب است یا نه؟ بحث در مورد دعای مطلق نیست بلکه بعد از اتمام قرائت رکعت ثانیه، مستحب است به نحو خاص، آیا جلوسا مشروعیت دارد یا نه؟ مرحوم سید فرموده مشروعیت ندارد.
مرحوم خوئی[3] وفاقا للسید فرموده مشروعیت ندارد، مضافاً که اجماع داریم مشروعیت قنوت برای انسان سالم، عند القیام است.
میگوییم مقتضای اطلاقات باب قنوت، آن است که قنوت در حال قیام صحیح است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ صَلَاةٍ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ قَبْلَ الرُّكُوعِ.[4]
ایشان ادعا دارد اگر مکلف نشست، قنوت مشروع نیست. درست است که نهی نکرده ولی با همین ظهور خطاب اولیه، عدم مشروعیت جالسا کشف میشود.
اما باور کردنی نیست که ظهور در تعین داشته باشد. درست است که خطاب به قائم است ولی به این دلیل که حالت طبیعی آن بوده ولی این معنا نمیدهد که قیام شرط قنوت است. لذا با این روایات نمی توان مشروعیت قنوت جلوسی را نفی کرد ولو اینکه هنوز شک داریم مشروع است یا نه. چنین مدلولی نداریم که بفرماید اقنت عند القیام.
مرحوم خوئی[5] به موثقه عمار نیز استدلال کرده است:
بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى الْقُنُوتَ فِي الْوَتْرِ أَوْ غَيْرِ الْوَتْرِ فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ قَالَ : إِنْ ذَكَرَهُ وَ قَدْ أَهْوَى إِلَى الرُّكُوعِ قَبْلَ أَنْ يَضَعَ يَدَيْهِ عَلَى الرُّكْبَتَيْنِ فَلْيَرْجِعْ قَائِماً وَ لْيَقْنُتْ ثُمَّ لْيَرْكَعْ وَ إِنْ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الرُّكْبَتَيْنِ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ. [6]
این روایت ظاهر در این است که شرط مشروعیت قنوت، قیام است.
مرحوم حکیم[7] اشکال کرده که این موثقه ظهور در شرطیت ندارد. اینکه فرمود فلیرجع قائما در حال نفی حالت انحناء است یعنی در حالت انحناء قنوت نخواند نه اینکه جالسا نخواند[8] . فرموده در حالت انحنائی قنوت نخوان بلکه در حالت انتصاب بخوان، ولی این نفی نمیکند که در حالت جلوسی قنوت جایز باشد. البته ایشان در اینجا تعلیقه نزده.