< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز /قیام /رکنیت قیام متصل به رکوع در کلام مرحوم نائینی ـ فروع ترک قیام

 

بحث در آخرین وجهی بود که برای رکنیت قیام متصل به رکوع مطرح شد و آن فرمایش مرحوم نائینی است. فرمایش ایشان را تصحیح می‌کنیم. ایشان مقدمه‌ای را بیان کرد که تارة مطلوب در اوامر، معنای اسم مصدری است و اخری معنای مصدری است و ثالثة کلاهما است. ایشان ادعا کرده که در محل کلام، مطلوب، کلاهما است. اما کلام ایشان اضافاتی دارد.

مرحوم نائینی ادعا دارد که واجب در باب رکوع، مجرد هیئت نیست. درست است که هیئت و اسم مصدری مطلوب است ولی اضافه بر آن، انحناء عن القیام نیز مطلوب است. این انحناء عن القیام را به معنای مصدری قرار داده. گو اینکه با این انحناء، آن رکوع که هیئت است، ایجاد می‌شود. ایشان فرموده آنچه که رکن است، انحناء است و اینکه علماء فرمودند قیام متصل به رکوع رکن است، منظورشان حالت قیامی نیست بلکه انحناء از آن قیام، رکن است. رکن نیز به معنای یک واجب آخر در مقابل رکوع نیست بلکه این مجموعه یعنی رکوع که اسم مصدری و اثر است، به همراه انحاء عن قیام، مطلوب شارع است. دو چیز نیست که بگوییم رکوع در حدیث لاتعاد هست و انحناء نیست و لاتعاد جاری کنید. بلکه رکوع همراه با انحناء مراد لاتعاد است. رکوع عن انحناء یک معنای اسم مصدری است که همراه معنای مصدری است.

دلیل مرحوم نائینی بر این ادعا آن است که مطلوب در باب رکوع، خضوع کردن و کرنش و تعظیم در برابر مولی است، این تعظیم به این خم شدن است. پس آنچه که واجب است، رکوع عن انحناء است نه مجرد آن هیئت و نه این که انحناء یک واجب مستقل باشد. انحناء در رکوع عن انحناء، از باب تخضع اتیان می‌شود و واجب است. در نتیجه مستثنی منه حدیث لاتعاد اینجا مجال ندارد و کسی که رکوع ندارد، آن رکوع واجب را اتیان نکرده است.

اما به نظر می‌رسد این فرمایش نائینی صرفا ادعا است. اینکه ایشان می‌فرماید در اینجا افزون بر هیئت که قطعا مطلوب مولی است، انحناء الی الرکوع نیز یک واجب و مطلوب شرعی است، دلیلی بر آن اقامه نکرده است. کسانی مثل مرحوم داماد و مرحوم بروجردی که می‌گویند دلیل بر وجوب قیام متصل نداریم، همین نکته را انکار می‌کنند و می‌گویند دلیل نداریم که انحناء نیز مطلوب شارع است. حتی اگر قبول کنیم متفاهم عرفی از انحناء و امر به رکوع یعنی تذلل و این وقتی است که از قیام به رکوع برود، ولی اینکه مطلوب شارع و مستثنی منه حدیث لاتعاد، رکوع عن انحناء من قیام باشد، ‌دلیل ندارد. می‌توان گفت که مطلوب شارع، هیئت رکوعی است ولو انحناء آن از قیام نباشد بلکه عن جلوس باشد. انحناء از جلوس نیز می‌تواند یک نوع تذلل محسوب شود.

متفاهم عرفی از اینکه می‌گویند در برابر فلانی تعظیم کنید، یعنی از حالت قیامی به رکوع بروید یا اگر گفتند سجده کنید، یعنی انتصاب داشته باشید و بعد به سجده بروید. ولی این فرمایش مرحوم داماد و مرحوم بروجردی که گفتند دلیل بر وجوب نداریم، نادرست می‌دانیم. قوام رکوع به قیام نیست ولی این مقدارش واضح است که رکوع به جهت تذلل و تعظیم است و ظاهرش این است که ابتدا ایستاده باشد و بعد خم شود.

جمع بندی مطالب گذشته

تا اینجا سه سخن بیان شد، مرحوم آقای خوئی فرمود انحناء داخل در مفهوم رکوع است، که گفتیم این مطلب واضح نیست. مرحوم نائینی گفته انحناء در مفهوم رکوع نیست ولی واجب، رکوع انحنائی است، که گفتیم این نیز صحیح نیست چون روایاتی که امر به رکوع می‌کند این مفهوم را نمی‌رساند. سخن سوم این است که انحناء نه جزء ‌واجب و نه جزء مفهوم رکوع است، ولی اینکه امر رکوع از قیام می‌کنند، ظاهر در این است که یک واجب آخری است و از واجبات نماز است. ارکعوا یعنی از قوموا و انحنوا.

تحصل الی الآن، آیا قیام متصل به رکوع رکن است یا نه؟ اگر رکنیت ثابت شد، نوبت به بحث وجوب این قیام نمی‌رسد. اگر دلیل رکنیت نبود، نوبت به بحث از وجوب این قیام می‌رسد. نسب الی المشهور و ادعای اجماع شده که رکوع عن قیام، رکن نماز است. چند دلیل بیان شده، اول اجماع بود که صاحب جواهر و مرحوم حکیم بر آن اعتماد کردند. دوم، مقومیت قیام که مثل مرحوم خوئی به آن اعتماد کرده و گفته جزء معنای رکوع است و رکوع یعنی انحناء عن القیام. سوم، فرمایش مرحوم حائری است که گفت مقوم نیست ولی چون به قائمین خطاب ارکعوا می‌گوید، پس رکوع عن انحناء واجب است. گفتیم این بیان برای اصل وجوب قیام متصل به رکوع خوب است ولی رکنیت را ثابت نمی‌کند. چهارم، مرحوم داماد گفت رکوع عن انتصاب واجب است یعنی رکوع عن انتصاب قیامی واجب است و مطلق است که این دلیل را قبول نکردیم. پنجم، صاحب جواهر با توجه به خطابات گفت ادله قیام اطلاق دارد و حدیث لاتعاد بر آنها حکومت ندارد. گفتیم این حکومت وجود دارد. ششم از سوی مرحوم نائینی بود که گفت واجب، رکوع است و در مفهوم رکوع، انحناء قرار ندارد ولی این انحناء جزء مطلوب مولی است. آنچه که واجب است، هیئت رکوعیه ناشئه عن القیام است. گفتیم این نیز کارایی ندارد.

ما نیز دلیلی را ارائه کردیم و گفتیم اگر ادله ثانویه به حدیث لاتعاد منحصر شد، و در مقوم بودن انحناء برای صدق رکوع شک کردیم و گفتیم برای ما واضح نیست، و همچنین گفتیم دلیلی که گفته قیام واجب است، منظورش این است که تا حد رکوع، قیام واجب است و به مکلف قائم می‌گوید ارکع،‌ حدیث لاتعاد ساقط می‌شود چون شبهه مفهومیه دارد و نمی‌دانیم مستثنی است یا مستثنی منه، لذا مقتضای اطلاق خطابی که می‌گوید همانطور که قائم هستی به رکوع برو، آن است که اگر سهوا این قیام ترک شد، نماز باطل می‌شود.

وجوب قیام دون الرکنیة

حال که رکنیت ثابت نشد، آیا وجوب ثابت می‌شود؟ مرحوم داماد گفت نمی‌شود چون ادله وجوب قیام، مکان قیام را مشخص نمی‌کند که یکی از آنها قبل از رکوع باشد.

اگر کسی این استظهار را پذیرفت که خطابات به قائمین است و ظاهر امر به رکوع، رکوع عن قیام است، وجوب قیام ثابت می‌شود. انصاف نیست در مقابل اقوال این همه علماء که گفتند رکن است، ما بگوییم اصلا واجب نیست. پس در نهایت می‌گوییم عند النسیان احوط اعاده است و این قیام یکی از واجبات است. اگر حمد و سوره تمام شد، نشست و متقوسا به حد رکوع برسد، ظاهرا امر به رکوع را امتثال نکرده است. هرچند قبول کنیم که انحناء مقوم رکوع نیست ولی به دلیل مناسبات حکم و موضوع می‌گوییم ادله قیام به این انصراف دارد که از قیام به رکوع برود. بنابراین لایبعد که وجوب داشته باشد ولو اینکه نتوانیم رکنیت را ثابت کنیم.

ادامه فصل 23: فروع عدم قیام

فلو كبر للإحرام جالسا أو في حال النهوض بطل و لو كان سهواً و كذا لو ركع لا عن قيام بأن قرأ جالسا ثمَّ ركع أو جلس بعد القراءة أو في أثنائها و ركع بأن نهض متقوسا إلى هيئة الركوع القيامي و كذا لو جلس ثمَّ قام متقوسا من غير أن ينتصب ثمَّ يركع.[1]

مرحوم سید در ادامه بعد از اینکه گفت قیام هنگام تکبیر و متصل به رکوع رکن است، دو تفریع بیان کرده. یک فرع مربوط به تکبیر است و یک فرع مربوط به رکوع است که خودش دو مورد دارد.

اگر کسی در حال جلوس تکبیر بگوید یا در حال نهوض تکبیر بگوید، نمازش باطل است ولو سهوا.

اگر کسی بدون قیام رکوع کند یعنی جالسا قرائت را بخواند و در همان حالت رکوع کند یا بعد از اینکه قرائت را قائما خواند یا در حین قرائت، جلوس کند و بعد رکوع کند و به حالت متقوس به هیئت رکوع برود، نماز باطل است.

در اینجا نسخه صحیح متن عروة، چنین است: «و أن نهض متقوسا إلى هيئة الركوع القيامي».

در ادامه مرحوم سید می‌فرماید اگر مکلف تکبیر را عن قیام گفته بعد نشسته و بعد ایستاد نه اینکه نهوض کند بلکه به حد قیام می‌رسد ولی متقوسا است که انتصاب ندارد و سپس رکوع می‌کند. نماز این شخص نیز باطل است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo