< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز /قیام /قیام متصل به رکوع ـ ادله رکنیت قیام متصل به رکوع

 

خلاصه بحث سابق

بحث در قیام متصل به رکوع است که آیا رکن می‌باشد یا نه؟ مشهور این است که قیام متصل به رکوع رکن است و مرحوم سید یزدی نیز در عروة فرمود یکی از ارکان همین مورد است. بحث در وجه این رکنیت بود. وجه اول اجماع بود که بیان شد. وجه ثانی، تقوّم رکوع به قیام قبل از آن است. گفتند اصلا رکع و ارکعوا وقتی صدق می‌کند که انسان پیش از آن قیام داشته باشد. مفهوم رکوع ضیق است پس اگر کسی عن قیام رکوع نکرد، فقد ترک الرکوع و ترک رکوع حتی نسیانا مبطل است و جزء حدیث لاتعاد است. حدیث لاتعاد یعنی هرچه که فریضه است، تنقض الصلاة.

لذا مثل خیلی از مفاهیم مثل صعید و سفر که در خطابات اخذ شده، بحث در این واقع شده که مفهوم رکوع چیست؟ در مفهوم رکوع اختلاف است و بعضی ادعا کردند در مفهوم رکوع، عن قیامٍ اخذ شده و بر آن ادعای وضوح کردند. در مقابل بعضی گفتند واضح است که اصلا عن قیام در مفهومش اخذ نشده. البته بعضی گفتند مشخص نیست مفهوم چیست در این صورت نیز رکنیت ثابت نیست و شبهه مفهومیه خواهد بود. در شبهه مفهومیه یعنی اینکه رکن است یا نه، مجرای برائت می‌باشد. باید احراز شود که در مفهوم رکوع عن قیام اخذ شده نه مطلق الانحناء.

بررسی لغوی برای ما ارزش و حجیت ندارد و در لغت دقت برای بیان خصوصیات نیست. مثل اینکه در لغت می‌گوید سعدانة نبت ولی نمی‌گوید چه نوع نبتی است. اگر در لغت گفتند رکوع انحناء است، نمی‌گوید به چه نحو انحناء اخذ شده.

مهم استظهار عرفی است که اگر فرمود ﴿وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّٰاكِعِينَ﴾[1] ، به چه معناست؟ آیا در رکوع که انحناء است، عن قیام ظهور دارد یا نه؟ مرحوم بروجردی و مرحوم حکیم گفتند ظهور در لزوم قیام ندارد و به رکوع جالسی نقض کردند. یعنی کسی که جالسا نماز می‌خواند، رکع دارد ولی عن قیام نیست. پاسخ دادیم این مورد نمی‌تواند منبه و دلیل باشد.

بعضی در تایید همین مطلب گفتند رکوع یک هیئت است ــــ مرحوم خوئی نیز این مطلب را در مواردی بیان کرده ــــ این هیئت ربطی به عن قیام ندارد. اگر کسی را ببینیم که رکوع کرده، می‌گوییم هو راکع و تحقیق نمی‌کنیم که از حالت قیام به رکوع رفته یا از حالت غیر قیام، حالت رکوع به قبل و بعد خودش ربطی ندارد.

اما این ادعا نیز باورپذیر نیست. اینکه می‌گویند فلانی در حال رکوع است و از حال قبلش تحقیق نمی‌کنند، درست است ولی به دلیل این است که غالبا انسان از حال قیام به رکوع می‌رود و چنین نیست که از حالت جلوسی به رکوع برود. مضافاً اگر کسی بگوید رکوع یعنی یک هیئت خاص، اما آنچه که مامور به است، ایجاد رکوع است و فرموده فارکعوا، و مشخص نیست که شامل کسی باشد که بدون قیام به حالت رکوع برود و از حالت جلوس مستقیم به رکوع برود. البته این نکته خیلی واضح نیست ولی بیشتر به نظر می‌رسد با توجه به اینکه معنای تعظیم در رکوع قرار گرفته، لازم است پیش از رکوع، قائما باشد. به هر حال استظهارات عرفی، برهان‌پذیر نیست.

بیان سوم

مرحوم شیخ عبدالکریم [2] بیان سومی برای اینکه رکوع باید عن قیام باشد، بیان کرده و فرموده فارکعوا خطاب به قائمین است و بر انسان صحیح، رکوع واجب است. به کسی که قرائت را خوانده، دستور رکوع می‌دهند و این یعنی رکوع عن قیام لازم است.

این فرمایش برای اینکه بگوییم رکوع عن قیام واجب است، ‌صحیح می‌باشد خلافا برای کسانی که اصلا قیام را واجب نمی‌دانستند مثل مرحوم بروجردی، ولی ثابت نمی‌کند که قیام متصل به رکوع، رکن است.

بیان چهارم

وجه چهارم برای اثبات قول مشهور این است که ادعا کردند قوام رکوع به «عن قیام» است ورکوع مطلق انحناء نیست.

با دو مقدمه اثبات می‌کنیم که «عن قیام» فریضه است مثل رکوع که فریضه است. فریضه به پنج موردی نیست که در صحیحه زراره آمده بلکه می‌توان به آنها اضافه کرد چنانچه خیلی از علماء اضافه کردند.

مقدمه اولی: در آیه فرمود ﴿الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ﴾[3] اگر روایت نبود، می‌گفتیم مطلق ذکر الله در هر حالتی مستحب است ولی به برکت روایت تفسریه، می‌گوییم نماز اصحاء، قائما است پس قیام در نماز از فرائض الله شد. تا اینجا مشخص نیست که منظور کدام قیام واجب است؟ مربوط به تکبیر یا رکوع یا قرائت؟

مقدمه ثانیه: در نوافل گفته شده که اگر کسی جالسا نافله می‌خواند و می‌خواهد نمازش قائما محسوب شود، در بعضی روایات فرمودند اگر سوره را ختم نکرده، برخیز و بعد ختم سوره کن و رکوع برو تا نمازت قائما محسوب شود. این یک فرد تعبدی برای ﴿يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً﴾ محسوب می‌شود. روایت دیگر فرمود دو آیه از سوره را هنگام قیام اداء کن تا قائما محسوب شود. این روایات و این عمل یعنی قیام متصل به رکوع داشته باشد پس قیام متصل به رکوع، فریضه شد.

پس قیام در نماز واجب شد و مصداقش وقتی است که قیام متصل به رکوع باشد و پس از فرائض الله شد.

اما به نظر می‌رسد این فرمایش عجیب و بعید است. برای شکستن صولت و ابهت این ادعا می‌گوییم احتمال این نمی‌رود که مقصود خدا از آیه که ﴿يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً﴾، قیام متصل به رکوع باشد. البته این احتمال وجود دارد که حال تکبیرة الاحرام مراد بوده گرچه همین نیز بعید است، ولی احتمال نمی‌رود که مراد خدا قیام قبل از رکوع باشد.

اما اینکه به روایات نماز نافله استشهاد کرد، پاسخ می‌دهیم این روایات به قیام متصل به رکوع ربطی ندارد. بلکه می‌فرماید جالس وقتی که دو آیه را در حال قیام اداء کند گو اینکه همه را در حال قیام اتیان کردی. پس نماز را به قبل از رکوع ملحق می‌کند و نه قیام متصل به رکوع.

آخر الکلام اینکه ممکن است کسی پرسش کند که منظور از قیام که از فرائض الله است، کدام قیام است؟ حال القراءة یا تمام نماز؟ به نظر ما هیچکدام نیست و این آیه ربطی به قیام نماز ندارد. آیه در حال مدح اولی الالباب است و یکی از ویژگی‌های آنان این است که قیاما و قعودا و علی جنوبهم ذکر الله دارند و یتفکرون. البته اینکه امام علیه‌السلام این آیه را به یک مساله فقهی تطبیق می‌کنند، از مقامات امامت است و یک نوع تنظیر و بیان بطون قرآن است و ربطی به ما ندارد. پس اینکه این آیه قرآن بخواهد برای سه حالت نماز بیان باشد، با صدر و ذیل آیه تناسب ندارد.


[2] .حائری عبد الکریم. الصلوة (حائری). مطبعه علمی، 1353، ص96

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo