< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الاحرام /اختصاص استحباب تکبیرات به هفت نماز ـ مسأله 12 : ترتب تکبیرات سبع

 

استدراک اول

مرحوم خوئی در مورد روایت ابن طاوس فرمود به دلیل محمد بن حسن بن شمون ضعیف السند است. اما به نظر می‌رسد از نظر سندی این روایت مشکلی ندارد. یک بیان آن است که مرحوم قاضی نعمان در ایضاح فرموده این روایت از کتاب حماد گزارش شده و کتاب حماد یک کتاب مشهور بوده و نیاز به سند نداشته. البته مرحوم خوئی ممکن است اشکال بگیرد که نسخ کتاب حماد مختلف بوده.

بیان دیگر این است که در بعضی از نسخ فلاح السائل، تتمه‌ای بعد از این روایت نقل شد که در بحار و مستدرک نقل کردند. ابن طاوس می‌گوید: وَ قَدْ رَوَيْنَا السَّبْعَ تَكْبِيرَاتٍ بِإِسْنَادِنَا إِلَى كِتَابِ ابْنِ خَانِبَةَ، ظاهرا منظورش این است که با سندی که به کتاب ابن خانبه داریم، همین روایت را نقل کردیم. چون در ابتدا فرموده این مطلب چند روایت دارد و یکی از آنها اسناد ابن خانبه است. احمد بن عبدالله بن مهران معروف به ابن خانبه، ثقه است و کتابش به امام معصوم علیه‌السلام عرضه شده و تایید شده و سند ابن طاوس به آن مشکلی ندارد. ابن طاوس درصدد برآمده که برای سعادت بشری کتابی را تالیف کند و در مقدمه گفته این کتاب، تکمله مصباح المتهجد مرحوم شیخ طوسی است و در مقدمه، طرقش را به کتبی که از آنها روایت نقل می‌کند، بیان کرده. کتاب ابن خانبه را از تلعکبری نقل می‌کند:

حَدَّثَ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ وَ كَانَ قَائِداً مِنَ الْقُوَّادِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ قَالَ لِي أَحْمَدُ بْنُ خَانِبَةَ.[1]

متن فلاح السائل نیز گویای آن است که این مطلب دارای چند روایت بوده.

مرحوم خوئی اشکال دلالی کرد و فرموده معلوم نیست که مقصود از توجه، تکبیرات سبع باشد و با همین ضمیمه توجه مشکلش حل می‌شود که از توجه به تکبیرات سبع تعبیر شده.

مشکلی که وجود دارد آن است که در بعضی از نسخ فلاح السائل این جمله تتمه وجود داشته و اصل عدم زیاده است.

استظهار مرحوم ابن طاوس[2] این بوده که این روایات ثلاثه مربوط به تکبیرات سبع بوده و چه بسا مرحوم خوئی به همین استظهار اشکال می‌گیرد.

اما اشکال اساسی همان است که ابن طاوس خودش فرموده که این روایت حتی اگر بر سبع تکبیرات دلالت کند، اما بر اختصاص دلالت ندارد بلکه بر تاکد دلالت دارد و در مستحبات، حمل مطلق بر مقید نداریم. یک روایت مطلق است که همه نمازها را شامل است ولی این روایت در مورد سه نماز، تاکید می‌کند.

استدراک دوم

در مورد کتاب فقه الرضا که روایت 6 نماز را بیان کرده بود، این پاسخ را تکرار می‌کنیم که حتی اگر چنین روایتی ثابت باشد، فقط بر تاکد و افضلیت دلالت دارد نه اختصاص.

ممکن است کسی بگوید عبارت فقه الرضا قابل حمل بر تاکد نیست چون ظاهرش اختصاص است و گفته من السنة الموجبة[3] ، یعنی سنتی که در شش نماز ثابت شده. در پاسخ می‌گوییم این تعبیر در اختصاص ظهور ندارد و اصلا این تعبیر «موجبه» ثابت نیست در گزارش خصال چنین آمده: من السنة التوجه فی ستة الصلوات[4] . همچنین اگر «موجبه» ثابت باشد، می‌گوییم چون سنت موکده بوده، امام علیه‌السلام از این تعبیر استفاده کردند.

استدراک سوم

در مورد مبهمه، مرحوم سید فرموده در افتتاح به تکبیرة باید معین کند که اولی است یا وسطی یا آخری یا همه یا سه تا یا پنج‌تا. اینکه هفت‌تا به قصد افتتاح بگوید ولی در ذهنش ولو اجمالا تعیین نکند، صحیح نیست.

در امور قصدیه این یک قاعده است که وقتی محقق می‌شوند که آن عنوان قصدی را متعینا قصد کنند ولو اجمالا. امر قصدی با اشاره و قصد محقق می‌شود و مبهم قابل اشاره نیست.

ثانیاً علی مستوی الروایات، فرمودند که افتتح بواحدة او بثلاث که ظاهرشان از واحده، واحدی است که محقق می‌شود نه واحدی که مبهم است. واحدی که در خارج تعین دارد. اگر قصد نکرده باشد، افتتاح به یکی یا سه‌تا صدق نمی‌کند. حتی اگر هفت‌تا را گفته باشد و امر نیز قصدی است ولی قصد نکند، محقق نمی‌شود و مشخص نیست که به کدام عدل، امتثال کرده است.

حاصل الکلام، ظاهر خطابات تعین است و اگر ابهام داشته باشد، در جایی که واجب قصدی است، مبهم عند العرف، مصداق و متعلق واجب نمی‌شود. مثلا خصوص ظهر و عصر را نمی‌گوید ولی شروع می‌کند، اینجا امتثال هیچکدام نشده. لذا فرمایش مرحوم سید صحیح است.

مسأله 11 را نیز قبلا بیان کردیم که در مورد احتیاط در اتیان تکبیرات سبع است.

(مسألة12) يجوز الإتيان بالسبع ولاء من غير فصل بالدعاء ‌لكن الأفضل أن يأتي بالثلاث‌: ثمَّ يقول اللهم أنت الملك الحق لا إله إلا أنت سبحانك إني ظلمت نفسي فاغفر لي ذنبي إنه لا يغفر الذنوب إلا أنت ثمَّ يأتي باثنتين و يقول لبيك و سعديك و الخير في يديك و الشر ليس إليك و المهدي من هديت لا ملجأ منك إلا إليك سبحانك و حنانيك تباركت و تعاليت سبحانك رب البيت ثمَّ يأتي باثنتين و يقول وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ عالم الغيب و الشهادة حنيفا مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ و أنا من المسلمين‌ثمَّ يشرع في الاستعاذة و سورة الحمد‌: و يستحب أيضا أن يقول قبل التكبيرات اللهم إليك توجهت و مرضاتك ابتغيت و بك آمنت و عليك توكلت صل على محمد و آل محمد و افتح قلبي لذكرك و ثبتني على دينك و لا تزغ قلبي بعد إذ هديتني و هب لي من لدنك رحمة إنك أنت الوهاب‌و يستحب أيضا أن يقول بعد الإقامة قبل تكبيرة الإحرام‌: اللهم رب هذه الدعوة التامة و الصلاة القائمة بلغ محمدا ص الدرجة و الوسيلة و الفضل و الفضيلة بالله أستفتح و بالله أستنجح و بمحمد رسول الله ص أتوجه اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلني بهم عندك وجيها في الدنيا و الآخرة و من المقربين‌و أن يقول بعد تكبيرة الإحرام‌: يا محسن قد أتاك المسي‌ء و قد أمرت المحسن أن يتجاوز عن المسي‌ء أنت المحسن و أنا المسي‌ء بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم مني‌. [5]

هفت تکبیر مستحب است، آیا ولاء و ترتب شرط است یا متفرق نیز می‌تواند بگوید یا اصلا متفرق گفتن افضل است و بهتر است میان آنها دعا خوانده شود. مرحوم سید می‌فرماید ولاء اشکال ندارد به دلیل اطلاقات که فرمود سبع تکبیرات افضل است. ثانیا نص خاص نیز داریم:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه‌السلام أَوْ قَالَ سَمِعْتُهُ اسْتَفْتَحَ الصَّلَاةَ بِسَبْعِ تَكْبِيرَاتٍ وِلَاءً.[6]

ابن بکیر در نقل روایت تردید دارد، اگر رَأَيْتُ باشد، استفتح فعل ماضی است ولی اگر سمعته باشد، استفتح فعل امر است. در هر دو صورت، فعل یا امر امام علیه‌السلام، ولاء را تجویز کرده است. ولی روایت به فعل امام نزدیک است و مردد بین فعل و امر است و لذا امر به استفتاح ولائی اثبات نمی‌شود که سپس افضلیت ولاء استفاده شود. چون اگر فعل امام باشد، امام علیه‌السلام یک فرد را انتخاب کردند و فعل امام علیه‌السلام دلالت بر افضلیت ندارد.

مرحوم سید در ادامه می‌فرماید افضل این است که سه تکبیر بگوید و بعد دعاهایی را نقل می‌کند.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَارْفَعْ كَفَّيْكَ ثُمَّ ابْسُطْهُمَا بَسْطاً ثُمَّ كَبِّرْ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي ذَنْبِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ قُلْ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ وَ الْخَيْرُ فِي يَدَيْكَ وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ وَ الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَيْتَ لَا مَلْجَأَ مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ سُبْحَانَكَ وَ حَنَانَيْكَ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ سُبْحَانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ تَقُولُ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ- ثُمَّ تَعَوَّذْ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ.[7]

بحث دیگر این است که هرچند ولاء جایز است اما آیا این تکبیرات که افضل هستند، ابتدا گفته شود و سپس تکبیرة الاحرام یا بر عکس؟


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo