< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الاحرام /مسأله 10 : ستحب الإتيان بست تكبيرات....الظاهر عدم اختصاص استحبابها في اليومية

 

و الظاهر عدم اختصاص استحبابها في اليومية بل تستحب في جميع الصلوات الواجبة و المندوبة. [1]

بحث در عموم و خصوص حکم است. استحباب تکبیرات افتتاحیه مسلم است و روایات کثیره‌ای داشتیم و بعد بالمناسبة بحث کردیم که افتتاح به کدام است. اصل مساله این بود که تکبیرات افتتاحیه گفته شود که عموم و خصوص این فرع چیست؟ قدر متیقن آن، نمازهای واجب است، آیا نمازهای مستحب را نیز شامل است یا نه؟

بعضی مثل صاحب حدائق[2] ادعا کردند این روایات اطلاق ندارد و تکبیرات افتتاحیه به نماز واجب مربوط می‌شود کما هو السیرة. لذا تکبیرات به واجبات بل واجبات یومیه اختصاص دارد.

وجه ادعای ایشان دو نکته است:

الف ـــ بعضی از روایات در خصوص نماز واجب است. هفت‌تا تکبیرة از امام حسین علیه‌السلام که قضیه در نماز واجب بود. یا روایاتی که فرمودند 3 تا تکبیرة‌ بگو و اگر امام بودی، یک تکبیر برای تو مجزی است و این شاهد است بر واجب بودن نماز. همچنین روایات علل تکبیرات، در مورد نمازهای واجب است.

ب ــــ روایاتی که گمان می‌رود اطلاق دارد، همه انصراف دارد.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: أَدْنَى مَا يُجْزِئُ مِنَ التَّكْبِيرِ فِي التَّوَجُّهِ تَكْبِيرَةٌ وَاحِدَةٌ وَ ثَلَاثُ تَكْبِيرَاتٍ أَحْسَنُ وَ سَبْعٌ أَفْضَلُ.[3]

نمازی که محل ابتلا است، نماز فریضه است و به فریضه انصراف دارد.

این فرمایش مرحوم صاحب حدائق ناتمام است چون قاعده اشتراک واجب و مستحب می‌گوید در کثیری از خصوصیات و شرایط، دلیل خاصی نداریم ولی گفتند اگر مثلا گفتند در نماز واجب طهارت شرط است و بعد گفتند نماز مستحب بخوان،‌ ظاهر اینکه سکوت کردند و ذکر خصوصیات نماز مستحب نمی‌کند، به دلیل آن است که در نماز واجب آنها را بیان کرده است. لذا در مستحبات نیازی نداریم که خصوصیات را تکرار کند و تا نفی نکرده، این قاعده اشتراک می‌گوید شرایط مستحبات همان شرایط واجبات است. مثلا در نماز طمأنینة شرط است و فرقی بین واجب و مستحب نیست ولی دلیل داریم که در مستحب می‌توان در حال حرکت اقامه کرد. ظاهر حال آن است که شرایط و خصوصیات آن همان است که در واجبات بیان شد. سکوت دلیل بر این است که شرایط هر دو قسم نماز مساوی است. این یک قاعده عرفی و عقلائیه است. لذا اگر مطلقاتی نداشتیم می‌گفتیم این تکبیرات در نمازهای مستحب نیز جایز است. مضافاً که اطلاق داریم و وجهی برای ادعای انصراف نیست. اینکه بعضی روایات در خصوص نماز واجب است، دلیل بر انکار حکم در نماز مستحب نیست.

صاحب حدائق[4] به ابن جنید نسبت داده که این تکبیرات به نماز منفرد اختصاص دارد و اصلا امام جماعت تکبیرات ندارد. چون در روایت فرمود سه تکبیر بگو اگر امام بودی، یک تکبیر بگو به دلیل رعایت حال ضعفاء:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِذَا كُنْتَ إِمَاماً أَجْزَأَتْكَ تَكْبِيرَةٌ وَاحِدَةٌ لِأَنَّ مَعَكَ ذَا الْحَاجَةِ وَ الضَّعِيفَ وَ الْكَبِيرَ.[5]

این ادعا واضح البطلان است. چون آن روایات که فرمود امام یکی را جهری بگوید، ظاهر در این است که هفت‌تا در حق او نیز جاری است. اما این روایت در مورد یک امر عارضی سخن می‌گوید و اصلا دلالت دارد که هفت‌تا در حق امام تشریع شده ولی به دلیل رعایت حال ضعفاء و مصلحت اقوی یک بار بیشتر نگوید.

حتی در روایت امام حسین علیه‌السلام، خاتم الانبیاء امام جماعت بودند و اصل تشریع تکبیرات سبعه از نماز جماعت شروع شد.

و ربما يقال بالاختصاص بسبعة مواضع و هي كل صلاة واجبة و أول ركعة من صلاة الليل و مفردة الوتر و أول ركعة من نافلة الظهر و أول ركعة من نافلة المغرب و أول ركعة من صلاة الإحرام و الوتيرة و لعل القائل أراد تأكدها في هذه المواضع‌. [6]

عده‌ای فتوا دادند که هفت تکبیر به هفت موضع اختصاص دارد ولی این سخن مدرکی ندارد. لذا مرحوم سید توجیه می‌کند که این اختصاص به معنای تاکد است.

اما وجه اختصاص به هفت موضع چیست؟

الف ـــ روایت فقه الرضا

ثُمَّ افْتَتِحْ بِالصَّلَاةِ وَ تَوَجَّهْ بَعْدَ التَّكْبِيرِ فَإِنَّهُ مِنَ السُّنَّةِ الْمُوجِبَةِ فِي سِتِّ صَلَوَاتٍ وَ هِيَ أَوَّلُ رَكْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الْمُفْرَدُ مِنَ الْوَتْرِ وَ أَوَّلُ رَكْعَةٍ مِنْ نَوَافِلِ الْمَغْرِبِ وَ أَوَّلُ رَكْعَةٍ مِنْ رَكْعَتَيِ الزَّوَالِ وَ أَوَّلُ رَكْعَةٍ مِنْ رَكْعَتَيِ الْإِحْرَامِ وَ أَوَّلُ رَكْعَةٍ مِنْ رَكَعَاتِ الْفَرَائِضِ.[7]

در این روایت به وتیره اشاره نشده بلکه آن را از اشتراک با وتر استفاده می‌کنند.

این استدلال ناتمام است. چون أوّلاً خود کتاب فقه الرضا معتبر نیست. ظاهر این است که این کتاب همان کتاب التکلیف الشلمغانی است که ابتدا یکی عالمان شیعه بود ولی گمراه شد و از ناحیه مقدسه مورد لعن قرار گرفت.

وانگهی نکات این کتاب همه فتاوی است که بعضی از علماء تایید کردند ولی تایید ناحیه مقدسه لازم است که اینها ثابت نیست.

دلالت این روایت نیز مشکل دارد و بر هفت تکبیره دلالت ندارد. چه بسا معنای توجه بعد التکبیرة، خواندن آیه انی وجهت وجهی للذی باشد نه گفتن تکبیرات.

ب ـــ روایت ابن‌طاوس در فلاح السائل

حَدِيثُ أبو [أَبِي‌] مُحَمَّدٍ هَارُونِ بْنِ مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَلَاءِ الْمَذَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ سمون [شَمُّونٍ‌] قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ عِيسَى الْجُهَنِيُّ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ السِّجِسْتَانِيِّ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام : افْتَتِحْ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ بِالتَّوَجُّهِ وَ التَّكْبِيرِ فِي الزَّوَالِ وَ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الْمُفْرَدَةِ مِنَ الْوَتْرِ وَ قَدْ يُجْزِيكَ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ مِنَ التَّطَوُّعِ أَنْ تُكَبِّرَ تَكْبِيرَةً لِكُلِّ رَكْعَتَيْنِ.[8]

این روایت مسند است و از تلعکبری به زراره سند را نقل می‌کند.

این روایت سه تا از مستحبات را بیان می‌کند چون فرموده در زوال، و در زوال ‌نافله ظهر است و در پایان فرموده در غیر از این مواضع مستحب، نیز مجزی است یعنی هر چه قبلش گفته شد، مستحب بود.

از نظر سند، البته اینکه مرحوم نوری این روایت استدراک کرده، دلیل بر اعتبار آن نیست و دلیل بر کوتاهی و غفلت صاحب وسائل هم نیست. در سند این روایت، محمد بن شمون یا سمون است که مشکل دارد. نجاشی[9] در حق او گفته غالی بوده و روایات کذب به او نسبت می‌دهند. گرچه صاحب کتب عدیده است. علامه[10] در مورد او می‌گوید به هیچ حدیث و کتابی از او التفات نمی‌شود. لذا توثیق او ثابت نیست.

در مستدرک[11] در تتمه این روایت نقل کرده که : وَ قَدْ رَوَيْنَا السَّبْعَ تَكْبِيرَاتٍ بِإِسْنَادِنَا إِلَى كِتَابِ ابْنِ خَانِبَةَ. ظاهر در فلاح السائل این جمله نیست.[12]

از نظر دلالی نیز مشکل دارد. سخن از توجه است که اشاره به آیه انی وجهت است و ربطی به تکبیرات ندارد. البته اگر این ذیلی که مستدرک می‌گوید صحیح باشد، بر تکبیرات سبع تطبیق کرده یعنی سبع تکبیرات در همین سه‌تا تطبیق شده. در این صورت نیز بر افضل حمل می‌شود چون مطلقاتی داشتیم که می‌فرموده در هر نمازی مستحب است و این سه نماز، مقید آن مطلقات نیست بلکه بر افضلیت حمل می‌شود. مهم در پاسخ این است که در مستحبات، حمل مطلق بر مقید نیست بلکه اگر سند مشکلی نداشت، در این سه نماز به دلیل اخبار من بلغ، مستحب اکید است کما قال السید الیزدی.


[12] با توجه به تتبع و جست‌وجویی که انجام شد، مشخص شد که سه نسخه از کتاب فلاح السائل موجود است؛ الف- نسخه‌ای که در نرم افزار نور وجود دارد و در پایان آن چنین نگاشته شده: «بخط محمد إبراهيم بن محمد علي الخراساني القائني في سنة 1370 المستنسخة من النسخة المكتوبة بخط الشيخ شير محمد الهمداني في سنة 1357»؛ ب- نسخه‌ موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، به خط محمد مهدی بن علی الحسنی الحسینی در سال 1308. ج- نسخه موجود در کتابخانه مؤسسة مرحوم کاشف الغطاء عراق، به خط محمد بن صفرعلی الهمداني الجورقاني در سال 1317.جمله‌ای که مرحوم مجلسی و مرحوم نوری از کتاب فلاح السائل پس از این روایت نقل می‌کنند یعنی «وَ قَدْ رَوَيْنَا السَّبْعَ تَكْبِيرَاتٍ بِإِسْنَادِنَا إِلَى كِتَابِ ابْنِ خَانِبَةَ» فقط در نسخه (ج) وجود دارد و در دو نسخه دیگر به ثبت نرسیده است. (المقرر).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo