< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الاحرام /مسأله 10 ـ تخییر در تکبیره افتتاح

 

بحث در این بود که آیا تکبیره أخیره در تکبیرة الاحرام متعین است یا نه؟ آخرین دلیل آنها روایات 95 تکبیر بود و گفتیم فرمایش مرحوم خوئی متین است. قول به 95 هم با تعین اخیره و هم با تخییر سازگار است. قول به 95 فقط باید فرمایش صاحب حدائق سازگار نیست. اضافه می‌کنیم که قول به 95 با قول مجلسیان نیز سازگار است چون گفتیم 95 به نحو عمومی است و آنچه که مجلسیان گفته مثل همین طبیعی است که مرحوم خوئی گفته، آنکه همیشگی برای نماز وجود دارد 95 عدد است و چه بسا با اختیار مکلف به 100 برسد و این ذات صلاة نیست.

الی هنا مشخص شد که قول به تعین اخیره، دلیل نداشت.

و لا يبعد التخيير في تعيين تكبيرة الإحرام في أيتها شاء بل نية الإحرام بالجميع أيضا لكن الأحوط اختيار الأخيرة. [1]

بقی الکلام در قول به تخییر. ظاهرا قول به تخییر به دلیل نیاز ندارد. متن سید یزدی همین است و منسوب به مشهور نیز همین است. اما می‌توان برای آن استدلال اقامه کرد.

دلیل تخییر، می‌تواند اطلاقات باشد. مرحوم حکیم[2] فرموده اطلاقی نداریم که مقتضای آن تخییر باشد. گو اینکه در ذهنش این بود که اگر در روایات می‌فرماید اول الصلاة تکبیرة، در مقام بیان این نیست که تکبیر به أوّلی محقق می‌شود یا دوّمی. لذا اطلاق را منکر شده.

اما همانطور که مرحوم خوئی[3] فرموده به نظر می‌رسد ادله تکبیره مثل لاصلاة الا بتکبیرة الافتتاح اطلاق دارد چه با أوّلی شروع کند یا بر أوّلی یا دوّمی یا سوّمی منطبق کند و فرقی ندارد.

حال اگر اطلاق را منکر شدیم و کسی گفت این روایات در مقام اصل تشریع هستند، همچنان به دلیل نیاز نیست. همینکه ادله بر اقوال سابقه ناتمام شد که فرض کلام همین است، شک می‌کنیم که آیا با تکبیرة أوّلی باید ورود به نماز را قصد کرد یا آخری یا همه؟ مرجع، برائت است. اگر به أوّلی یا أخیره یا همه تعین داشته باشد، کلفت است و رفع ما لایعلمون همه کلفت‌ها را رفع می‌کند و می‌گوید اصل تکبیرة واجب است و مع الخصوصیة مشکوک است و برائت می‌گوید خصوصیت واجب نیست.

البته مرحوم حکیم [4] به دلیل اخیر التفات داشته ولی گفته تخییر را ثابت نمی‌کند.

در پاسخ می‌گوییم هرچند با برائت نمی‌توان تخییر شرعی را اثبات کرد ولی همینکه تعیین اثبات نشود، کافی است.

اشکال

همچنین ممکن است در تایید مرحوم حکیم این شبهه مطرح شود که قبلا گفتیم افتتاح یک عنوان است و با یک یا سه یا پنج تکبیره حاصل می‌شود. در این صورت اگر شک داریم به اولی یا آخری یا وسطی محقق می‌شود یعنی شک در تحقق عنوان، و شک در تحقق عنوان، مجرای اشتغال است.

پاسخ

پاسخ می‌دهیم که شک در محصل مجرای اشتغال است، مرحوم آخوند در بحث صحیح و اعم، مطرح کرده و فرموده شک در محصل به نحو مطلق، مجرای اشتغال نیست. محصل دو نحو است. گاهی امر تکوینی است مثل باب وضو که بعضی گفتند وضو محصل طهارت است و طهارت یک امر تکوینی است و در ارتکاز همین است که طهارت یک امر تکوینی است و ایجاد می‌شود و در نفس تاثیر دارد. در این صورت اگر در اجزاء و شرایط وضو شک شود، شک در محصل است که مجرای اشتغال است.

اما اگر محصل، خودش عنوان شرعی داشت مثل طهارت که عنوان شرعی است و شارع مقدس با غسلتان و مسحتان، طهارت را اعتبار کرده، ‌در این صورت مجرای اشتغال نیست بلکه در مقدار جعل شارع شک داریم که آیا طهارت را وقتی جعل کرده که ابتدا مسح رِجل یمین و بعد یسار باشد که تقید است، یا اینکه أوّل یسار و بعد یمین نیز جعل شده؟ فرموده مجرای برائت است. رفع ما لایعلمون میگوید تقید را اعتبار نکرده است.

پس اگر افتتاح عنوان شرعی باشد، شک به شک در حصول عنوان و شک در محصل بازگشت دارد و شک در محصل مجرای اشتغال نیست. اگر آن عنوان، عنوان شرعی باشد، ‌در حدود اعتبار شارع شک داریم و هر جا چنین بود، مجرای برائت است. به خلاف اینکه طهارت را یک امر واقعی و تکوینی بدانیم که در این صورت در تحقق و حصول طهارت به عنوان امر تکوینی در خارج شک داریم. اما اگر شک در سعه و ضیق اعتبار شارع داشتیم، برائت می‌گوید شارع این سعه و ضیق را اعتبار نکرده که حتما باید مسح رِجل یمنی ابتدا باشد. افتتاح نیز عنوانی است که از قصد مکلف متحصل شده و مجرای برائت است و مقتضای قاعده چه اجتهادی چه فقاهتی، عدم تعیین و تخییر در تکبیره است به شرطی که أدّله أوّلیه، همه ناتمام باشد.

حال آیا مضافاً بر این قواعد، روایاتی داریم که تخییر را اثبات کند یا نه؟

مرحوم نائینی[5] فرموده روایت ابوبصیر ظاهر در تخییر است. در این روایت میگوید اگر می‌خواهی نماز بخوانی، تکبیر بگو ان شئت واحدة ان شئت ثلاثة و ان شئت سبعة:

وَ عَنْهُ (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ) عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَكَبِّرْ إِنْ شِئْتَ وَاحِدَةً وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَاثاً وَ إِنْ شِئْتَ خَمْساً وَ إِنْ شِئْتَ سَبْعاً فَكُلُّ ذَلِكَ مُجْزٍ عَنْكَ غَيْرَ أَنَّكَ إِذَا كُنْتَ إِمَاماً لَمْ تَجْهَرْ إِلَّا بِتَكْبِيرَةٍ.[6]

سند روایت علی المبنا مشکلی ندارد.

کیفیت استدلال این است که ذیل روایت فرمود: إِذَا كُنْتَ إِمَاماً لَمْ تَجْهَرْ إِلَّا بِتَكْبِيرَةٍ ظاهر در این است که تکبیره جهریه، همان تکبیرة الاحرام است و این نشان می‌دهد که تکبیرة الاحرام فقط یکی است. پس در صدر هرچند ظاهر در کلام مجلسیان است ولی به قرینه ذیل، از صدر رفع ید می‌کنیم و می‌گوییم اگر فرمود اذا افتتحت الصلاة فکبر، سه تا تکبیر یعنی با دو تا مستحب و پنج‌تا یعنی چهار تا مستحب. معنا ندارد که اگر امام شد، تکبیرة الاحرام تغییر کند بلکه مأموم و إمام یک تکبیر بیشتر ندارند و بقیه، مستحب هستند و مخیر می‌باشد.

حتی خود ذیل روایت نیز دلالت دارد چون فرموده اگر امام بودی به یکی جهر کن ولی به این معنا نیست که بقیه را نگو بلکه جهر، به یکی است، چه آن یکی که جهری است، اولی باشد یا دومی و مخیّر است.

اما به نظر می‌رسد نه استدلال به صدر و نه استدلال به ذیل صحیح نباشد؛ أمّا صدر روایت دلالت ندارد چون صدر روایت قول مجلسیان را دلالت دارد. مجلسی فرموده بعضی روایات صریح است و مرادش همین روایت ابوبصیر بوده که ظاهرش در تخییر افتتاح است. همچنین ذیل روایت فرموده یکی را جهری بگو ولی معنا نمی‌دهد که فقط یکی از تکبیرات، تکبیرة الاحرام است چون احتمال دارد مراد این باشد که یکی را جهری بگو و مخیر هستی یکی را جهری بگی ولی همه تکبیرات، تکبیرة الاحرام است.

اما اینکه خود ذیل را دلیل بر تخییر می‌داند نیز صحیح نیست. چون با این نیز سازگار است که همه، تکبیرة الاحرام باشد به قرینه صدر، اما به دلیل تخفیف در جماعت، فقط آخری را بلند بگو که مأموم اذیت نشود. منافات با این ندارد که روایت فرموده اگر قد قامت الصلاة گفته شد، ماموم برخیزد، چون این فقره از اقامه، باعثیت ندارد و معمولا ماموم با شنیدن تکبیرة الاحرام از جا برمی‌خیزند.

حال اگر فرض این شد که دلیل یکی از اقوال سابقه تمام است مثل قول مجلسیان که قابل رفع ید نیست، در این صورت، نوبت به اطلاقات نمی‌رسد چون قول مجلسیان مقید می‌شود. اطلاقات می‌گوید نماز تکبیرة دارد چه یکی یا سه یا پنج، ولی دلیل دیگر می‌گوید اگر سه تکبیر گفت، همان سه‌ تا تکبیره الاحرام است.

حاصل الکلام

مرحوم خوئی در پایان قائل به تخییر شده چون قول مجلسیان ثبوتا و اثباتا مشکل دارد. قول صاحب حدائق نیز دلیل ندارد. قول تکبیره اخیره نیز دلیل ندارد. پس مقتضای اطلاقات و مقتضای روایاتی که ایشان اشاره کرد، تخییر است. اما به نظر ما قول مجلسیان ثبوتا و اثباتا مشکل ندارد لذا نتیجه این است که در افتتاح مخیر هستیم. دلیل قائلین به تکببره أوّل و أخیره، مخالف این دلیل نبود و دلیل قائلین به تخییر نیز یکی اطلاقات بود که مقید این دلیل می‌شود و غیر اطلاقات نیز پاسخ دادیم و ناتمام شد. پس برای قول مجلسیان، مقتضی تمام و مانع مفقود است البته با این اضافه که باید با قصد باشد چنانچه مرحوم سید یزدی بیان کرده است. هر مقدار که قصد کرد، تکبیرة محقق می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo