درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: أجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الاحرام /مسأله 10 ـ تکبیرات ششگانه مستحبه ـ وجه تکبیره أخیره تکبیره اتفتتاح در کلام صاحب جواهر ـ بیان دیگر مأخوذ از روایات 95 تکبیر
خلاصه بحث سابق
بعضی گفتند تکبیرة اخیرة، تکبیرة الاحرام است و کلام در وجه این قول بود. یک وجه آن، روایاتی است که فرموده امام 6 تکبیر را سرا و واحدة را جهری بگوید. توضیحا برای ابحاث سابقه عرض میکنیم که در تفسیر و بیان روایات 6 سری و یکی جهری، سه بیان وجود دارد:
الف ـــ صاحب جواهر ادعا دارد که ظاهر این روایات آن است که همان که جهراً میگوید تکبیرة الاحرام است و مناسبت حکم و موضوع همین است. اگر امام جهراً تکبیر میگوید برای این است که نشان دهد نماز شروع شده. همچنین ظاهر این روایات آن است که جهری همان آخری است.
البته این نکته را مرحوم خوئی نپذیرفته و گفته ظاهر این روایات آن است جهریه تکبیرة الاحرام است و جهریة اخیره است. شاهد آورده که در روایت فرموده خاتم الانبیاء با گفتن تکبیر، بسم الله الرحمن الرحیم را میگفتند.
به نظر ما ذهن عرفی از ادعای صاحب جواهر دور نیست که همان واحده، تکبیرة الاحرام است و همان اخیره است و دیگر نیازی به ضمیمه کردن ادله اسماع نیست.
این بیان صاحب جواهر را نسبت به اینکه اخیره، جهریا است، قبول داریم خلاف لمرحوم خوئی که گفت اطلاق دارد. اما ظهور دارد که همین جهریه، تکبیرة الاحرام باشد، قبول نداریم. در روایت باب 8 فرموده اگر تنها نماز خواندی سه تا جهری بگو و اگر امام بودی 6 تا سری بگو و یکی را جهری بگو و همانطور که آن سه تا وقتی که تنها بود، تکبیر است، کذلک موقعی که امام باشد نیز آن هفت تکبیر، میتواند تکبیرة الاحرام باشد که همان کلام مرحوم مجلسی است.
ثانیا دلیل نمیشود که تکبیره الاحرام، در اخیرة متعین است. سلمنا که اخیرة، جهریه است و سلمنا که جهریه، تکبیرة الاحرام است و این دو را صاحب جواهر بیان کرده، ولی تکمیلاً میگوییم این، دلیل بر تعین نمیشود. چون شاید این مخصوص امام باشد و برای اینکه مردم به زحمت یا اشتباه نیفتند، دستور دادند که یکی را جهری بگوید. اینکه به امام میگویند اخیره را جهر کن، به دلیل مراعات مأمومین است نه اینکه دلالت کند معینا همان تکبیرة است.
ب ـــ فرمایش مرحوم خوئی این است، اینکه فرموده یکی را جهریه بگوید، همان تکبیرة الاحرام است و جهری بودن ظهور در این دارد که تکبیرة الاحرام است ولی ظهور ندارد که اخیرة باشد بلکه اطلاق دارد. حال اگر ظهور در اخیرة را منکر شدیم و اینکه جهری، تکبیرة الاحرام است، فرمایش صاحب جواهر جاری میشود چون خود این خطابات به تنهایی ظهور ندارد که اخیرة، تکبیرة الاحرام است و باید روایات اسماع را ضمیمه کرد و این نشان میدهد که جهریه، تکبیرة الاحرام است.
اشکالات قبلی اینجا جاری است افزون بر آنکه اینجا دوران بین تخصیص و تخصص لازم میآید.
مرحوم صاحب جواهر در ابتدای بحث، بیان اول را مطرح کرده و در ادامه بحث، این بیان دوم را مطرح کرده و گفته جهریه، همان تکبیره است ولی اینکه اخیره، تکبیره باشد به روایات اسماع است و چون اصل عدم تخصیص این روایات است، اخیرة همان تکبیره است.
مرحوم خوئی در ابتدای کلامش گفته اینجا حکم در مخصص اجمال دارد. لذا میتوان به أصالة عدم التخصیص تمسک کرد و از صغریات مسالهای نیست که قبول نداریم. ایشان در ادامه فرموده حتی میتوان گفت اجمال ندارد بلکه اطلاق دارد.
ج ـــ تکبیرة الاحرام همان اخیرة است ولی جهریة بر این دلالت ندارد که همان اخیرة، تکبیرة باشد. در این صورت، برای اثبات اینکه تکبیرة الاحرام است و جزء نماز است باید روایات اسماع را ضمیمه کرد. و اگر تکبیرة نباشد و قبلیها تکبیرة باشند، تخصیص ادله اسماع لازم میآید.
حاصل الکلام؛ تارة ادعا داریم که ظهور روایات ستة و واحدة، این است که اخیرة تکبیرة الاحرام میباشد و اخیرة همان جهریه است که دیگر نیاز به ضمیمه نداریم. ولی اگر احد الامرین را انکار کردیم، هم برای اثبات اخیرة به ادله نیاز داریم که صاحب جواهر چنین کرده و هم تکبیرة الاحرام بودن را انکار کردیم به این ضمیمه نیاز داریم که صاحب جواهر این راه را نرفته.
دلیل دیگر این بود که : روایات باب 5 [1] دلالت دارد که کل تکبیرات نمازهای شبانه روز 95 تکبیر است. هر رکعت 5 تکبیر دارد و ضرب در 17 میشود 85. همچنین 5 قنوت داریم که هر کدام یک تکبیر دارد. باید تکبیرة الاحرام، آخرین تکبیر از 7 تکبیر باشد که به 95 برسیم و گرنه بیشتر از این عدد میشود.
مرحوم خوئی [2] فرموده اگر صاحب حدائق متوجه این وجه میشد، نمیگفت اولین تکبیرة، تکبیرة الاحرام است.
مرحوم همدانی[3] پاسخ داده اینکه تکبیرة الاحرام 5 را 5 عدد دانستند، دلیل نمیشود که اخیرة تکبیرة الاحرام است بلکه با این سازگار است که همه تکبیرة الاحرام باشد یا اولی تکبیرة الاحرام باشد. البته عدد از 5 بیشتر نمیشود چون همه به عنوان یک حساب میشود. شارع مقدس در تکبیرات سبعه ابتدای نماز، همه را یکی حساب کرده. اما در تکبیرات میان نماز، نمیشود یکی حساب کند چون همه در یک حالت خاص هستند.
ولکن اینکه خود صاحب مسئله تکبیرات را 7 عدد قرار داده ولی ما بگوییم همه یکی است، عرفی نیست.
مرحوم خوئی[4] پاسخ داده اینکه فرمودند: 5 نماز، 95 تکبیره دارد ناظر به ماهیت نماز است که این ماهیت در همه جا صدق میکند. اینکه مکلف در یک نماز، 7 تکبیره میگوید بر آن 95 اضافه میشود ربطی به ماهیت نماز ندارد بلکه این مربوط به فرد نماز است که مکلف این یک فرد خاص را با بیش از 95 خوانده و گرنه ماهیت نماز همان 95 است. تکبیر رکوع برای طبیعت نماز است. برای افتتاح نماز، طبیعت تکبیرة قرار داده شده نه عدد که گاهی با ضمیمه اتیان میشود.
درست است که اگر تکبیره أوّل همیشه تکبیرة الاحرام باشد، تکبیرات بعدی جزء ماهیت نماز میشود ولی اگر تخییر باشد، منافات با 95 ندارد چون گاهی اضافهها را انتخاب میکند و گاهی انتخاب نمیکند. لذا العام لایثبت الخاص.