< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز/تکبیرة الإحرم /مسأله 10:...بل نية الإحرام بالجميع أيضا ـ مناقشات صاحب حدائق در کلام مرحوم مجلسی

 

خلاصه بحث سابق

بحث در نظریه مرحومان مجلسیان بود که به تخییر بین اقل و اکثر قائل شدند و مستند آنها ظاهر اخبار است. ظاهرا متاخرین از مجلسیان همین ظاهر اخبار را قبول کردند ولی برخی خواستند در این ظهور تصرف کنند. بیشترین اشکال را صاحب حدائق بر مجلسیان وارد کرده و گفته این دیدگاه خلاف ظاهر بعضی از اخبار است. گفتیم یکی خبر حلبی است که بر خلاف صاحب حدائق بود.

دوم، خبر زراره بود که فرمود اول التکبیرة حین یتوجه این است که رو به قبله بایستد و تکبیر بگوید و بعد روی دابه برود و قبله شرطیت ندارد. صاحب حدائق فرمود این روایت اوضح دلالة از صحیحه حلبی است.

اما همانطور که مرحوم حکیم[1] فرموده این روایت می‌فرماید برای اولین تکبیر حین توجه، استقبال کند و عمود این روایت، شرطیت استقبال است و چنین نیست که استقبال در تمام نماز شرط است و هر جا دابه رفت مصلی خودش را رو به قبله کند بلکه مهم، اولین تکبیر است ولی استفاده نمی‌شود که تکبیرة الاحرام فقط یک بار است. ظاهر حین یتوجه یعنی وقتی می‌خواهد نماز را شروع کند، اما اگر شش تکبیر بگوید و بعد یکی مانده، امام علیه‌السلام فرمودند همان یکی رو به قبله باشد ولو اینکه به بقیه که قبلش گفته،‌ افتتاح حاصل شده باشد.

مرحوم خوئی[2] فرموده: این احتمال را دارد که این اول تکبیرة مقابل شش تا نیست بلکه مقابل تکبیرات رکوع و سجود و تکبیرات اخری است.

البته این احتمال غلط نیست ولی احتمالش بعید است و بهتر بود برای نفی استقبال در نماز، آن را از قرائت نفی کند نه از سایر تکبیرات.

مضافاً که حین یتوجه دو معنا دارد. اول تکبیرة حین یتوجه، به فرمایش مرحوم حکیم[3] ، بدل باشد یعنی اول تکبیرة از همان وقتی که می‌خواهد نماز شروع کند یعنی خودش مستقل باشد و اولین تکبیرة رو به قبله مستقل باشد.

ظاهراً این مطلب صحیح است چون تقیید مؤونه می‌خواهد.

همچنین این احتمال وجود دارد که حین ما یتوجه قید باشد یعنی برای اول تکبیرةای که برای افتتاح است، رو به قبله باشد. اما اینکه افتتاح به چه چیز حاصل می‌شود، ساکت است. اول تکبیره افتتاحیه یعنی بقیه تکبیرات نیز افتتاحیه هستند ولی همین اولی رو به قبله باشد. لذا چه بسا همین روایت ثابت می‌کند که بقیه تکبیرات نیز افتتاحیه هستند نه اینکه بفرماید افتتاح فقط به همین یک تکبیر صورت می‌گیرد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصٍ يَعْنِي ابْنَ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي‌عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم كَانَ فِي الصَّلَاةِ وَ إِلَى جَانِبِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ- فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فَلَمْ يُحِرِ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام بِالتَّكْبِيرِ ثُمَّ كَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فَلَمْ يُحِرِ الْحُسَيْنُ التَّكْبِيرَ فَلَمْ يَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم يُكَبِّرُ وَ يُعَالِجُ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام التَّكْبِيرَ فَلَمْ يُحِرْ حَتَّى أَكْمَلَ سَبْعَ تَكْبِيرَاتٍ فَأَحَارَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام التَّكْبِيرَ فِي السَّابِعَةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَصَارَتْ سُنَّةً.[4]

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم إِلَى الصَّلَاةِ وَ قَدْ كَانَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام أَبْطَأَ عَنِ الْكَلَامِ حَتَّى تَخَوَّفُوا أَنَّهُ لَا يَتَكَلَّمُ وَ أَنْ يَكُونَ بِهِ خَرَسٌ فَخَرَجَ بِهِ علیه‌السلام حَامِلَهُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ صَفَّ النَّاسُ خَلْفَهُ فَأَقَامَهُ عَلَى يَمِينِهِ فَافْتَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم الصَّلَاةَ فَكَبَّرَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام - فَلَمَّا سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم تَكْبِيرَه‌ عَادَ فَكَبَّرَ فَكَبَّرَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام حَتَّى كَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم سَبْعَ تَكْبِيرَاتٍ وَ كَبَّرَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام فَجَرَتِ السُّنَّةُ بِذَلِكَ. [5]

روایت صحیح السند است.

روایتی است که مربوط به جریان تکبیرات امام حسین علیه‌السلام در نماز پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد.

بخشی از این روایت با اعتقادات شیعه سازگار نیست. زیرا تکلم ائمه علیهم‌السلام پیش از تولد ثابت است کیف بعد از تولد.

بعضی گفتند عدم تکلم در نظر مردم بوده و آنها اینطور فکر می‌کردند. این پاسخ با ظاهر روایات سازگار نیست.

بعضی گفتند عیب ندارد که معجزه از ائمه علیهم‌السلام صادر شود ولی به طور طبیعی، مصلحت اقتضا می‌کرد که خواص انسانیت را داشته باشند مثل اینکه مریض شوند یا خواب می‌روند[6] .

در بخشی از روایت فرموده بعد از اینکه یک تکبیر از خاتم الانبیاء صادر شده، امام حسین پاسخ ندادند و تکرار نکردند ولی بعضی روایات نقل کردند که پاسخ دادند. این نیز قابل جمع است که بار اول چند بار تکرار شده تا اینکه زبان امام حسین علیه‌السلام باز شد.

تا اینجا ربطی به مباحث فقهی ندارد.

صاحب حدائق استدلال کرده به حکم این روایت، افتتاح با یک تکبیر است چون خاتم الانبیاء با یک تکبیر وارد نماز شدند و بعد فرموده بذلک جرت السنة و بقیه تکبیرات به منزله دعا و ذکر است.

ظاهرا این روایت نسبت به دو روایت قبلی بهتر است گرچه دلالت بر لزوم ندارد. این روایت غیر از دو مشکلی که قبلا گفتیم، مشکل سومی دارد. در بعضی روایات نقل شده که علت 7 تکبیر، نکته دیگری است. وقتی که خاتم الانبیاء به معراج رفتند، 7 حجاب بود که برای عبور از هرکدام تکبیر می‌گفتند و به همین دلیل 7 تکبیر سنت شد. یا روایت دیگر فرمود نماز به طور کلی 2 رکعت است و در دو رکعت 7 تکبیر وجود دارد.

البته این روایات با هم منافات ندارد و مشکلی ندارد که یک حکم چند علت داشته باشد. درست است که علت قبلی هم بوده ولی جریان حجاب‌ها و جریان تکبیرة 7گانه نیز وجود داشته ولی این جریان سوم که روی داد، حکم به فعلیت رسیده است.

همچنان این روایت دلالتی بر مطلوب ندارد. آنچه که خاتم الانبیاء یک تکبیر بیان کرده و وارد نماز شده، بلااشکال ظاهر روایت است و بحثی ندارد. به طور طبیعی وقتی خاتم الانبیاء با یک تکبیر وارد نماز می‌شدند، مؤمنان نیز با همان یک تکبیر وارد نماز می‌شدند. اما اینکه همین تکبیره به همین حال باقی ماند، دلالت ندارد. خیلی از احکام شرعیه تدریجی بوده و تکمیل شده. این روایت با روایاتی که گفتند تکبیر افتتاح 3 تا یا 5 تا یا 7 تا است، منافاتی ندارد چون در ابتدای شریعت یک تکبیر بوده و در ادامه، تکمیل شده. می‌توان به ظاهر هر دو خبر عمل کرد. ظاهر این روایت این است که در زمان خاتم الانبیاء یک تکبیر بیشتر نبوده ولی روایات دیگر می‌فرماید تکبیرة الافتتاح توسعه پیدا کرد.

ثانیا اگر ذیل روایت نبود می‌گفتیم اصلا اینکه پیامبر یک تکبیر گفتند، دلالت ندارد که فقط یک تکبیر برای افتتاح است بلکه چه بسا سیره پیامبر همیشه بر نماز کوتاه بوده و همیشه یک تکبیرة می‌گفتند ولی به دلیل یک مناسبت، شش تا تکبیر دیگر را نیز بیان کردند. از صدر روایت تعین فهمیده نمی‌شود و غایتش، فعل پیامبر است که دو وجه دارد یا مصداق اخف یا اینکه در همان زمان یک تکبیره بوده.

اما با توجه به ذیل روایت که فرموده بذلک جرت السنة، احتمال قوی می‌رود که سنت 7 تکبیر از همان زمان شروع شده و قبلش نبوده. تا اینجا موافق صاحب حدائق است ولی مشار الیه بذلک جرت السنة چیست؟ احتمال دارد معنا این باشد که به هفت ‌تا گفتن سنت شد که همه افتتاح باشند نه اینکه به یک تکبیر افتتاح می‌شود و بعد 6 تا اضافه شد و به افتتاح ربط ندارد. در این صورت با روایاتی که سخن از 3 تکبیر و 5 تکبیر و 7 تکبیر شده، مزاحمت ندارد.

حاصل الکلام، اینکه از این روایت متوجه شویم که متعین است با تکبیره اول وارد نماز شویم چون پیامبر معظم با تکبیر اول وارد شد و 6 تا یک نکته مستحبی داشت و همین جریان فقط 6 تا را مستحب کرده باشد، معنای ضیقی است که به ذهن عرفی نمی‌آید.

صاحب حدائق به روایات نسی التکبیرة اشاره کرده است. نسی التکبیرة نشان می‌دهد که تکبیرة یکی بود که نسیان معنا می‌دهد و معنا ندارد چند تکبیر را فراموش کند و امام علیه‌السلام نیز فرمود کیف نسی.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَنْسَى أَوَّلَ تَكْبِيرَةٍ مِنَ الِافْتِتَاحِ فَقَالَ إِنْ ذَكَرَهَا قَبْلَ الرُّكُوعِ كَبَّرَ ثُمَّ قَرَأَ ثُمَّ رَكَعَ.

مرحوم خوئی [7] به همین روایت که ضعیف‌ترین روایت در کلام صاحب حدائق است اشاره کرده و اشکال کرده و فرموده این روایت قابل التزام نیست چون اگر تکبیره را نسیان کرده، کسی فتوا نداده که قبل از رکوع تکبیر نماز را بگوید.

همچنین اشکال کرده اینکه فرموده اول تکبیرة من الافتتاح، اگر «من» تبعیضیه باشد، بر خلاف ادعای صاحب حدائق است که نشان می‌دهد چند تکبیر بوده و یکی را فراموش کرده. اما اگر «من» بیانیه باشد، نشان نمی‌دهد که کدام تکبیره، اول نماز بوده.

اما به نظر می‌رسد ظاهراً «من» در این روایة تبعیضیه باشد، همچنین قبلا گفتیم این روایت باید توجیه شود و مقصود، ‌تکبیرات مستحبه است نه واجب که قضای آن بعد از نماز معنا داشته باشد.

صاحب حدائق[8] در ادامه فرموده کلام مرحوم مجلسی تشریع است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo