< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز/تکبیرة الإحرام /مسأله 10: بحث اثباتی در تکبیرات مستحبه

 

خلاصه بحث سابق

بحث در نظریه مرحوم مجلسیان است. ظاهر عبارت مجلسی دوم این است که قول والد را پذیرفته و گفته مطابق ظاهر روایات است. قدر مسلم آن است که مجلسی اول فرموده تخییر بین اعداد فرد است نه زوج. ظاهر روایات تخییر بین اقل و اکثر است که مرحوم خوئی فرمود معقول نیست و باید ظاهر این روایات را توجیه کنیم. ایشان اضافه کرده که ظاهر بعضی از روایات این است که یکی واجب است و اضافه بر آن مستحب است. لذا باید روایات را بررسی کنیم. مرحوم خوئی پذیرفته که ظاهر برخی از روایات تخییر بین اقل و اکثر است.

بحث علی مستوی الروایات

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَكَبِّرْ إِنْ شِئْتَ وَاحِدَةً وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَاثاً وَ إِنْ شِئْتَ خَمْساً وَ إِنْ شِئْتَ سَبْعاً وَ كُلُّ ذَلِكَ مُجْزٍ عَنْكَ غَيْرَ أَنَّكَ إِذَا كُنْتَ إِمَاماً لَمْ تَجْهَرْ إِلَّا بِتَكْبِيرَةٍ[1] .

علی بن ابی حمزة علی المبنا مشکلی ندارد.

اگر نگوییم روایة نص است لا أقل ظاهرش تخییر است وَ كُلُّ ذَلِكَ مُجْزٍ عَنْكَ یعنی همه به یک اندازه و از باب وجوب، مجزی است نه اینکه بگوییم تکبیر اول واجب است و بقیه به نحو مستحب مجزی است. در ذیل روایت فرموده برای امام جماعت مستحب است که اگر می‌خواهد هفت تکبیر را بگوید، فقط یک تکبیر را بلند بگوید و بقیه را آرام بگوید.

روایت دیگری را که مرحوم خوئی به آن اشاره کرده صحیحه زراره است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: أَدْنَى مَا يُجْزِئُ مِنَ التَّكْبِيرِ فِي التَّوَجُّهِ تَكْبِيرَةٌ وَاحِدَةٌ وَ ثَلَاثُ تَكْبِيرَاتٍ أَحْسَنُ وَ سَبْعٌ أَفْضَلُ.[2]

افضل یعنی واجب بزرگتر دارای ذکر بیشتری است نه اینکه مستحب باشد.

مرحوم خوئی فرموده ظاهر بعضی از روایات این است که یکی واجب است و اضافه مستحب است. عجیب است که یکی از روایاتی که نقل کرده، همان روایتی است که در بحث پیش نقل کرده. ظاهر سهو القلم بوده یا اشتباه مقرر بوده.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ وَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قُلْت
لِأَبِي‌عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الِافْتِتَاحُ فَقَالَ تَكْبِيرَةٌ تُجْزِئُكَ قُلْتُ فَالسَّبْعُ قَالَ ذَلِكَ الْفَضْلُ.[3]

ایشان گفته این روایت ظاهر در این است که زائد، مستحب است.

عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: التَّكْبِيرَةُ الْوَاحِدَةُ فِي افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ تُجْزِئُ وَ الثَّلَاثُ أَفْضَلُ وَ السَّبْعُ أَفْضَلُ كُلِّهِ. [4]

همچنین به روایت زراره[5] نیز اشاره می‌کند.

اما این روایات ظهور در استحباب زیاده ندارد. اگر می‌فرمود یک تکبیر تجزیک و بعد می‌فرمود شش تای دیگه افضل است، ظاهر در استحباب زائد بود. اما اینجا افضل را بر مجموع هفت تکبیر اطلاق کرده و این با تخییر میان اقل و اکثر با دو عدل واجب، سازگار است.

بر همین اساس است که مرحوم خوئی روایات طائفه اولی را توجیه کرده ولی به نظر ما نیاز به توجیه ندارد. همانطور که ثبوتا تخییر میان اقل و اکثر ممکن است، اثباتا نیز مشکلی ندارد چون طائفه اولی ظهور در تخییر بین اقل و اکثر دارد و مانع آنها طائفه دوم است که به نظر ما مانعیت نداشت. لذا فرمایش مجلسیان مشکلی ندارد.

اینکه مرحوم خوئی فرموده سخن مرحوم مجلسی منفرد است و دیگران بر خلاف ایشان نظر دادند، به نظر می‌رسد صحیح نیست. خود مرحوم خوئی در موارد دیگر سخنان منفرد دارد ولی اینجا که اقوال شتی دارد،‌ به این صورت به مجلسی اشکال می‌گیرد. لذا در این مساله شهرت قدمائیه و اجماع نداریم. الی الآن فرمایش مرحوم مجلسی اول با روایات مطابق است نه ثبوت و نه اثباتا مانعی ندارد.

مرحوم صاحب حدائق[6] فرموده فرمایش مرحوم مجلسی[7] عجیب است. ایشان گفته مناقشات بیان مرحوم مجلسی لاتحصی است. به نظر ما اشکالات ایشان ناشی از ضعف فکر بوده. مثلا فرموده اگر مکلف قصد کرد وارد نماز شود و تکبیر را گفت،‌ افتتاح حاصل شده و بقیه، کالدعاء و الذکر است.

ایشان برای رد مرحوم مجلسی به سه روایت استناد کرده:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَارْفَعْ كَفَّيْكَ ثُمَّ ابْسُطْهُمَا بَسْطاً ثُمَّ كَبِّرْ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي ذَنْبِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ قُلْ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ وَ الْخَيْرُ فِي يَدَيْكَ وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ وَ الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَيْتَ لَا مَلْجَأَ مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ سُبْحَانَكَ وَ حَنَانَيْكَ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ سُبْحَانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ تَقُولُ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ- ثُمَّ تَعَوَّذْ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ.[8]

این سند در کافی متکرر است و حلبیون مشکلی ندارند.

امام علیه‌السلام فرمودند: اذا افتتحت الصلاة یعنی با قصد تکبیر اول، نمازت را شروع کردی و سپس سه تکبیر بگو.

اما اینکه فرموده اذا افتتحت الصلاة به معنای این نیست که نماز منعقد شد. این آیه که فرمود ﴿فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم‌﴾[9] ، به این معنا نیست که ابتدا قرآن را بخوان و بعد استعاذه کن بلکه به معنای اراده شروع قرائت است. در اینجا نیز اذا افتتحت الصلاة به این معنا نیست که افتتاح صلاة منعقد شده و بعد تکبیر بگو بلکه منظور امام علیه‌السلام این است که اگر قصد شروع نماز کردی، به این قرینه که فرموده دستانت را بالا بیاور که این همزمان با افتتاح است نه بعد از افتتاح. دستانت را بالا بیاور و سه تکبیر بگو. همین عمل، یک عدل از واجب تخییری است.

همچنین، اگر فرمایش صاحب حدائق صحیح باشد یعنی اذا افتتحت یعنی تکبیر را گفته باشد، مجموع تکبیرات طبق همین روایت، 8 تکبیر می‌شود نه 7 تا.

سَعْدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السام الَّذِي يَخَافُ اللُّصُوصَ وَ السَّبُعَ يُصَلِّي صَلَاةَ الْمُوَاقَفَةِ إِيمَاءً عَلَى دَابَّتِهِ قَالَ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْمُوَاقِفُ عَلَى وُضُوءٍ كَيْفَ يَصْنَعُ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ قَالَ يَتَيَمَّمُ مِنْ لِبْدِ سَرْجِهِ أَوْ دَابَّتِهِ أَوْ مِنْ مَعْرَفَةِ دَابَّتِهِ فَإِنَّ فِيهَا غُبَاراً وَ يُصَلِّي وَ يَجْعَلُ السُّجُودَ أَخْفَضَ مِنَ الرُّكُوعِ وَ لَا يَدُورُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ لَكِنْ أَيْنَمَا دَارَتْ دَابَّتُهُ غَيْرَ أَنَّهُ يَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِأَوَّلِ تَكْبِيرَةٍ حِينَ يَتَوَجَّهُ.[10]

سند روایت دوقلو است.

مرحوم صاحب حدائق فرموده این روایت اظهر از روایت قبل است چون به قید بِأَوَّلِ اشاره کرده یعنی همان وقت که می‌خواهد نماز را شروع کند، رو به قبله باشد و تکبیر بگوید پس نشان می‌دهد که افتتاح با اولین تکبیره محقق می‌شود.

بر فرض که قبول کنیم که افتتاح نماز با اولین تکبیرة محقق می‌شود، با روایات قبل منافات ندارد چون آنها نفی نمی‌کردند که با اولین تکبیره، افتتاح نمی‌شود.

مضافاً که مورد این روایت، خوف است که مکلف عجله دارد و چه بسا رو به قبله شدن خلاف حرکت می‌شود و با خوف لص سازگار نیست. شاید اینکه امام علیه‌السلام فرمودند به اولین تکبیرة، افتتاح حاصل می‌شود به شرطی که رو قبله باشد، به لحاظ مورد است و لازم نیست که صبر کند بلکه به راهت ادامه دهد. این به این معنا نیست که اگر تکبیر دوم و سوم را بگوید صلاة منعقد نمی‌شود. بعبارة اخری، اینکه فرموده باول تکبیرة افتتاح منعقد می‌شود به لحاظ این است که مکلف به همان یک تکبیر اکتفاء می‌کند و مرحوم مجلسی نیز همین را قبول دارد ولی نفی نمی‌کند که با دو یا سه تکبیر، افتتاح محقق نشود. چنین نیست که امام علیه‌السلام بفرماید اولین تکبیرة، افتتاح است و منظورشان این باشد که به بقیه تکبیرات افتتاح حاصل نمی‌شود و نماز منعقد نمی‌شود. لذا این روایت قصور مقتضی دارد و به طور کلی سخن از ترس مکلف است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo