< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الإحرام /مسأله 10:...و لا يبعد التخيير في تعيين تكبيرة الإحرام في أيتها شاء ـ بحث اثباتی در دوران بین أقل وأکثر

 

خلاصه بحث سابق

بحث در این بود کسانی گفتند می‌توان به بعضی از تکبیر، قصد تکبیرة الاحرام داشت و بعضی دیگر گفتند به همه می‌توان قصد کرد، مرحوم خوئی پاسخ داد که لازمه این قول، تخییر بین اقل و اکثر است. ایشان این بحث را مطرح کرد که تخییر بین اقل و اکثر محال است. گفتیم در مقابل ایشان، مرحوم آخوند فرمود تخییر بین اقل و اکثر ضروری است. دو نظر متقابل است. گفتیم به نظر می‌رسد نه ضروری مرحوم آخوند صحیح است که چون اکثر ملاک دارد باید آن را نیز واجب کند. چنانچه این فرمایش مرحوم خوئی نیز صحیح نیست که فرموده تخییر میان اقل و اکثر معقول نیست. گفتیم در عرف چنین نیست که واجب را بین اقل و اکثر بیان می‌کنند مثل اینکه می‌گویند یکی دو روز برای من کار کن یا یکی دوتا نان بخر.

 

برهان مرحوم خوئی این بود که فرمود لغو است. در پاسخ می‌گوییم لغویت لازم نمی‌آید. بهترین بیان در این باب از مرحوم همدانی است که فرموده تخییر بین اقل و اکثر ممکن است نه ضروری الوجود است و نه ضروری العدم. اینکه مرحوم خوئی در اقل و اکثر تدریجی که ابتدا اقل محقق می‌شود و دیگر مجالی برای امتثال اکثر نیست، نیاز به یک مقدمه دارد وآن اینکه ایشان مفروغ عنه گرفته که در تخییر بین اقل و اکثر، اقل لابشرط است ووقتی اقل محقق شد، امتثال محقق می‌شود.

پاسخ می‌دهیم چنین چیزی معلوم نیست و تحقق امتثال و عدم تحقق امتثال یک امر عرفی و عقلائی است. لذا تحقق امتثال این است که اگر مکلف به همین اقل اقتصار کرد، حصل الامتثال ولی اگر فرد دوم را امتثال کرد، باز هم امتثال حاصل می‌شود. در ذهن عرف چنین است که دو نان، به عنوان دو مصداق است و اگر مکلف دو نان را بخرد، باز هم امتثال است، پس به دو تکلیف منحل نشده. اگر نان دوم را خرید، امر با دوتا خریدن ساقط می‌شود. لذا چنین نیست که به مجرد اتیان فرد اقل، امر ساقط می‌شود و امر به دومی لغو است.

در این صورت اگر روایاتی بود که ظاهرش وجوب تخییری بین اقل و اکثر بود، به ظاهر آنها اخذ می‌شود و مشکلی ندارد.

اشکال به مرحوم آقای خوئی

به مرحوم خوئی اشکال شده که اگر کسی بگوید در اقل و اکثر گفتید بعضی مواقع می‌شود که به صورت اقل و اکثر باشد ولی لبا متباینین هستند، اینجا نیز چنین بگویید مثل قصر و تمام. اینجا بگوییم یکی واجب است بشرط لا و دوتا واجب است بشرط لا از سومی، در این صورت می‌توان به ظاهر روایات اخذ کرد که تخییر بین اقل و اکثر است ولی صوری و لب آنها متباینین است.

پاسخ مرحوم آقای خوئی

مرحوم خوئی پاسخ داده اگر ظاهر روایات تخییر بین اقل و اکثر است، ‌حتما باید بر اقل و اکثر حمل کنیم نه متباینین. درست است که ثبوتا ممکن است ولی دارای توالی فاسده است. لغویت لازم نمی‌آید چون با گفتن یک تکبیر امر ساقط نمی‌شود و سقوط امر بشرط لا وقتی است که تکبیرهای دیگر را نگوید که اگر نیاورد، امتثال حاصل می‌شود.

اما اثباتا نادرست است و قابل اثبات نیست. سه تالی فاسد را بیان کرده:

الف ـــ اگر کسی بنا دارد سه تکبیر بگوید یعنی تکبیره بشرط دوتا را می‌خواهد بگوید. اولی و دومی را گفت ولی سومی را نگفت در این صورت لازمه بشرط شیئ این است که نمازش باطل باشد. چون مصداقی که می‌خواست بیاورد، بشرط شیئ بود یعنی تکبیره بشرط دوتا و این مصداق مامور به نیست. در این صورت محکوم به بطلان است. در حالیکه کسی قائل به بطلان نیست. این نشان می‌دهد که واجب، تکبیره بشرط شیئ نیست بلکه تکبیره لابشرط است. در این لابشرط اگر یکی اضافه شود، منطبق است و درست است و اگر دوتا یا سه‌تا اضافه شود به همین ترتیب، منطبق و درست است.

به نظر می‌رسد این تالی فاسد درست نیست. ممکن است بگوییم اینها تکبیرة الاحرام بشرط لا از دومی یک واجب است و بشرط لا از دوتا نیز یک واجب دیگر است ولی در عین حال، ‌نماز مکلف صحیح است چون هر طور که اتیان کند، یکی از واجبات بر او منطبق است. قصد در اینجا مهم نیست مثل اینکه کسی قصد قصر نداشته باشد ولی طوری نماز می‌خواند که در دو رکعت نمازش تمام می‌شود و در این صورت صحیح است. بشرط لا و بشرط شیئ به این معناست که اگر بقیه را اتیان نکرد، مصداق اولی است و اگر دومی را اتیان کرد، با اینکه قصدش سه تا بوده، این دومی مصداق یک بشرط لا نیست بلکه مصداق یک واجب آخری است یعنی یک بشرط دومی و بشرط لا از سومی.

اگر واجب یکی است به شرط لا از بقیه یا واجب یکی است به شرط دوتا، در این صورت اگر بخواهد سه تکبیر را بیاورد، ولی پشیمان شد و دو تا را آورد، مرحوم خوئی می‌گوید باید گفت نماز باطل است چون یکی بشرط لای از بقیه را اتیان نکرد و عدل دیگر را آورد، بشرط دوتا را نیز نیاورده، ولی پاسخ می‌دهیم می‌خواهیم به نحو متباینین تصویر کنیم و می‌گوییم یکی بشرط لای از دوتا، یک واجب است و دوباره، سه، واجب دیگر است بشرط لای از دوتای دیگر است.

ب ـــ مرحوم آقای خوئی در اشکال دوم فرموده اگر مکلف می‌خواست سه تا بگوید ولی نسیانا یکی را فراموش کرد باید گفت نمازش باطل است چون تکبیرة الاحرام را ترک کرده. در حالیکه چنین چیزی گفتنی نیست.

ج ـــ اگر شما اقل و اکثر را چنین معنا کنید لازمه‌اش این است که اگر بنا داشت 5 تا بگوید ولی بین این 5 تا، منافی اتیان کرد، و گفتیم که درست است که تکبیرة الاحرام افتتاح صلاة است ولی منافیات حال تکبیرة الاحرام ایجاد مشکل می‌کند. در این صورت اگر بین 5 تا منافی اتیان کرد، باید گفت نماز باطل است چون نماز از اولین تکبیره آغاز شده پس این تکبیرات فایده ندارد و باطل است در حالیکه همه گفتند اگر قصد 5 تا داشت و میانش صحبت کرد، قبلی‌ها از صلاحیت ساقط می‌شوند و بعدی‌ها افتتاح می‌شوند. این نشان می‌دهد که تکبیر‌ها لابشرط هستند نه بشرط لا و بشرط شیئ.

جواب از کلام ایشان این است که: اگر تصمیم دارد 5 تا بگوید ولی 4 تا گفت و بعد حرف زد و یکی را بعدش گفت، ‌نمازش صحیح است. این یکی مصداق بشرط لا می‌شود. اگر قصد 3 تا داشت و حرف زد و با دوتا وارد نماز شد، باز هم نماز صحیح است.

اینکه ایشان گفته ثبوتا ممکن است به متباینین برگردند ولی اثباتا دارای تالی فاسد است، نادرست است ولی اصل ادعا صحیح است. یعنی ظاهر روایات تخییر بین اقل و اکثر است. اینکه روایت می‌فرماید یک یا سه یا پنج یا هفت، بگوییم اینها به نحو بشرط لا یا بشرط شیئ است، مؤونه زائده نیاز دارد. حتی در نماز قصر و تمام، گفتیم بشرط لا و بشرط شیئ نیست چون نماز قصر مباین نماز تمام است چون جای سلام دادن تفاوت دارد. یقین داریم که شارع مقدس چنین چیزی را واجب قرار دهد که یک تکبیر واجب است بشرط لای از بقیه، یا دوتا بشرط لای از زائد و بشرط شیئ دوتا.

اگر گفتیم ظاهر اخبار اقل و اکثر است و ممکن است، عمل می‌کنیم ولی اگر گفتیم ممکن نیست، باید توجیه کنیم. کما اینکه مرحوم خوئی چنین کرده و فرموده ظاهر بعضی از اخبار، وجوب اقل و استحباب اکثر است. در نتیجه اگر تخییر بین اقل و اکثر را ممکن بدانیم، باز هم ظاهر اخبار می‌گوید این چنین نیست و اقل واجب است و اکثر مستحب است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo