< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز /تکبیرة الإحرام /مسأله 9 : إذا ترک التعلم فی سعة الوقت

 

مرحوم سید در مساله 9 سه نکته را بیان کرد است. فرموده اگر مکلف در سعه وقت ترک تعلم کرد و ملحون را اداء کرد، گناهکار است گرچه نمازش صحیح است. سخن در دلیل این مطلب است. ظاهر کلام ایشان اطلاق دارد که چه بعد از دخول وقت چه قبل از آن، مکلف تعلم را ترک کرده است. یک فرض کلام سید این است که تعلمی که قبل از وقت است، ترک کرده است. ایشان نفرموده اگر وقت داخل شد و ترک تعلم کرد، گناهکار است. ظاهرا وقت سعه دارد یعنی وقت تعلم سعه دارد نه وقت واجب سعه داشته باشد.

پس باید در دو مقام بحث کرد، پیش از فعلیت وجوب نماز و قبل از وقت، بعد از وقت. اگر قبل از وقت را تصحیح کردیم، برای بعد از وقت مشکلی نداریم.

مقام اول: قبل از وقت

مکلف قبل از وقت که استاد حاضر است و می‌تواند تعلم کند ولی ترک تعلم کرد و وقت داخل شد، ‌مجبور شد ملحون بخواند، در این صورت گناهکار است یا نه؟ در علم اصول در باب مقدمات مفوته مطرح شده و خیلی‌ها گفتند واجب است.

شبهه این است که هنوز ذی المقدمه واجب نشده و تعلم قرار است مقدمه واجب باشد و چطور پیش از ذی المقدمه، مقدمه واجب شود که اگر ترک کرد، عقاب شود. همچنین از کجا مشخص می‌شود که ملاک نماز قبل از وقت، فعلی شده که بگوییم تعلم نیز ملاک دارد؟

در مقدمات مفوته نهایت این است که در مواردی که وجوبش نیامده و ملاکش فعلی نشده، می‌گوییم مقدمه عمل واجب است مثل تهیه گذرنامه و کاروان برای حج، به این بیان که اگر این مقدمات را قبل از ظرف واجب، آماده نکنیم، در ظرف وجوب، هرچند عاجز هستیم و وجوب به ما تعلق نمی‌گیرد ولی عقلا معاقب هستیم. الان که وقت داخل شد و موسم حج رسید، اگر قبل از وقت به دنبال مقدمات نرفته باشیم، عند العقلاء معذور نیستیم. اگر این مطلب را قبول کنیم در جایی است که بدل نباشد، و واضح است که عقوبت صحیح است.

اما اگر بدل وجود داشت مثل اینکه قبل از وقت می‌توانست اراقه ماء نکند و بعد از وقت با طهارت مائیه نماز بخوانم و یک راه دیگر این است که اراقه ماء کند و بعد با طهارت ترابیه نماز بخواند. در این صورت معلوم نیست که عند العقلاء معاقب باشد و مشکلی ندارد که مکلف قبل از وقت خود را عاجز کند چون بدل دارد. شارع فرموده اگر توانستی نماز با وضو اتیان کن و اگر نتوانستی با تیمم. یا مثلا در مورد کاشت ناخن، قبل از وقت کاشته و بعد از وقت عسر و حرج است که بردارد و اگر بخواهد بردارد، نمازش قضا می‌شود لذا می‌تواند با وضوی جبیره نماز بخواند.

لذا از مسیر مقدمات مفوته در ذو الابدال این مسئله حل نمی‌شود.

غایت ما یمکن ان یقال در مورد قبل از وقت، روایاتی است که سوال می‌کرد از سفر به سرزمینی که در آنجا آب نیست، امام می‌فرمود آنجا نرو، یا جایی که باید بر برف سجده می‌کرد که با وجود بدل، ‌حضرت فرمود آنجا نرو.

شبهه و اشکال این روایات آن است که معلوم نیست که حکم الزامی در این روایات وجود داشته باشد. بیشتر توصیه‌های اخلاقی است. به شاهد اینکه در قدیم الایام سفر با کشتی متدوال بوده و امام علیه‌السلام بدل برای نماز در کشتی را بیان می‌کردند. چنین نبود که سوال کنند آیا سفر ضروری بوده یا نه.

پس نسبت به قبل وقت، اگر مکلف بر تعلم قدرت دارد، باید تعلم کند چون بعد از وقت، ضیق پیش می‌آید و گناهکار است، به نظر ما صحیح نیست. سخنان مرحوم حکیم و مرحوم خوئی نیز همه مربوط به بعد از وقت است و قبل از وقت فرمایش مرحوم سید مقبول نیست. لذا لاعلی مستوی القاعده و لا علی مستوی الروایات، نسبت به مقدماتی که بدل دارد، تحصیل قدرت لازم نیست و ازاله قدرت نیز حرام نیست.

مقام دوم: بعد از وقت

قدرت شرط فعلیت تکلیف است و مکلف الان قدرت ندارد پس تحصیل قدرت نیز واجب نیست پس چرا بعد از وقت باید تعلم کند و چرا بدل برای او واجب نباشد؟ برای اثبات گناه دو بیان مطرح شده:

مرحوم حکیم[1] فرموده خطابات مطلق است. مکلفی که الان قدرت ندارد شامل خطابات می‌شود. خصوصا که مکلف قدرت مع الواسطه دارد پس خطابات شامل او می‌شود و میگوید نماز با تکبیرة صحیحه بر او واجب است. ایشان می‌گوید حتی در باب وضو که اگر آب پیدا نشد و ان لم تجدوا، اطلاق دارد. جایی اطلاق ندارد که مکلف بالطبع قدرت ندارد از اول وقت تا آخر. در حق این مکلف نیز نماز با تکبیره ملحونه واجب است.

مرحوم حکیم فرموده: در باب وضو که ابدال را مشخص کرده، باعث تقیید خطابات اولیه نمی‌شود. لذا خطابات اولیه شامل مکلف عاجز نیز می‌شود تا بفهماند که ملاک فعلی است. لذا الان که خطاب شامل مکلف شد و فرمود نماز با تکبیر صحیح بر او واجب است و ضیق وقت شد، ایشان می‌گوید با ضیق وقت و عجز نیز هنوز خطاب شامل او می‌شود. گرچه این خطاب باعثیت و زاجریت ندارد ولی ارشاد است تا نشان دهد ملاک در حق او هنوز بالفعل است و الان که تفویت کرده،‌ پس گناهکار است.

استاد

فرمایشات مرحوم حکیم که: خطابات اولیه شامل عاجز می‌شود و ملاک در حق او فعلی است، خلاف ارتکاز عرفی است. ارتکاز عرفی این است که اگر کسی نماز با تکبیر ملحون بخواند، به او می‌گویند چرا نماز را یاد نگرفتی نه اینکه چرا ملاک را فوت کردی.

به هر حال، به نظر می‌رسد ملاکات قابل تحصیل نیست و عقوبت صحیح است نه به دلیل تفویت ملاک بلکه به دلیل مخالفت با امر و نهی است.

مرحوم خوئی[2] نسبت به ملاکات مشکل دارد و می‌فرماید از کجا مشخص می‌شود که در ضیق وقت، ملاک فعلی است. لذا بیان دیگری را مطرح کرده است. ایشان می‌گوید قدرت در فعلیت خطاب، دخیل است پس عند العجز نه خطاب است و نه احراز ملاک ممکن است. گرچه به نظر ما همه خطابات به قدرت مقید هستند وفاقا لمرحوم نائینی.

مرحوم خوئی فرموده وقتی که وقت داخل شد، فرض این است که مکلف بر نماز مع التکبیرة الصحیحة قدرت دارد. اگر مکلف تعلم نکند، تعجیز النفس از تکلیف فعلی است و این عند العقلاء قبیح است و استحقاق عقوبت دارد.

بعضی گفتند تعجیز قبل از فعلیت نیز قبیح است ولی اگر قبل از وقت را قبول نکنیم، بعد از وقت اگر کسی خود را از امتثال تکلیف فعلی عاجز کند، قبیح است. کسی این مسئله را با مسئله سفر و حضر در نماز قیاس نکند که اشکال ندارد موطن خود را مسافر کند تا نماز شکسته بخواند، چون در خصوص قدرت، سیره عقلاء همین است که اگر یک تکلیف فعلی شد و مکلف بر انجام آن قادر بود ولی کاری کرد که خودش را عاجز کرد و از موضوع خارج کرد، تعجیز نفس است که عند المولی و العقلاء قبیح است. تعجیز نفس از تکلیف فعلی قبیح است و استحقاق عقوبت دارد. در جایی که بدل ندارد، این مطلب واضح است.

اما نسبت به مواردی که بدل دارد، نیز تعجیز نفس از تکلیف اختیاری قبیح است ولو مکلف اضطراری را اتیان کند. به این دلیل که متفاهم عرفی در ابدال طولیه این است که بدل دارای ملاک یا اهمیت کمتری از ذوالبدل است. نماز با وضو بخوان یعنی خیلی مهم است و اهمیت آن بیشتر از نماز با تیمم است و اگر وضو و تیمم اهمیت یکسان داشتند، از ابتدا در کنار هم قرار می‌داد. همین منشا می‌شود که اگر مکلف خودش را از تکلیف اختیاری عاجز کند، یعنی خودش را از اتیان اهم و اکمل با فرض اینکه قدرت بر اهم داشت، عاجز کرده و این قبیح است و استحقاق عقوبت دارد.

اشکال نشود که مقتضای روایات این است که نماز با تیمم مثل نماز با وضو است چون فرمودند رب الماء رب التراب، و یکفیک عشر سنین، چون پاسخ می‌دهیم آن روایات اطلاق ندارد و فقط برای رفع یک نگرانی مطرح شده. بی‌تردید نمازی که با تیمم همان ثوابی را دارد که نماز با وضو خوانده می‌شود ولی ذهن عرفی می‌گوید در صورتی که مکلف قدرت بر اختیاری داشته ولی خودش را عاجز کرده، معاقب است.

قبل از وقت نمی‌توان گفت تعلم واجب است ولی نسبت به بعد از وقت می‌توان گفت گناه است چون نفسش را از واجب تعجیز کرده و این تعجیز گناه محسوب می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo