< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز/تکبیرة الاحرام /زیاده عمدی تکبیرة الاحرام

 

بحث در زیاده عمدی تکبیرة الاحرام و به قصد جزئیت بود. عمده در مبطلیت تکبیره ثانیه فرمایش مرحوم خوئی است که دیگران نیز بیان کردند. تکبیرة ثانیة به قصد جزئیت للصلاة با اینکه قبلا تکبیرة را گفته، مصداق زیاده است. بحث به اینجا منتهی شد که روایت من زاد فی المکتوبة یا فی صلاته فعلیه الاعادة، آیا شامل آن می‌شود یا نه؟

از نظر اطلاق در موضوع، مرحوم شیخ عبدالکریم[1] تشکیک کرده که من زاد فی صلاته یعنی خود نماز زیاد شود یعنی یک رکعت زیاد کند نه اینکه در نماز زیاد کند. مؤید ایشان روایت عبید بن زراره است که امام علیه‌السلام فرمود اضافه کردن سجده نماز را باطل نمی‌کند بلکه اضافه کردن رکعت است که مبطل نماز است:

عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ شَكَّ فَلَمْ يَدْرِ أَ سَجَدَ ثِنْتَيْنِ أَمْ وَاحِدَةً فَسَجَدَ أُخْرَى ثُمَّ اسْتَيْقَنَ أَنَّهُ قَدْ زَادَ سَجْدَةً فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا تَفْسُدُ الصَّلَاةُ بِزِيَادَةِ سَجْدَةٍ وَ قَالَ لَا يُعِيدُ صَلَاتَهُ مِنْ سَجْدَةٍ وَ يُعِيدُهَا مِنْ رَكْعَةٍ[2] .

اما به نظر می‌رسد این روایت نسبت به سهو است که لم یدر بوده و حضرت فرمودند زیادی یک سجده مبطل نیست و در فرض عذر این حکم جاری است. نمی‌توان به اطلاق آن تمسک کنیم که چه در فرض عذر و چه در فرض غیر عذر.

خصوصا که قرینه بر خلاف دارد. روایتی است که از خواندن سور عزائم در نماز و سجده واجب در نماز سوال شده و امام علیه‌السلام فرمودند این سجده زیاده در مکتوبه است و این فرض عمد را می‌رساند. در جای دیگر فرمودند من زاد فی المکتوبة فعلیه الاعادة. لذا از نظر موضوعی، فرمایش مرحوم حائری را قبول نداریم که من زاد فی المکتوبة فقط زیادی در رکعت را شامل می‌شود نه زیاد در جزء.

بعضی از ناحیه محمولی اشکال کردند و گفتند معلوم نیست که فعلیه الاعادة، دلالت بر وجوب داشته باشد بلکه باید آن را بر استحباب حمل کرد. چون این روایت «من زاد» اطلاق ندارد و بلا اشکال زیادی غیر ارکان سهوا اشکال ندارد.

لذا یدور الامر که بگوییم من زاد فی المکتوبة فعلیه الاعادة، تخصیص خورده به زیاده در ارکان سهوا، یا در دوران امر بین تقیید و عمل به اطلاق موثقه بگوییم فعلیه الاعادة یعنی مستحب است. در اُصول گفته شده اگر مطلق و مقیدی داشتیم، امر دائر است بین اینکه مطلق را به اطلاقش رها کنیم و مقید را بر استحباب حمل کنیم یا اینکه اطلاق را تقیید بزنیم.

لا اقل روشن نیست که فعلیه الاعادة در حال بیان لزوم باشد. پس مطلقی نداریم که هر کسی زیاده کرد باید اعاده کند.

در علم أصول گفته شده اگر مطلق و مقیدی داشتیم، در موضوع مطلق تصرف می‌کنیم یعنی جمع عرفی آن این است که جمع موضوعی کنیم و تقیید بزنیم که نتیجه می شود : من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة الا اینکه زیاده غیر رکن باشد و سهوی اتیان شود. در این صورت بر حمل نادر نیز حمل نشده بلکه فرض زیادی عمدی و فرض زیادی ارکان سهواً یا عمداً تحت مطلق باقی می‌ماند.

پس اینکه مرحوم خوئی فرموده محل کلام یعنی تکبیره ثانیه از مصادیق من زاد فی المکتوبة فعلیه الاعاده، می‌باشد، صحیح است.

بررسی مانع

بعضی گفتند مانع آن لاتعاد الصلاة الا من خمس است. لاتعاد از مسائلی است که در فقه متشتت بحث شده و به اصول سرایت کرده است. اینکه لاتعاد شامل محل کلام شود، به دو مقدمه نیاز دارد.

مقدمه اول: این مقدمه با فرض زیاده تکبیرة سهوا مشترک است. آیا لاتعاد شامل زیادی می‌شود یا نه؟ یا لاتعاد مربوط به نقیصه است. این بحث سیأتی.

مقدمه ثانیه: آیا لاتعاد متعمد را شامل است یا نه؟ مشهور قائل شدند که لاتعاد به ناسی اختصاص دارد و جاهل عامد را شامل نمی‌شود. بیان ایشان در اصول مطرح شده که فعلا بررسی نمی‌کنیم. درست است که ناسی قدر متیقن لاتعاد است ولی اختصاصی بودن آن فعلا به این جا ربطی ندارد.

مشهور گفتند لاتعاد، جاهل عامد را شامل نمی‌شود بلکه مختص به ناسی است. غیر مشهور مثل مرحوم خوئی گفتند جاهل غیر متردد را شامل می‌شود.

اما اینکه لاتعاد، شامل عالم عامد شود، ظاهرا کسی چنین فتوایی نداده است. بعضی احتمال دادند که لاتعاد اطلاق دارد و شامل عالم عامد می‌شود که بحث ما همین است. مساق حدیث لاتعاد آن است که بفرماید فریضة الله مهم است. نماز بر «ما فرض الله» بنا گذاشته شده و اگر نمازی اتیان شد که «ما فرض الله» را داشت، اصل نماز صحیح است و همینکه تکبیر را گفت و فقط رکوع و سجده را انجام داد، نمازش صحیح است. درست است که اذکار و موارد دیگر سنت هستند ولی ادله اجزاء و شرایط آنها را واجب می‌کنند و ترک آنها عقاب دارد ولی عقاب ترک سنت با عقاب ترک فریضه تفاوت دارد. ظاهرا مرحوم میرزای شیرازی در حاشیه مکاسب فرموده لاتعاد شامل عامد نیز می‌شود ولی عقوبت دارد.

اما این دیدگاه عرفی نیست که بگوییم لاتعاد اطلاق دارد. لاتعاد از ادله ترخیصیه است و برای فرض عذر است. اگر یک مولی، برای واجب مرکبی حد و مرز قرار داد و فرمود اگر به مقداری مشخصی انجام داده باشی، دیگر لازم نیست اعاده کنی، ظاهرش این است که آن مقدار که انجام نشده، عن عذر ترک شده. عقلائیت ندارد که مولی مرکبی را جعل کرده باشد و به آن امر کرده باشد ولی باز بگوید اگر عمدا بیشتر اجزاء ولو غیر رکن را ترک کردی، عمل ‌صحیح است.

خصوصا در ذیل حدیث لاتعاد فرموده قرائت سنت است و السنة لاتنقض الفریضة و من ترک السنة متعمدا فعلیه الاعادة:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ وَ الْقِرَاءَةُ سُنَّةٌ فَمَنْ تَرَكَ الْقِرَاءَةَ مُتَعَمِّداً أَعَادَ الصَّلَاةَ وَ مَنْ نَسِيَ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ[3] .

به هر حال لاتعاد شامل عالم عامد نمی‌شود چه نقیصه چه زیاده، این روایت مخصوص فرض عذر است و اگر سنت مثل فریضه عمدا ترک شود، نماز باطل می‌شود.

تا اینجا صورت اول است که عالم و عامد بود و به قصد جزئیت اتیان کرده است.

صورت ثانیه این است که به قصد رجاء تکبیره را گفت یا اینکه اصل را جاری کرد که نگفته و بعد گفت، به نظر می‌رسد وجوه سه‌گانه برای بطلان اینجا جاری نیست. وجهی که مرحوم شیخ انصاری[4] بیان فرمود تشریع بود که اینجا تشریع نیست.

دلیل دوم قضیه قطع هیئت اتصالیه بود از مرحوم همدانی[5] است. ایشان فرموده اگر تکبیره ثانیه را گفت، درست است که از تکبیره اولی مبطل نیست و قطع صلاة نمی‌کند و مجرد نیت قطع قاطع نیست ولی اگر برای نیت، مبرز اتیان شود یعنی تکبیره ثانیه به قصد افتتاح نماز. در این صورت ابراز آن قصد قطع به تکبیره ثانیه، عرفا قطع هیئت اتصالیه است.

اما این دلیل نیز اینجا جاری نیست. هیئت اتصالیه خودش یک امر مبهمی است و قدر متیقن آن است که میان اجزاء نماز آن چنان فاصله نشود که هیئت صلاتی از بین برود ولی این مقدار که با تکبیر، هیئت اتصالیه از بین رفته باشد. حتی اگر شک کردیم، برائت می‌گوید این مقدار، مانعیت ندارد.

دلیل سوم که زاد فی المکتوبة باشد، در فرض رجاء و احتیاط و جریان اصل عملی مطرح نمی‌شود. چون قوام صدق زیاد به قصد است و در این فرض، کسی که رجائی اتیان می‌کند، به قصد مطلق اتیان نکرده است بلکه تکبیره ثانیه را میگوید در فرضی که تکبیره اول را نگفته باشد و اگر واقع این باشد که گفته، می‌گوییم او قصد جزئیت نداشته و زیاده صدق نمی‌کند.

صورت سوم آن است که عامد و جاهل باشد. مرحوم آقای خوئی شمول لاتعاد نسبت به جاهل را قبول دارد با این حال، این صورت که عامد است ولی جاهل بوده که یک تکبیره برای نماز واجب است، را مطرح نکرده با این که اگر مطرح می کرد باید حکم به صحت می کرد.

کما این که ایشان در صورت سهو که صورت رابعه است، حکم به صحت نماز کرده.

اگر بگویید در ذیل صحیحه زراره فرموده اگر قرائت را متعمدا ترک کرد فعلیه الاعاده و زیادی نیز همین حکم را دارد، در پاسخ می‌گوییم متعمدا، شامل جاهل عامد نمی‌شود بلکه متعمد به کسی می‌گویند هم عالم و هم عامد باشد.

مشخص نیست که چرا مرحوم خوئی در این فرع به لاتعاد تمسک نکرده و مرحوم سید که در یک صورت گفته باطل است و یک صورت را گفت صحیح است، ایشان تعلیقه نزده که اگر جاهل قصوری باشد، نمازش صحیح است.


[1] الصلوة، حائری، عبد الکریم.، صفحه: ۹۱، 1353 ه.ق.، قم - ایران، مطبعه علمی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo