درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجزاء وشرائط نماز/تکبیرة الاحرام /زیاده تکبیرة
كما أن زيادتها أيضا كذلك فلو كبر بقصد الافتتاح و أتى بها على الوجه الصحيح ثمَّ كبر بهذا القصد ثانيا بطلت و احتاج إلى ثالثة فإن أبطلها بزيادة رابعة احتاج إلى خامسة و هكذا تبطل بالشفع و تصح بالوتر[1]
مرحوم سید فرموده همانطور که نقیصه تکبیره مبطل است، زیاده نیز عمدا و سهوا مبطل است. متفرع کرده و فرموده اگر تکبیره را به صورت صحیح و با قصد افتتاح بیان کرد، ولی دوباره تکبیره را با همان قصد یعنی قصد جزئیت بیان کرد، نمازش باطل است و باید تکبیر سوم را بگوید. اگر دوباره یک تکبیر چهارم بیان کرد، نیاز به تکبیر پنجم میشود. لذا تکبیرهای جفت، باطل هستند و باید تکبیر فرد باشد.
أقوال علماء
از نظر اقوال، مشهور است و ادعای اجماع بر مدعای سید شده که زیاده مثل نقیصه است. شاید کسانی که ادعای اجماع کردند، اجتهادی باشد یعنی چون تکبیرة الاحرام رکن است پس نتیجه این است که زیادی و نقیصه آن سهوا و عمدا، مبطل است اجماعا.
تصویر زیادی در تکبیر
مهم در باب، ادله لفظیه است. پیش از بررسی ادله لفظیه، باید بحث موضوعی را مطرح کنیم. آیا زیاده در تکبیره الاحرام معنا دارد یا نه؟ آیا تکبیرة الاحرام قابل زیاده است یا نه؟
اشکال و پاسخ
مرحوم خوئی[2] و مرحوم حکیم[3] فرمودند بنابر نظر مشهور، تصویر زیاده در تکبیرة الاحرام مشکل است. به مشهور نسبت دادند که اگر مکلف، قصد قطع صلاة کند، آن صلاة قطع میشود. در این صورت تصویر زیاده مشکل است چون تکبیره یعنی قصد شروع در نماز، پس تکبیره دوم که گفته، یعنی آنکه قبلا گفته نماز نباشد و دیگر این دومی زیادی نیست بلکه افتتاح نماز جدید است. همیشه تکبیر دومی با قطع صلاة ملازمه دارد و زیادی نیست.
اما ممکن است کسی از مشهور دفاع کند که ولو مشهور گفتهاند قصد قطع صلاة قاطع صلاة است ولی کلامشان اطلاق ندارد و تمسک به اطلاق در شهرات و اجماعات مشکل است. شاید مراد آنها جایی باشد که تکبیر دوم را بگوید ولی قصد ادامه ندارد و میخواهد کار دیگری انجام دهد. اما اگر قصد ادامه دارد، قصد قطع مخرج نیست. اصلا بعید است که بگویند اگر قصد قطع نماز داشته ولی با تکبیر فایده نداشته باشد که نماز ایجاد شود. پس مشهور که گفتند زیاده تکبیره مبطل است، شاید به این دلیل باشد.
بعضی اشکال دیگری بیان کردند و گفتند زیاده در خصوص تکبیرة الاحرام معقول نیست. چون فرض این است که تکبیره ثانیه به قصد تکبیرة الاحرام و به قصد افتتاح گفته و این شخصی که یک بار تکبیرة الاحرام گفته، یعنی نماز افتتاح شد و حاصل شد، حال اگر دوباره به قصد افتتاح تکبیر را بگوید، تحصیل حاصل میشود. المفتتح لایفتتح ثانیة.
بعبارة اخری، یا نماز بواسطه قصد قطع، قطع میشود یا نه، اگر گفتیم با قصد قطع، نماز قطع میشود، پس تکبیره ثانیه قطع نیست بلکه شروع است یعنی تکبیر اول از بین رفت و تکبیر دوم استیناف است و شروع نماز میشود. اما اگر قصد قطع، قطع نیست، پس تکبیر دوم، تحصیل حاصل است و نمیشود چیزی که افتتاح شده را دوباره افتتاح کرد. پس هیچ وقت برای تکبیره، زیاده تصویر نمیشود. اشکال نشود که روایت من زاد فی المکتوبة اینجا را شامل میشود، چون پاسخ میدهیم این روایت مربوط به جایی است که زیاده تصویر شود ولی اینجا تصویر ندارد.
اما به نظر میرسد اینها قیاس اعتباریات به تکوینیات است. اگر درب خانه باز شد، دیگر باز نمیشقود و معقول نیست دوباره مفتوح شود. اما در امور اعتباریه، فرضی است و میشود یک چیز باز را دوباره باز فرض کند.در اقامه عشرة ایام
در روایت سوال کرد میخواهم کمتر از 10 روز در مکه بمانم، چه کنم؟ امام علیهالسلام فرمود قصد 10 روز کن، این به معنای این نیست که 10 روز بمان بلکه یعنی قصد کن که 10 روز میمانی. قصد یک بنای قلبی است که به ید خود انسان است. کسانی که میگویند قصد 10 روز کردیم، از وجدان خود خبر میدهند که خطا نمیکند. مثلا در مورد غاصب اگر بگوید تو را مالک قرار دادم یعنی قصد کردم ملکیت به تو منتقل شود.
پس اینکه ارتکاز ما مثل مشهور است که میپذیریم میشود تکبیرة الاحرام را زیاد کنیم، مؤید همین است که با دوباره تکبیر، دوباره وارد نماز شود. در مورد تسلیم نماز چنین چیزی نمیشود چون خود شارع فرموده سلام مخرج از صلاة است ولی با خارج شدن، دیگر وارد شدن با نماز معنا ندارد. ولی در مورد تکبیرة فرموده با تکبیرة وارد نماز میشوی ولی نگفته با تکبیر دوم نمیتوانی دوباره وارد نماز شوی. در باب تکبیر شک داریم و احتمال میرود که با تکبیر دوم، تکبیر اول باطل شده باشد و شارع مقدس بگوید با تکبیر دوم نماز را ادامه بده. اگر بتوانیم این نماز را تصحیح کنیم، به این دلیل است که شاید با تکبیر اول وارد نماز شده و دومی لغو میباشد و شاید با دومی وارد نماز شده و اولی لغو است و شاید با هر دو تکبیر وارد نماز شده باشد. اما در مورد سلام، خود شارع فرموده از نماز خارج شدی ولی جای اعتبار دارد که بفرماید اگر سلام گفتی، میتوانی دوباره سلام بگویی.
فروض زیاده در تکبیره
فرض اول: زیادی عمدی
آیا زیادی عمدی تکبیره مبطل نماز است یا نه؟ ادعای اجماع شده و به مشهور نسبت دادند که فرض عمد، مبطل نماز است. اگر کسی از این اجماع اطمینان پیدا کرد و ملازمه اتفاقیه ایجاد شد که شریعت زیادی عمدی را مبطل قرار داده، فبها ولی اگر مثل مرحوم خوئی گفت این اجماعات مدرکی است، باید به دنبال دلیل دیگری باشیم.
مرحوم شیخ انصاری[4] از راه دیگری به بطلان حکم کرده است. ایشان گفته تکبیره ثانیه کلام آدمی و منافی است با اینکه ذکر است ولی گفته این ذکر محرم است. الان که دوباره گفته الله اکبر به قصد افتتاح، یعنی تشریع کرده و ذکر حرام، بخشی از کلام آدمی و مبطل نماز است.
همانطور که مرحوم خوئی[5] فرموده این بحث مبنایی است. در باب کلام آدمی بحث شده که آیا ذکر الله محرم نیز شامل کلام آدمی است یا نه؟ بعضی گفتند کلام آدمی شامل ذکر الله نمیشود ولو اینکه به عنوان ثانوی، ذکر الله حرام شده باشد.
مرحوم همدانی[6] فرموده تکبیر ثانی مبطل است چون بر هم زننده هیئت اتصالیه نماز است. شیخ انصاری در رسائل گفته از ادله کشف کردیم که صلاة غیر از افعال، یک هیئت اتصالیه نیز دارد مثل اینکه فرموده الحدث ناقض للصلاة. در اینجا، تکبیره ثانیه، هیئت اتصالیه را به هم زده و از این جهت است که مبطل نماز است.
این بیان اضعف از بیان اول است. به طور کلی اینکه نماز دارای هیئت اتصالیه باشد، آیه و روایت ندارد. یکی از شرایط نماز این نیست که هیئت اتصالیه داشته باشد. البته نماز یک عمل است و نباید میان افعال آن، فاصله زیاده شود و گرنه عرفا باطل میشود و در نهایت میتوان گفت فصل طویل مضر به نماز است ولی دلیلی ندارد که هیچ چیزی نمیتواند این هیئت اتصالیه را مانع شود مثل اینکه ذکر مستحبی در میان نماز گفته شود.
مرحوم خوئی[7] فرموده تکبیره ثانیه از باب زیاده، مبطل نماز است. در بحث زیاده مطرح شده که مقوم زیاده چیست؟ این مقدار که یک جزئی را اتیان کنیم که مسانخ نماز باشد و قصد زیاده نیز باشد، متفق علیه عنوان زیاده است. اگر مسانخ نباشد، شبهه دارد مثل اینکه دستش را در رکعت اول بلند کند. یا اگر مسانخ را اتیان کرده ولی قصد زیاده ندارد، اینجا نیز شبهه دارد. زیاده یعنی رکوع را به قصد زیاده اتیان کند.
مرحوم خوئی فرموده تکبیره ثانیه به قصد نماز و قصد جزئیت است و میخواهد با آن، افتتاح نماز کند و مقارن اجزاء نماز است، این زیاده است و روایت فرموده من زاد فی المکتوبة فعلیه الاعاده.
بعضی مثل مرحوم شیخ عبدالکریم ادعا کردند به یک فعل، زیاده صدق نمیکند بلکه زیاده وقتی است که یک رکعت اضافه شود، مثل اینکه سنگ در شیر، زیادی نیست ولی آب در شیر، زیادی است. یک تکبیره نمیتواند زیاده باشد. شاهد روایی نیز دارد که فرمودند من زاد رکعة. همچنین یک سجده و یک رکوع به تنهایی نمیتواند زیاده باشد. روایت سجده تلاوت در اینجا، یک تعبد است و اگر نبود، زیاده حساب نمیشد.
اگر اطلاقات چنین باشد که اگر نمازش را اضافه کند، باطل است، فرمایش ایشان صحیح است اما لسان روایت چنین نیست و به نظر میرسد این بیان خلاف ارتکاز است. در روایت فرمود:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ[8] .
لذا فرمایش مرحوم خوئی از نظر مقتضی تمام است و زیاده در تکبیره صدق میکند.
بعضی گفتند این مقتضی مانع دارد و آن لاتعاد الصلاة است که حاکم بر آن است چه از زیاده چه از نقیصه مگر از این 5 مورد. لاتعاد غیر از آنکه شامل ساهی میشود، شامل عالم نیز میشود؟