< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أجزاء وشرائط نماز/نیت /مساله 30: خطای در تطبیق ـ مساله 31: اشتباه نیت در نوافل

 

(مسألة 30) إذا دخل في الصلاة بقصد ما في الذمة فعلا ‌و تخيل أنها الظهر مثلا ثمَّ تبين أن ما في ذمته هي العصر أو بالعكس فالظاهر الصحة لأن الاشتباه إنما هو في التطبيق‌[1] .

مساله اشتباه در تطبیق بین فقهاء محل بحث است که مورد خطای در تطبیق کجاست؟ مرحوم نائینی و مرحوم خوئی به صورت تفصیلی، در غالب موارد فرمودند خطای در تطبیق در امور واقعیه است نه امور قصدیه. در امور قصدیه خطا معنا ندارد و به همان ترتیبی انجام می‌شود که مکلف قصد کرده. اما در برخی موارد بر خلاف همین نکته را بیان کرده و ارتکازشان صحیح عمل کرده و گفته در امور قصدیه نیز خطای در تطبیق راه دارد.

به نظر ما نیز همین است که خطای در تطبیق به امور واقعیه منحصر نیست. ملاک و جایگاه خطای در تطبیق، آن است که یک ارتکاز اجمالی داریم و یک التفات تفصیلی بر خلافش داریم. قوام خطای در تطبیق به این است که ارتکاز اجمالی داریم و التفات تفصیلی یا تخیل تفصیلی بر خلافش داریم بحیث که اگر آن تفصیل از مکلف گرفته شود و بگویند واقع نمی‌شود، مکلف میگوید قصد دیگری در ذهنم داشتم.

مثال این بحث همان است که مرحوم سید بیان کرده است. معمولا مکلف به افراغ ذمه اهتمام دارد و با شروع نماز، در نیت دارد که احساس سبکی کند و چیزی بر ذمه‌اش نباشد. البته تخیل دارد که فکر می‌کند ظهر را نخوانده می‌گوید چهار رکعت ظهر می‌خوانم. به نظر ما این خطای در تطبیق است.

اینکه مرحوم آقای خوئی[2] فرموده وقتی که ظهر را نیت کرد پس ظهر واقع می‌شود نه آن چیزی که در ارتکازش بوده، به نظر ما صحیح نیست. آنچه برای حصول امتثال لازم است، این است که عنوان ظهر یا عصر را قصد کرد، چه به قصد تفصیلی یا به قصد ارتکازی. سخن ایشان این است که اگر مکلف التفات دارد ظهر را نخوانده و نیت ظهر می‌کند ولی قصد ما فی الذمه باشد و مشیر به عنوان عصر باشد، چنین چیزی شدنی نیست.

نیت تفصیلی وقصد ارتکازی

لذا بحث در این است که آیا نیت تفصیلی با قصد ارتکازی جمع می‌شود یا نه؟ مرحوم خوئی می‌گوید شدنی نیست. درست است که در فرض، نیت ما فی الذمه معنا دارد ولی در جایی که شک ندارد و تخیل تفصیلی دارد که ظهر را نخوانده، نمی‌شود نیت ما فی الذمه کند. برای نماز، نیاز به قصد عصر داریم چون تمام حقیقت نماز عصر به نیت است. مرحوم خوئی در تعلیقه فرموده: بل الظاهر عدمها إذا اعتقد جزماً أنّ ما في ذمّته صلاة معيّنة كصلاة الظهر مثلًا و أتى بها بهذا العنوان ثم تبيّن أنّه كان غيرها.[3]

اما مرحوم سید می‌گوید این دو با هم جمع می‌شود که نیت ظهر کرده ولی همچنان نیت ما فی الذمة به آنچه که در واقع بر عهده اوست، دارد.

به نظر می‌رسد فرمایش مرحوم سید که فرموده فالظاهر الصحة صحیح است. اینکه ایشان می‌گوید با قصد صلاة معینه تفصیلا، معنا ندارد که ما فی الذمه به عنوان مشیر و اجمالی را قصد کرده باشد که عنوان مشیر به عصر باشد، صحیح نیست به نظر ما ممکن است. اشکالی ندارد که انسان در نیت ارتکازی، عنوان مشیر باشد ولو اینکه الان در قصد تفصیلی اعتقاد دارد که ظهر می‌خواند.

لذا اگر به مکلف بگویند که تو نماز ظهرت را خوانده بودی، می‌گوید مهم نیست چون من ما فی الذمه را قصد کرده بود. البته اگر مکلف به‌گونه‌ای بود این نماز عصر را نمی‌خواند و می‌خواست آن را در وقت فضیلت بخواند، دیگر آن عنوان ما فی الذمة، مشیر به عصر نیست و اگر بفهمد ظهر را خوانده، می‌گوید باطل بوده نه اینکه بگوید این عصر واقع می‌شود.

پس کلام مرحوم سید صحیح است خصوصا در جایی که تخیل و امر سطحی باشد، یعنی به قصد ما فی الذمه برخواست که نماز بخواند ولی فکر کرد که باید ظهر بخواند نه اینکه اعتقاد راسخ داشته و شروع کرده. همینجاست که مرحوم خوئی تعلیقه را تغییر داده و فرموده اگر جزمی بود، اشتباه در تطبیق راه ندارد و گرنه ایشان در مورد تخیل و سبق لسان، قبول کرده بود.

به هر حال، آیا در امور قصدیه جای خطای در تطبیق وجود دارد یا نه؟ مرحوم خوئی[4] و مرحوم نائینی[5] می‌گویند جای خطای در تطبیق نیست چون امر قصدی، به قصد محقق می‌شود و اگر مکلف خلاف آن را قصد کرده باشد، معنا ندارد آن امر قصدی، قصد شده باشد. درست است که مرحوم نائینی در اینجا تعلیقه نزده چون ایشان کلام مرحوم سید را بر تخیل و امر سطحی حمل کرده نه یک امر راسخ. مرحوم بروجردی[6] نیز همین را متوجه شده ولی در تعلیقه فرموده: إن لم يكن تخيّله أنّها الظهر صارفاً لنيّته إليها، و أمّا في عكسه فتصحّ قطعاً على أيّ تقدير.

حال که ما خطای در تطبیق را قبول کردیم، باید به فروع قبلی بازگردیم و مواردی که مرحوم سید عدول را قبول نکرد، می‌گوییم اگر قصد ما فی الذمه داشته، عدول مشکلی ندارد. سابقا گفتیم عدول خلاف اصل است ولی در بحث اوقات این را مسجل کردیم که عدول موافق اصل است چون هر کسی که نماز می‌خواند، در ارتکازش وظیفه فعلیه است و بعد که مشخص شد اشتباه کرده به عصر عدول می‌کند لذا بر خلاف مرحوم سید می‌گوییم مکلف می‌تواند از ظهر به عصر عدول کند. اشکال ندارد که امتثال را به امتثال دیگر تبدیل کند. روایتی که فرمود اربع مکان اربع مؤید همین نکته است و در حال تسهیل است. اشکال اجتهادی بودن این روایت، به نظر ما بعید است و غیر از صحیحه زراره، در روایت حلبی و روایات دیگر نیز این مطلب بیان شده که بعد از فراغ، همان را عبادت اول قرار دهد.

اما چرا روایات نسبت به نمازهای دیگر سوال نشده و مطرح نشده؟ می‌گوییم معمولا اشتباه در نمازهای متأخر واقع می‌شده و از آن سوال کردند ولی از اینکه در نماز اول خطا کرده و به نماز دوم عدول کند، سوال نشده و به نظر می‌رسد بعید است که از دوم به اول، عدول جایز باشد ولی از اول به دوم، نماز باطل باشد. شریعت لاحرجی و سهله و سمحه است و هیچ کجا حضرات حکم به بطلان نکرده‌اند. خصوصا که امتثال یک امر اعتباری است و بعید است که با یک اشتباه در تطبیق، اصل امر ساقط شود.

مرحوم خوئی[7] نقضی وارد کرده و فرموده گفتید اگر نیت ظهر داشت و منکشف شد که ظهر را خوانده، نیت ما فی الذمه برای صحت عصر کافی است، حال اگر کسی روزه ما فی الذمه را نیت کرد و قبلا از طرف کسی اجیر بوده و فکر می‌کرد که خودش هم قضا دارد، نیت ما فی الذمة کرد که روزه قضای خودش را بگیرد و بعد معلوم شد که قضا ندارد، در این صورت باید گفت که این روزه، نیابی واقع می‌شود نه برای خودش. در حالیکه نیابی واقع نمی‌شود.

به نظر ما فرمایش ایشان صحیح است و اگر مکلف گفت ما فی الذمه و اعتقاد داشت که ما فی الذمه او، روزه قضای خودش است و آن را قصد کرد و بعد از افطار مشخص شد که قضا نداشته، می‌گوییم نیابی واقع نمی‌شود. دلیل آن این است که اگر گفتیم ما فی ذمته عنوان مشیر است، ما في ذمته عنوان مشیر بر هر چیزی است که بر او واجب است و الان نماز عصر برای او واجب است و این عنوان مشیر به آن است و مجال دارد که ما فی ذمته به آن اشاره کند. اما اگر کسی گفت من روزه می‌گیرم برای ما فی الذمة خودم که قضا دارم، با اینکه اجیر هم بوده، بعد که کشف خلاف شد و مشخص شد قضا نداشته، این روزه برای منوب عنه واقع نمی‌شود چون نیت روزه استیجاری نیاز به بیان زائد دارد و عهده بیشتری برای مکلف می‌آورد و عنوان ما الذمة نمی‌تواند مشیر به روزه قضا باشد. لذا در همین روزه استیجاری اگر مکلف اجیر برای دو نفر بوده و نیت ما فی الذمه کرد که روزه زید را بگیرد و بعد مشخص شد که روزه‌های زید تمام شده، این روزه می‌تواند روزه قضای عمرو واقع شود چون این نیت ما فی الذمة مشیر به روزه استیجاری هر دو بود. لذا دائر مدار این هستیم که عنوان مشیر تا چه مقدار و تا چه محدوده‌ای را شامل می‌شود.

(مسألة 31) إذا تخيل أنه أتى بركعتين من نافلة الليل مثلا ‌فقصد الركعتين الثانيتين أو نحو ذلك فبان أنه لم يصل الأولتين صحت و حسبت له الأولتان و كذا في نوافل الظهرين و كذا إذا تبين بطلان الأولتين و ليس هذا من باب العدول بل من جهة أنه لا يعتبر قصد كونهما أولتين أو ثانيتين فتحسب على ما هو الواقع نظير ركعات الصلاة حيث إنه لو تخيل أن ما بيده من الركعة ثانية مثلا فبان أنها الأولى أو العكس أو نحو ذلك لا يضر و يحسب على ما هو الواقع‌[8] .

مکلف برای نافله شب برخواست و فکر کرد دو رکعت اول را خوانده و نیت کرد که دو رکعت دوم را بخواند. بعد مشخص شد که اصلا دو رکعت اول را نخوانده. در این صورت نمازش صحیح است و دو رکعتی که اتیان کرده، دو رکعت اول حساب می‌شود. همچنین است در نافله ظهر و نمازی که خوانده صحیح است ولی این به بحث عدول ربطی ندارد و دلیل صحت آن است که قصدش لازم نبوده و هر دو رکعتی که اتیان کند، دو رکعت از 8 رکعت حساب می‌شود. همچنین اگر اشتباه در عدد رکعات بود و فکر می‌کرد اول را خوانده و الان در رکعت دوم است و مشخص شد که اول را نخوانده، به صحت نماز ضرر نمی‌زند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo