< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز /نیست /مسأله 29:إذا شرع فی السفر

 

تتمه مسأله 29

(مسألة 29) إذا شرع في السفر و كان في السفينة أو الكاري مثلا ‌فشرع في الصلاة بنية التمام ‌قبل الوصول إلى حد الترخص فوصل في الأثناء إلى حد الترخص فإن لم يدخل في ركوع الثالثة فالظاهر أنه يعدل إلى القصر و إن دخل في ركوع الثالثة فالأحوط الإتمام و الإعادة قصرا....[1]

بحث در مساله 29 بود. این مساله مهم در کتاب مسافر مساله 67[2] نیز مطرح شده.

ظاهرا علامه این مساله را در تذکرة[3] مطرح کرده است. زمان شروع یا زمان پایان عبادت تفاوت دارد. زمان شروع مسافر است و زمان پایان مواطن است یا برعکس. حکم چیست؟

مرحوم سید در فرع اول فرموده اگر حاضر بود و به نیت نماز تمام، شروع کرد و در حال حرکت ماشین یا قطار، قبل از رکوع رکعت سوم، به حد ترخص رسید و حد ترخص موضوع قصر مسافر است. پس با نیت تمام شروع کرده و قبل از رکوع رکعت سوم به حد ترخص رسیده و الان مسافرٌ یجب علیه التقصیر و باید نمازش را کوتاه کند و لازم است که سلام دهد.

مشکلی که وجود دارد آن است که آیا با نیت تمام شروع کند یا با نیت قصر؟ اگر می‌داند قبل از رکوع رکعت سوم به حد ترخص می‌رسد، می‌تواند به نیت تمام شروع کند یا باید به نیت قصر شروع کند؟

مرحوم حکیم[4] فرموده اگر مکلف عالم است که قبل از رکوع رکعت سوم به حد ترخص می‌رسد، باید به نیت قصر شروع کند ولی اگر عن جهلٍ نیت تمام کرد، مضر به نماز نیست چون قصر و تمام یک حقیقت دارند. فرموده موضوع یتم و وجوب تمام، کسی است که من اول الصلاة تا آخر الصلاة حاضر باشد و صرف الوجود حضور، موضوع نیست چون اگر صرف الوجود، موضوع باشد، در این صورت اول زوال شمس، مکلف حاضر است و وظیفه‌اش نماز تمام است و باید گفت حتی اگر 10 فرسخ سفر برود، باز هم حاضر محسوب می‌شود. پس باید گفت موضوع وجوب تمام، حاضر از اول تا آخر صلاة است.

اشکال دیگر مطرح می‌شود که اگر موضوع، حاضر از اول تا آخر نماز باشد، لازمه‌اش این است که الان که مکلف حاضر است، وظیفه‌اش قصر باشد و این نیز گفتنی نیست.

مرحوم حکیم پاسخ داد که ملتزم می‌شویم. مکلفی که الان حاضر است ولی تا آخر صلاة حاضر نیست و میان نماز مسافر می‌شود، مشکلی ندارد که بگوییم وظیفه‌اش وجوب قصر است و از الان باید نماز قصر را نیت کند چون تا آخر حاضر نیست. پس لامحالة وجوب تمام در جایی که آخرش مسافر می‌شود، ساقط می‌شود. البته اگر عن جهلٍ نیت تمام داشت، مشکلی نداشت ولی وظیفه واقعیه او نماز قصر است.

به نظر می‌رسد که این پاسخ خلاف ارتکاز است و اشکال مستشکل صحیح است. اگر مکلف الان حاضر است، چطور نیت قصر کند با اینکه هنوز مسافر فعلی نشده و به حد ترخص نرسیده؟

بررسی ادله قصر نماز

مهم در بحث آن نیست که حاضر را محور قرار دهیم بلکه باید ادله مسافر را محور قرار دهیم. دو خطاب داریم. یک خطاب داریم که ایها الناس اذا زالت الشمس وجبت الصلاة و بعد فرموده نماز صبح و ظهر چطور خوانده شود. شارع مقدس نماز کامل را تعریف کرده است. ظاهر این است که خطابات اولیه نماز تمام را واجب کرده است. سپس در مورد نماز تمام، یک تخصیص زده که ﴿وَ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ﴾[5] اذا ضربتم فی الارض قصروا. باید حال مدلول این مخصص مشخص شود که گفته مسافر قصر می‌خواند، چه مقدار است؟ ظاهر مرحوم خوئی و مرحوم حکیم در اینجا غفلت کردند و چه بسا مفروغ عنه گرفتند.

مرحوم بروجردی[6] ادعا کرده که مدلول المسافر یقصر یعنی اگر مسافر خواست نماز بخواند، باید قصر بخواند یعنی ظاهر در احداث است. کسی که در ابتدای سفر حاضر بوده، شامل المسافر یقصر نمی‌شود. در نتیجه اگر مکلف حاضر بوده، باید به نیت تمام نماز را شروع کند و با همان نیت تمام نیز باید ادامه دهد. لذا اینکه مرحوم علامه در تذکره[7] فرموده باید بر تمام باقی بماند، به همین دلیل است. حتی اگر مکلف در رکعت اول باشد، باز هم باید نمازش را با نیت تمام ادامه دهد و نوبت به تفصیل در رکوع رکعت سوم نمی‌رسد.

اما ظاهرا اینکه مرحوم خوئی[8] فرموده اطلاق المسافر یقصر شامل این مکلف می‌شود. کسی که به نیت تمام شروع کرده چون حاضر بوده، ولی قبل از رکوع رکعت سوم به حد ترخص رسید، شامل المسافر اذا بلغ حد الترخص یقصر می‌شود. این فرمایش مرحوم خوئی صحیح است. چه بسا مرحوم خوئی به همین دلیل بحث را تطویل نکرده است. اشکال ندارد که مکلف باید نمازش قصر کند حتی اگر در حال سفر باشد. المسافر یقصر یعنی باید حال نماز بررسی شود که آیا مسافر است پس همانجا سلام دهد یا مسافر نیست و تمام بخواند. پس حتی می‌گوییم المسافر یقصر، اطلاق ندارد بلکه قدر متیقن آن همین است که حال نماز باید بررسی شود.

اشکال و پاسخ

اینکه بعضی گفتند الصلاة علی ما افتتحت، نادرست است. چون اطلاق شامل اینجا نیز می‌شود و مانعی ندارد و اگر مانعی باشد الصلاة علی ما افتتحت است که پاسخ می‌دهیم این روایت به محل بحث ما ربطی ندارد. الصلاة علی ما افتتحت یعنی مکلف یک نیت ارتکازی داشته که نماز واجب باید بخواند و بعد به مستحب عدول می‌کند و امام علیه‌السلام می‌فرماید علی ما افتتحت. یعنی مشکل از خود مکلف بوده و با توجه به غفلت، نماز را بر خلاف نیت ادامه داده بود. ولی در محل کلام، این خطاب است که مشکل دارد و نمی‌دانیم شامل می‌شود یا نه؟ مکلف غفلت ندارد و اصلا نمی‌داند که تمام را ادامه دهد یا قطع کند و قصر بخواند؟ ظاهر عبارت علامه[9] نیز ناظر به همین الصلاة علی ما افتتحت است.

فرع ثانی

اما اگر بعد از رکوع رکعت سوم به حد ترخص رسید، مرحوم خوئی[10] فرموده خطاب المسافر یقصر اطلاق دارد و شامل این مکلف نیز می‌شود. حال که قدرت بر تقصیر ندارد، باید نمازش را قطع کند و نماز قصر را شروع کند. همینجا مرحوم سید فرموده احوط این است که نمازش را تمام کند و دوباره قصر بخواند.

اما انصاف این است که در اینجا حق با مرحوم بروجردی است و المسافر یقصر چنین اطلاقی ندارد و خطاب شامل جایی می‌شود که بتواند نماز را تقصیر کند. ولی اگر نتواند نماز را به قصر تبدیل کند، شک در شمول خطاب داریم چون مخصص منفصل است و در علم اصول گفته شد که اگر مخصص منفصل مجمل شد و مردد بین اقل و اکثر باشد، مرجع همان اکثر است. لذا به مقتضای ادله اولیه که تمام را واجب می‌کند، باید نماز را تماما ادامه دهد. پس فرمایش مرحوم علامه که گفته تمام را ادامه دهد، نسبت به بعد از رکوع رکعت سوم صحیح است.

لعل مرحوم سید در این استظهارات مشکل داشته و یا گفته اجمال مخصص منفصل به عام سرایت می‌کند لذا علم اجمالی دارد که یا اتمام واجب است یا قصر، و یا شبهه داشته که قطع نماز حرام است و چون فتوا دادن واجب نیست، گفته احتیاط کند که نماز را تمام کند و بعد دوباره قصر بخواند.

عدم تأثیر علم اجمالی

البته ممکن است کسی بگوید علم اجمالی در اینجا اثر ندارد که یا قصر واجب است یا تمام، به دو بیان، یکی دلیل اجتهادی یعنی اطلاقات اولیه. بیان دوم این است که اگر اطلاقات را قبول نکنیم، علم اجمالی اثر ندارد که یا قصر یا تمام بر مکلف واجب است چون کسی که در حال نماز است و بعد از رکوع رکعت سوم، شارع مقدس از تمام برائت جاری کند و بگوید عمل مکلف باطل است و باید دوباره شروع کند، خلاف منت است. ولی اگر از وجوب قصر مجدد، برائت جاری کند، امتنان محقق می‌شود. چون اگر در علم اجمالی، اصل نافی در یک طرف جاری شود و در طرف دیگر جاری نشود،‌ این علم اجمالی منحل حکمی می‌شود.

عدم جریان استصحاب

همچنین استصحاب نیز جاری نیست چون قبلا صحیح بود چون حاضر بود، الان مسافر است پس استصحاب وجوب چهار رکعت، نمی‌تواند جاری شود.

حاصل الکلام: کلام علامه در تذکره که فرموده بنی علی التمام،‌ قبل از رکوع رکعت ثانیه تمام نیست. مجالی برای الصلاة علی ما افتتحت نیست و استصحاب بقاء وجوب تمام نیز جای نمی شود، أمّا بعد از رکوع رکعت سوم، فرمایش علامه صحیح است نه به دلیل الصلاة علی ما افتتحت و استصحاب بلکه به دلیل اطلاقات ادلیه اولیه و به مقتضای اصل عملی. می‌گوییم همین نمازی که می‌خواند مجزی است و برائت از وجوب قصر مجدد. جاری می‌کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo