درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجزاء وشرائط نماز/نیت /مسأله 27:لا يجوز العدول بعد الفراغ إلا في الظهرين
(مسألة 27) لا يجوز العدول بعد الفراغ إلا في الظهرين إذا أتى بنية العصر بتخيل أنه صلى الظهر فبان أنه لم يصلها حيث إن مقتضى رواية صحيحة أنه يجعلها ظهرا و قد مر سابقا.
مسائل عدول قبل از فراغ مطرح شد اما آیا عدول بعد از فراغ مجال دارد یا نه؟ اصل، عدم جواز عدول است و این اصل بعد از فراغ قوت بیشتری دارد. آیا این اصل بعد از فراغ استثنا دارد؟ مرحوم سید فرموده یک مورد استثنا دارد. مکلف فکر میکرد که ظهر را خوانده و عصر را خواند و مشخص شد که ظهر را نخوانده بود. در اینجا میتواند همان چهار رکعت را به نیت ظهر قرار دهد. به دلیل صحیحه زراره:
قَالَ إِذَا نَسِيتَ الظُّهْرَ حَتَّى صَلَّيْتَ الْعَصْرَ فَذَكَرْتَهَا وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ فَرَاغِكَ فَانْوِهَا الْأُولَى ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَعٍ[1] .
آیا این روایت از نظر مقتضی و عدم مانع تمام است یا نه؟
اما من حیث مقتضی، صحیحه است و دلالت آن تمام است. فقط شبههای مطرح میشود که کسی بگوید اینجا زراره از اجتهاد خودش در این روایت افزوده است. البته زراره نیز گاهی مرتکب خطا میشده مثل اینکه او به اهل بصره حکم خطا گفته بود و آنها از امام علیهالسلام سوال پرسیدند و امام علیهالسلام زراره را تخطئه کردند. فرزند زراره به امام علیهالسلام عرضه داشت که این تخطئه باعث تضعیف اعتماد به پدرم میشود و امام علیهالسلام فرمودند که دیگر تخطئه نمیکنند.
ظاهرا کسانی که این شبهه را مطرح کردند، عدول را یک شیئ مهم دانستند که وقتی حین نماز نمیشود پس بعد از نماز نیز نمیشود. اما اگر گفتیم عدول خلاف اصل نیست و ارتکاز مکلف این بوده که نماز واجب را اقامه کند و بعد امام علیهالسلام فرمودند همان نماز اول را نیت کند یعنی همان نیتی که در ارتکاز او بوده. همچنین ظاهر روایت نیز همین است که زراره تمام کلام امام علیهالسلام را نقل میکند نه اینکه نظر خودش را در آن اضافه کند.
مرحوم آقای خوئی[2] از جهت اعراض اشکال کرده که روایة معرض عنه اصحاب است.
اما ظاهرا اعراض ثابت نیست و خیلی از فقهاء اصلا این فرع را متعرض نشدند. البته ما اعراض را موهن نمیدانیم و برای ما مهم نیست اما جای احتیاط دارد و نمیتوانیم مخالفت مشهور کنیم. احتیاط به این است که اگر علی القاعده بود، میگفتیم ترتیب ساقط است و این نماز یقع عصرا و یک ظهر اقامه میکرد. ولی روایت بر عکس این قاعده میگوید که اولی را ظهر قرار بده و یک عصر بخوان. احتیاط این است که یک چهار رکعت ما فی الذمه اقامه کند.
مانع دوم: موثقه عمار
عمار سوال میکند که 5 دو رکعتی مستحب خواندم در حالیکه وظیفهام 4 دو رکعتی بود آیا میشود گفت که این یکی که خواندم از نمازهای سابقم حساب شود:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ يُرِيدُ أَنْ يُصَلِّيَ ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ فَيُصَلِّي عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ يَحْتَسِبُ بِالرَّكْعَتَيْنِ مِنْ صَلَاةٍ عَلَيْهِ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُصَلِّيَهَا مُتَعَمِّداً فَإِنْ لَمْ يَنْوِ ذَلِكَ فَلَا[3] .
اما این روایت نیز معارض نیست چون در محل کلام، نسی الظهر است و جای این است که خطای در تطبیق شده یعنی فکر میکرده وظیفه فعلیه او عصر است ولی امام فرمودند اشکال ندارد. اما در روایت عمار، نیت ارتکازی نیست بلکه اشتباه خوانده و میخواهد همان اشتباه را برای نمازهای سابق قرار دهد که نمیشود.
(مسألة 28) يكفي في العدول مجرد النية من غير حاجة إلى ما ذكر في ابتداء النية
محقق عدول چیست؟
مرحوم سید فرموده محقق عدول، نیت است که مکلف بگوید ادامه نماز عصر، نماز ظهر باشد. روایات عدول نیز مجرد نیت را بیان کرده بود و اگر در روایت نیز نبود، همین را در مورد عدول میگفتیم. احتیاجی به آن نکتهای که در ابتدای بحث نیت بیان شد، نیست.
مرحوم آقای خوئی[4] اشکال کرده که مرحوم سید نباید ذیل مساله را بیان میکرد چون ایشان قائل به داعی در نیت است نه اخطار.
اما به نظر میرسد مساله عدول و مساله نیت تفاوت دارد یعنی عدول اخف است و در نیت که مکلف میخواهد نماز را شروع کند، احتمال میدهد باید نکات اضافه بر نیت نیز باشد. لذا مرحوم سید فرموده لازم نیست که نیت آن عمل را به صورت تفصیلی اخطار کند چون در صورت عدول مکلف در همین لحظه در حال اتیان قربی است و فقط کافی است نیت عدول به نماز دیگر را داشته باشد و قصد نماز به امر عصری به صورت تفصیلی نیاز نیست.
(مسألة 29) إذا شرع في السفر و كان في السفينة أو الكاري مثلا فشرع في الصلاة بنية التمام قبل الوصول إلى حد الترخص فوصل في الأثناء إلى حد الترخص فإن لم يدخل في ركوع الثالثة فالظاهر أنه يعدل إلى القصر و إن دخل في ركوع الثالثة فالأحوط الإتمام و الإعادة قصرا و إن كان في السفر و دخل في الصلاة بنية القصر فوصل إلى حد الترخص يعدل إلى التمام.[5]
کسی که در وسیله نقلیه باشد و وقت نماز شد و با نیت نماز تمام تا پیش از رسیدن به حد ترخص، نماز را شروع کرد ولی در میان نماز به حد ترخص رسید، در این صورت اگر وارد رکوع رکعت سوم نشده، ظاهر این است که به قصر عدول میکند. اینجا مرحوم سید فتوا داده. دلیل فتوا این است که نماز کسی که به حد ترخص رسیده، قصر است که در اینجا فعلا موضوعش محقق شده است.
اما اگر مکلف وارد رکوع سوم شد، از یک طرف وظیفهاش قصر است و از طرف دیگر نمیتواند قصر سلام دهد. سید فرموده احتیاط این است که چهار رکعت را تمام کند و بعد یک دو رکعت قصری بخواند.
حال اگر مکلف در سفر بود و به نیت قصر وارد نماز شد، اما به حد ترخص رسید در اینجا به نماز تمام عدول میکند.
در مقابل، برخی مثل مرحوم خوئی[6] گفتند در صورتی که از محل عدول گذشته باشد نمازش باطل است. وظیفه مکلف که موضوعش متبدل شده و ابتدا حاضر بوده و بعد مسافر شده، در این صورت چون نمیتواند قصر را تحویل دهد چون در آن یک رکعت اضافه کرده، تمام هم نمی تواند تحویل دهد چون أمر ندادر پس نمازش باطل است. لذا احتیاط جا ندارد. اینجا ربطی به بحث حرمت قطع صلاة ندارد چون حرمت قطع صلاة جایی است که صلاة صحیح باشد و در اینجا نماز صحیحی نیست.
از نظر فنی فرمایش مرحوم خوئی صحیح است. اما منشا احتیاط وجوبی در کلام مرحوم سید چیست؟ ظاهرا در مساله قصر مشکل وجود دارد که آیا وظیفه کسی که در میان نماز وظیفهاش قصر شده، این قاعده جاری میشود و اطلاق ادله که مسافر باید قصر بخواند، شامل این شخص نیز میشود یا نه؟ درست است که فرمودند المسافر یقصر، اما آیا این خطاب فقط شامل کسی است که وارد نماز نشده یا مکلفی که ابتدا وظیفهاش تمام بوده و بعد وظیفهاش قصر شده را نیز شامل است؟
لذا شک داریم که برای این مکلف یا نماز تمام واجب است یا نماز قصر؟ مقتضای علم اجمالی این است که احتیاط کند و بنابر اینکه قطع نماز حرام باشد، این نماز را چهار رکعتی تمام کند.