< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجزاء وشرائط نماز/نیت /ادامه مسأله 13 اذا رفع صوته بالذکر

 

ادامه مسأله 13

اصل مساله که فرموده اذا رفع صوته بالذکر او القرائه... لم تبطل حرف درستی است. اونی که مامور به است طبیعت ذکر است. به ما گفتند وقت تکبیر الاحرام ذکر را به عنوان تکبیر الاحرام بگویید. اما این که بلند بگوییم یا کوتاه بگوییم مراتب این صوت، جزء ماموربه به نیست. لو فرض که شما توانستی طبیعت را بیاوری مجرد از همه خصوصیات، امتثال حاصل میشود. نمیشود بدون خصوصیت بیاوری اما لو فرضنا اگر در رفع صوتش اعلام غیر را که غیر قربی است قصد کند مضر نیست. تکبیر الاحرام را اصلش را گفته است برای خدا، بلند گفتن که یک مرتبه از صوت است برای خدا نبوده است، بلند گفتن و اهسته گفتن ماموربه نیست.

مرحوم آقای خویی میفرماید این مثل لباسی است که میپوشی لباس سفید و سیاه ربطی به ماموربه ندارد. یا مکانی که ایستادی بارد است یا حار است .

ولکن انصافش این است که مراتب صوت چون با خود فعل اتحاد وجودی دارند با آن مثالهایی که ایشان میزند فرق دارد. لباس میپوشد به خاطر یک جهت نفسانی اشکالی ندارد این لباس را انتخاب میکند میخواهد با لباس دامادیش نماز بخواند دوست دارد اشکالی ندارد. این مضر به قصد قربتش نیست أمر به نماز با این اجنبی است ولی انصافش این است که با صوت این مقدار اجنبی نیست . مراتب صوت با خود صوت یک وجود است. ولی اشکالی ندارد اینها یک امر عرفی است. اگر در اصل عمل قصد قربت داشته باشم و در بلند گفتنش قصد اعلام غیر داشته باشم، به مولایم بگویم تو گفتی بگو الله اکبر و من هم گفتم. حالا درست است که بلند گفتیم برای دیگری بفهمد ولی اصلش که برای تو بود، میگوید کافی است. مراتب درست است در خصوصیات متحد هستند ولی خصوصیتی است که خارج از ماموربه است. عرفیت دارد انفکاکش از اصل ماموربه.

مگر این که آن اصل را که میاورد برای اعلام باشد یا برای اعلام و نماز. نماز تبعی است یا نماز جزء باشد. بله اگر اعلام نبود الله اکبر نمیگفتم. قربی نیست الله اکبر. فرض کلام سید در جایی است که به اصطلاح رفع صوت جزء ماموربه نیست ولی اگر فرض کردید نماز جهریه است یک مرتبه ای از رفع صوت. جهریه دو مرتبه دارد خیلی بلند میگوید ربطی به ماموربه ندارد آن مرتبه ای که مقوّم جهریت است. مرتبه ای که مقوم جهریت است این ماموربه است و مد نظر سید نیست محل بحث بلند کردنی است که از خصوصیات ماموربه است نه از مقومات.

اذا رفع صوته..... لم تبطل نکته اش این است که خصوصیتی که رفع صوت است جزء ماموربه نیست

الا اذا کان قصد الجزئیه اصلا مشکله در خود ماموربه رفت. طبیعت را که میاورد قصد نمازیش به تبع است. که گفتیم به تبع باشد یا به ضمیمه باشد. البته وقتی که سید میگوید به تبع مضر است شاید بفهمیم که ضمیمه هم مثلا مضر است. این کلام یک نقصی دارد ما نتوانستیم حل کنیم.

وکان من الأ ذکار الواجبة

اقای حکیم گفته: فرقی بین اذکار واجب و مستحب بر مبنای شما نیست ولی در تبعش حتی اقای حکیم هم چیزی نگفته است و این استثنا را قبول کرده است (گاهی اوقات یک اشکالی به ذهنتان میاید که کسی نگفته است نباید خیلی خوشحال شد باید یک فکری بکند به احتمال زیاد اشتباه میکنید. ما معمولا احتیاط میکنیم ما اصل را بر این میگذاریم که اشتباه میکنیم)

میگوییم ــ کما این که مرحوم حکیم هم فرمود ــ اقای سید در نظر شما فرقی بین اذکار واجب و مستحبه نیست. واجبه باشد یا مستحبه باشد همین داستان میاید اگر قصد نمازی تبع نباشد لم تبطل. واگر قصد نمازی تبع باشد خودتان گفتید در اجزای مستحبه هم اگر للغیر بشود زیاده صدق میکند در عنوانش علی الاحوط گفتید نه بالاتر در آن بحث قصد قربتش گفت که فتوا داد اصلا.

این فرع اول تمام شد بحث ندارد. نکته اش روشن نیست. واستثنایش روشن است.

أمّا فرع دومش: لو قال الله أكبر مثلا بقصد الذكر المطلق لإعلام الغير لم يبطل ذکری را فقط به قصد اعلام میگوید ولی ذکر الله است خیلی اوقات وسط نماز میگوید الله اکبر چند تا هم میگوید برای این که بفهماند غذا سر نرود.

مثل سائر الأذكار التي يؤتى بها لا بقصد الجزئية مثل بقیه اذکاری که در نماز مستحب است میاورد ولی به قصد جزئیت نمیاورد مستحب هم هست میتواند به قصد جزء مستحب بیاورد ولی به قصد ذکر مطلق میاورد. میگوید گفت سمع الله لمن حمده ، والله اکبر را در راه بگوید، الله اکبر مستحب است ولی چونه طمأنینه ندارد به عنوان ذکر مطلق میگوید. گاهی علی القاعده صحبت میکنیم میگوییم علی القاعده همین است. اگر کسی در نمازش ذکر الله را گفت و لم یقصد به الصلاة بل قصد غیرش را وریا نباشد چون ریا شبهه ادخل فیه رضا غیره دارد علی القاعده اشکالی ندارد. ان که منافی نماز است کلام ادمی است. ادله منافی اینجا را نمیگیرد. بلکه آن ادله ای که تجویز میکند کلما ذکرت الله فی صلاتک میگوید اشکالی ندارد. ادله ی مانعه که کلام ادمی است اینجا را شامل نمیشود. پس مضر نیست. ادله مجوزه ذکر الله اینجا را شامل میشود میگوید اشکالی ندارد. علی مستوی القاعده مانعی نداریم. بلکه علی مستوی الروایات. روایات خاصه هم دارد. این محل ابتلا است ما همیشه میگوییم اصل عدم نقل مختص به الفاظ نیست. همین که الان در وسط نماز میگوید الله اکبر سبحان الله برای اعلام این هم از قدیم هم بوده است. اصل عدم نقل شاهدش همین روایات است. در صحیحه حلبی این جور رسیده است.

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ يَكُونُ فِي صَلَاتِهِ وَ إِلَى جَانِبِهِ رَجُلٌ رَاقِدٌ بچه اش خوابیده مثلا میخواهد بیدارش کند. یک کمی بلندتر می خواند فَيُرِيدُ أَنْ يُوقِظَهُ فَيُسَبِّحُ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ لَا يُرِيدُ إِلَّا لِيَسْتَيْقِظَ قصد نمازی ضمیمه نشده است الرَّجُلُ هَلْ يَقْطَعُ ذَلِكَ صَلَاتَهُ وَ مَا عَلَيْهِ؟ قَالَ لَا يَقْطَعُ ذَلِكَ صَلَاتَهُ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ[1] .

اینها متعارف بوده ورد زمان قدیم هم بوده و سوال از حضرت هم کردند. به عنوان ذکر یسبح یعنی سبحان الله میگوید. نه سبحان الله که میگوید قصد انشا دارد، قصد تسبیح خدا را ندارد. مثال واضحتر: آیه قرآن هم این جور است که اگر بخواند به قصد اعلام غیر اشکالی ندارد.أمّا اگر اسم بچه اش مثلاً یوسف است وقتی میگوید اعرض به قصد قرآن نباشد، این کلام آدمی است و محل بحث نیست.

(توضیحی در مورد ذکر الله : اگر کسی در بحث علمی بگوید «الله اکبر» از این جهة که به ذهن ذکر خدا بیاید نگفته است. ذکر الله به عنوان تعظیم خدا واین که با خدا مناجات میکند، ذکر خدا، به خدا مربوط میشود لذا وقتی در بحث علمی می گوید «الله اکبر من ان یوصف» ذکر خدا نکرده یا بگوید سمع الله لمن حمده وخبر میدهد که خداوند إجابت میکند هر کسی حمد بکند، خداوند رحیم و رحمان است حرف مردم را می شنود، این ذکر خدا نیست. یاد خدا به این است که خدا را توصیف بکنی نه اینکه خبر بدهید که خدایی هست).

لو قال الله أكبر مثلا بقصد الذكر المطلق لإعلام الغير لم يبطل هم علی مقتضی القاعده و هم علی مستوی الروایات الخاصه.

مثل سائر الأذكار التي يؤتى بها لا بقصد الجزئية چه فرقی میکند وقتی به قصد ذکر مطلق میگویید این هم ذکر است و ان هم ذکر است.

انصاف این است که مقداری با هم فرق دارند. برای اعلام و ذکر مطلقی که هیچ قصد اعلامی نیست انصافش این است که اون خیلی واضح است ولی همیشه مشبّه ‌به واضحتر است. هر دو ذکر الله هستند انجا که مضر نیست به نماز چون ذکر الله است و اینجا هم ذکر الله است.

بحث منضمات به نیت تمام شد. بحثی که مانده است و شروع می کند زمان نیت است. ما در نیت داشتیم بحث میکردیم یکی از واجبات نماز نیت است وقت نیت چه وقتی است؟

(مسألة 14) وقت النية ابتداء الصلاة و هو حال تكبيرة الإحرام و أمره سهل بناء على الداعي و على الإخطار اللازم اتصال آخر النية المخطرة بأول التكبير و هو أيضا سهل.

زمان نیت از‌ أوّل نماز است. نماز باید با نیت باشد یعنی از أوّلش. ثابت کردیم که نیت در نماز واجب است جایش أوّل نماز است. اول نماز هم که: و هو حال تكبيرة الإحرام. الصلاة اوله التکبیر و اخره التسلیم. ‌و أمره سهل. میگوید نیت که مقارن با تکبیره الاحرام باشد یک امر سهلی است.

در بحث نیت گذشت که آیا مجرد داعی کافی است یا اخطار لازم است؟ اخطاری ها یک چیز اضافه ای را میگویند. ایستاده رو به قبله اذان و اقامه را گفته است باز یک تأملی میکند نماز را صورت اجمالی در ذهنش میاورد. یک نفسی تازه میکند این اخطار است. در مقابل آن که شنید مکبر گفت الله اکبر رکوع، میدود میخواهد به رکوع امام برسد گفت الله اکبر اصلا صورت نمازی در ذهنش نبود خودش را به رکوع رساند. این داعی است فقط. یعنی الله اکبر را گفت به قصد نماز. بقیه نماز در ذهنش نیست. کافی است. نماز بر ما واجب است و الان تکبیر گفت و بعداً آرام آرام آنها را میگوییم و تصور میکنیم.

اخطاریها میگویند: مجموعه نماز امر دارد خصوص تکبیر الاحرام أمر ندارد. باید مجموعه را در ذهنت احضار کنی تا بگویی میاورم تکبیر را به قصد امر. امر به این مجموع تعلق گرفته است. سید میگفت اگر به قصد امر مستقل بیاوری مجزی نیست مثلا در ذهن مبارکشان این است اگر اخطار نکنی چطور میگویی به قصد أمر؟ أمر به چی؟ چیزش در ذهنت نیست. تکبیر الاحرام هم که امر ندارد. میگویند این نماز باطل است.

و لکن به ذهن میاید که: در قصد قربت یک دلیل لفظی صافی نداریم. دلیل میگوید که یرید بها ربه. من همین الله اکبر را گفتم به قصد نماز. قربة الی الله، آرام آرام بقیه را هم آوردم قربة الی الله صدق میکند که من نماز را برای خدا خواندم. ولو أوّل نماز أمر به کلّ در ذهن من نبود، همین که من الان همین الله اکبر فقط در ذهنم هست میگویم الله اکبر قربة الی الله میروم به رکوع بعد میگویم این نماز ظهر است مثل این که از آن وقت شروع می کنیم اینهایی که میگوییم در ذهنمان احضار میکنیم اصلا ظهر در ذهن ما نبود. همان نمازی که ارام ارام معیّنش میکنیم، الله اکبر را که به قصد شعار نگفتیم. به قصد نماز گفتیم.

این که بعضی ها، واقعش اینها مریض هستند. این که بعضی ها در نیت نماز گیر دارند الله الله الله چند بار تکرار میکنند میگویند قصدمان نمیاید. این بندگان خدا مریض هستند. اینها را ما میگوییم همان که اقای خویی فرمود تو برو نماز بخوان لا قربه الی الله. اگر تونستی. این یک امر سهلی است این که مرحوم سید میگوید سهل است اشاره دارد به بعضی که اینها را خیلی سخت میگیرند که نیت مقارن با تکبیر الاحرام باشد. همین که الان ایستاده است نیت نماز دارد بگوید الله اکبر. اصلا همه نماز هم در ذهنت نیست کافی است. درست است بگوییم این اعمالی که از ما تدریجا صادر شده است، اردنا به ربنا. همین کافی است.

نمیدانم این وسواسی ها این ها را خطار میکنند باز از ذهنشان میرود میگویند دوباره. ما که نتوانستیم چرا اینها الله اکبر را نمیتوانند بگویند. چرا به زبانشان نمیاید الله اکبر. ما به یکی از وسواس ها همین را گفتیم تو اصلا اذان واقامه نگو و خودت را مهیای نماز نکن تا تو این فکر بیافتی. همین طور که وضو گرفتی تند تند برو الله اکبر بگو. تمام. اصلا نرو در این فکر که نیت بکنم مقارن باشد. برای این که در این فکر ها نروی اذان و اقامه نگو، اصلا آن مقدار طمأنینه واجب هم خیلی سخت نیست مهر بیاور نماز بخوانم، تند تند بلند شو رو به قبله الله اکبر تمام شد. یک امر سهلی است. بندگان خدا مریض هستند. میگوید در حال عادی میتوانم بگویم ولی وقتی که در نماز می ایستیم الله اکبر نمیتوانم.

بنا بر مبنای اخطار چه زمانی باید نیت نماز بکنم؟ و على الإخطار اللازم اتصال آخر النية المخطرة بأول التكبير وقتی که اخطار کردم لحظه اخرین، این عمل را که اخطار کردم تمام شد باید بگویم الله اکبر. چون ان وقت اخطار محقق شده است. اگر اول تکبیرِ من به آخرِ اخطار باشد درست است که بگوییم: مقارن اخطار است ولی اگر هنوز اخطار نکردم یا وسط بعضی افعال اخطار کردم بگویم الله اکبر من عمل را اخطار نکردم. و هو أيضا سهل این هم بحث ندارد.

این که سید گفت: علی الاخطار؛ مقصودش این است یعنی قبل از تمامیت اخطار تکبیر نگوید. لذا اگر اخطار کرد همین طور در ذهن مانده است و نفس تازه می کند تمام صورت نمازی را اخطار کردم بعد میگوید الله اکبر اشکالی ندارد. معنایش این نیست که حتما تکبیر متصل به آخر اخطار باشد، بلکه می فرماید قبلش نباشد.


[1] وسائل الشیعه 7/256 حدیث 9 ( 9267).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo