< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: محل نزاع/خمس ارباح مکاسب و فوائد/کتاب الخمس

 

بحث در امر سابع بود که مرحوم سید ره فرمودند که هفتمین مورد از متعلقات خمس ما یفضل عن مؤنة سنته است یعنی آن اموالی که از مؤنة سال انسان زیاد می آید . بعد ایشان در این مطلع شروع کردند اقسام ما یفضل عن مؤنة سنته را ذکرکردند، از تجارات ، صناعات ، زراعات حتی مواردی که داخل در کسب نیست از قبیل هدیه و هبه و جایزه یا مالی که کسی به کسی وصیت کرده است . این موارد همگی متعلق به خمس است. بعد هم چند مورد را استثناء کردند.

در این مطلع ، مرحوم صاحب عروه به سه امر می پردازند . اول اینکه خمس در مایفضل عن مؤنة واجب است.دوم این است که این ما یفضل عن مؤنة هم شامل موارد تکسب هست و هم شامل غیر موارد تکسب می باشد. و مطلب سوم هم ، همین مستثنیات است که ارث داخل در خمس نمی شود یا مهر یا عوض خلع را استثناء کردند .

اولین بحث ما این است که یکی از متعلقات خمس مانند موارد قبلی ؛ غنائم دار الحرب ، معادن، کنز ، غوص ،زمینی که از ذمی خریداری می شود، مال مخلوط به حرام ، این شش مورد که گذشت و یکی از اینها ما یفضل عن مؤنة سنته هست که الآن بیشتر مورد ابتلاء هست .

در این جا عامه این مورد را به عنوان متعلق خمس قبول ندارند ولی اصل خمس را نمی توانند منکر بشوند چون در قرآن آمده است و اصلش متفقٌ علیه هست ولی این مورد را شیعه قائل هست ولی آنها قائل نیستند . خوب دلیل اول را اشاره کردیم . همین آیه کریمه واعلموا انما غنمتم من شیء.... است و عرض کردیم که غنمتم از جهت لغوی هم شامل غنائم حرب می شود و هم شامل غنائم و فوائد دیگری که انسان به دست می آورد . از کتب معتبر نقل کردیم که غنیمت الفوز بالشیء هست . بعد روایاتی را شاهد آوردیم که اهل بیت ع هم غنیمت را به معنای اعم فرموده اند . ازکلامات فقهاء شیعه هم که غنیمت را شامل همه این موارد دانسته اند ، شواهد زیادی هست . یکی دو عبارت از این ها را اشاره می کنیم.

کلمات علماء :

فقه الرضا ؛ یکی از کتب فقهی متقدم ما است که منسوب به امام رضا علیه السلام است ولی تحقیق این است که مربوط به خود امام ع نیست و یکی از فقهاء بزرگ شیعه این کتاب را نگاشته است بعضی ترجیح میدهند که نویسنده ، پدر شیخ صدوق ره است بعضی ها کسان دیگری را گفته اند و این بحث در جای خودش باید صورت بگیرد. در این کتاب میفرماید : وَ كُلُّ مَا أَفَادَهُ النَّاسُ فَهُوَ غَنِيمَةٌ لَا فَرْقَ بَيْنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ مَالِ الْفَيْ‌ءِ الَّذِي لَمْ يُخْتَلَفْ فِيهِ وَ هُوَ مَا ادُّعِيَ فِيهِ الرُّخْصَةُ وَ هُوَ رِبْحُ التِّجَارَةِ وَ غَلَّةُ الضَّيْعَةِ وَ سَائِرُ الْفَوَائِدِ مِنَ الْمَكَاسِبِ وَ الصِّنَاعَاتِ وَ الْمَوَارِيثِ وَ غَيْرِهَا لِأَنَّ الْجَمِيعَ غَنِيمَةٌ وَ فَائِدَةٌ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ رُوِيَ أَنَّ الْخُمُسَ عَلَى الْخَيَّاطِ مِنْ إِبْرَتِهِ (سوزن خیاطی) وَ الصَّانِعِ مِنْ صِنَاعَتِهِ فَعَلَى كُلِّ مَنْ غَنِمَ مِنْ هَذِهِ الْوُجُوهِ مَالًا، فَعَلَيْهِ الْخُمُسُ . [1] پس غنیمت که در آیه آمده است ، شامل همه موارد دانسته اند.

(رضوان‌الله‌علیه): و الخمس واجب فی کل مغنم قال الله عزوجل (واعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه وللرسول) و الغنائم کل ما استفید بالحرب من الاموال والسلاح و الثیاب و الرقیق (عبد) و ما استفید من المعادن والغوص والکنوز وکل ما فضل من ارباح التجارات و الزراعات والصناعات من المؤنة والکفایة فی طول السنة علی الاقتصاد. [2] [3] .

پس متقدمین ما مانند کتاب فقه الرضا و شیخ مفید و بعداً بزرگان دیگر تا علامه حلّی ره و غیره ، آیه غنیمت را اعم گرفته اند . در بین فقهاء فقط دو نفر هستند که تشکیک کرده اند یکی مرحوم اردبیلی هست و دیگری هم صاحب مدارک ره هست . از علماء معاصر هم استاد آیت الله هاشمی شاهرودی ره در کتاب الخمس خودشان هم تشکیک کرده اند که آیا این آیه خمس شامل هر مغنمی می شود یا نمی شود ، تشکیکی کرده اند . غیر از سه بزرگوار ، ما دیگر ندیدیم که در شمول مغنم نسبت به فوائد تشکیک کنند و همه این را شامل دانسته اند.

دلیل دوم

پس از نظر آیه این مطلب قابل استناد هست . اما از نظر روایات هم باید بررسی کنیم. دلیل دوم ما بر اینکه ما یفضل عن مؤنة سنته خمس واجب هست روایات است .

روایت اول : موثقه سماعة : مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ (برخی ها گفته اند که این شخص واقفی هست) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ [4] . این واژه « أَفَادَ » چه لازم بگیریم به معنای استفاده و چه متعددی بگیریم یعنی أَفَادَ اللهُ الناسَ ، فرقی ندارد و حدیث شریف دلیل بر این است که خمس در فوائد هم هست.

روایت دوم : صحیحه علی بن مهزیار : 12579- 1- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ (القمی) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (کنیه احمد بن محمد بن عیسی اشعری است و صحیح) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ كَتَب‌ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع (امام جواد ع)- أَخْبِرْنِي عَنِ الْخُمُسِ أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ (انواع استفاده ها) وَ عَلَى الصُّنَّاعِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ ، فَكَتَبَ بِخَطِّهِ : الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.[5]

مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ : شخصی هست که لقبش شمبوله یا شنبوله دارد . بعضی ها تردید کرده اند که این شخص آیا مورد وثوق هست یا نیست ، ولی بزرگان در تحقیقشان این را فرموده اند که محدثین کبار چون به این شخص اعتماد کرده اند ، یک قرینه بر توثیقش می شود و لذا این حدیث صحیحه تلقی می شود.

طبق روایت، حضرت، خمس را در همه آن موارد بعد از مؤنه ثابت میداند . البته اگر کسی بخواهد به این روایت کسی اشکال بکند ، تنها می تواند این گونه بگوید که امام ع در این جا اصلاً به سوال سائل جواب نداده اند . آن سوال کرد که انواع استفاده ها هست و امام ع هم به جهت تقیه جواب نداده است و از کیفیت خمس جواب آن را داده است. الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ یعنی خمس در جاهایی که واجب هست ، بعد از مؤنه هست اما بر چی واجب هست را سائل پرسید ولی امام جواب نداد . اما این مطلب خلاف ظاهر است و این الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ یعنی در همه این موارد خمس واجب هست ولی این وجوب بعد از مؤنه است . پس حمل کلام بر تقیه امام ع خلاف اصالة الجد که یک اصول عقلائیه هست می باشد. یعنی یکی از اصول عقلائیه در محاورات اصالة التطابق هست یعنی مراد استعمالی با مراد جدی مطابق است و اگر بخواهید بگوئید که جدّ در این جا اراده نشده است و مطابق نیست ، باید قرینه آورده بشود.پس در همه این موارد خمس واجب می باشد

روایت سوم : صحیحه علی بن مهزیار : 12581- 3- وَ بِإِسْنَادِهِ (شیخ طوسی ره) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ (وکیل امام هادی و امام عسکری ع بوده است) قُلْتُ لَهُ أَمَرْتَنِي بِالْقِيَامِ بِأَمْرِكَ وَ أَخْذِ حَقِّكَ فَأَعْلَمْتُ مَوَالِيَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ لِي بَعْضُهُمْ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ حَقُّهُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أُجِيبُهُ ، فَقَالَ يَجِبُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسُ فَقُلْتُ فَفِي أَيِّ شَيْ‌ءٍ ، فَقَالَ فِي أَمْتِعَتِهِمْ (کالا ها) وَ صَنَائِعِهِمْ[6] قُلْتُ وَ التَّاجِرُ عَلَيْهِ وَ الصَّانِعُ بِيَدِهِ ، فَقَالَ إِذَا أَمْكَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ. [7]

ترجمه روایت : ابُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ می گوید به امام ع عرض کردم که شما به من دستور دادید که امر شما را به جا بیاورم و حق شما را از شیعیان بگیرم و من به شیعیان گفتم که باید حق امام ع را از آنها بگیرم. بعضی از شیعیان گفتند که حق امام ع چیست و من هم ندانستم که حق امام ع چه چیزی هست. امام ع فرمود که به آنها خمس واجب واجب است. من گفتم که در چه چیزی خمس واجب هست؟ حضرت فرمود در کالاهایشان و زمین هایشان و صنعت هایشان خمس واجب است .

پس امام ع در این روایت دائره اش را وسیع قرار داده اند.

روایت چهارم : صحیحه ریان بن صلت :12587- 9- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ (از اصحاب امام رضا ع و ثقه) قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(امام عسکری)ع مَا الَّذِي يَجِبُ عَلَيَّ يَا مَوْلَايَ فِي غَلَّةِ (درآمد) رَحَى (آسیاب) أَرْضٍ فِي قَطِيعَةٍ (بخشی از زمین) لِي وَ فِي ثَمَنِ سَمَكٍ وَ بَرْدِيٍّ (نی های خاصی که برای کاغذ استفاده می شده است) وَ قَصَبٍ (نی شکر) أَبِيعُهُ مِنْ أَجَمَةِ (نیزار) هَذِهِ الْقَطِيعَةِ، فَكَتَبَ يَجِبُ عَلَيْكَ فِيهِ الْخُمُسُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى . [8] . این روایات و روایات فراوان دیگر که مرحوم علامه حلی ره می فرمایند که متواتر است ، آقای خوئی ره و دیگران هم می فرماید متواتر است به همراه آن روایات تحلیل . پس در همه تکسبات و فوائد هم خمس ثابت می باشد.

دلیل سوم در مسئله : اجماع

این اجماع را هم مرحوم سید ره در انتصار ، ابن زهره در غنیه، شیخ طوسی در الخلاف، مرحوم شیخ طوسی در التبیان ، مرحوم طبرسی در مجمع البیان ، مرحوم علامه در تذکره و منتهی این را اجماع را (اجماع منقول) را نقل کرده اند. اجماع نقل شده که خمس در این موارد هست . اگر اجماع را اشکال بفرمایید ، شهرت در این جا محصّل است و می توان آن را به دست آورد . چرا در اجماع تشکیک می شود؟ چون به دو نفر نسبت خلاف داده شده است یکی ابن جنید و دیگری ابن عقیل هستنند . پس در میان علماء شیعه فقط به این دو نفر نسبت خلاف داده شده است که آیا در تکسبات در ما یفضل عن المؤنه خمس هست یا نیست، قول خلاف نقل شده است .

عبارت این دو نفر را مرحوم حکیم ره در مستمسک نقل کرده است و مرحوم حکیم ره می فرماید که ظاهر این دو عبارت را هم نگاه کنید، ظاهر در خلاف نیست و می خواهند بگویند که یک نوع عفو وجود وجود دارد ، اگر چه خمس در این ها وجود دارد ولی عفو شده است و الا انکار اصل تشریع خمس را اینها نمی خواهند انجام بدهند. حالا مسئله تحلیل و عفو را وقتی مرحوم صاحب عروه مطرح می کنند ما آن جا مرح می کنیم و مورد بحث قرار می دهیم.

عبارت ابن جنید که مرحوم حکیم ره نقل می کنند و ایشان هم از کتاب معتبر محقق نقل می کنند این است چون اصل کتاب این دو بزرگوار به دست ما نرسیده است و در اختیار مرحوم محقق و علامه حلی در مختلف و... بوده و از آنها می توان استفاده کرد : في المعتبر هكذا: «فأما ما استفيد من ميراث، أو كديون، أو صلة أخ، أو ربح تجارة، أو نحو ذلك ، فالأحوط إخراجه، لاختلاف الرواية في ذلك . و لأن لفظ فرضه محتمل هذا المعنى فلو لم يخرجه الإنسان لم يكن كتارك الزكاة التي لا خلاف فيها ..» و هو غير ظاهر في الخلاف.

خوب این عبارت مرحوم ابن جنید است که از آن اختلاف قطعی برداشت نمی شود و ایشان در حد احتیاط متوقف می شوند و یک نوع راهی را برای ندادن خمس (راه تحلیل) باز می کنند.

و محكي كلام الثاني هكذا: «و قد قيل: الخمس في الأموال كلها، حتى الخياط و النجار و غلة الدار و البستان و الصانع في كسب يده، لأن ذلك إفادة من اللّٰه تعالى و غنيمة ..»، و هو أيضاً غير ظاهر في الخلاف.[9] . ایشان هم به عنوان «قیل» گفته است و مطلب را به صورت قطعی رد نکرده است یعنی این مورد را هم بعضی ها ملتزم شده اند و خودشان اظهار نظر نمی کنند که هست یا نیست .پس این مسئله اولاً شهرت محصله دارد و اجماع منقول دارد . پس این دلیل سوم شد.

اشکال
:

انما الاشکال که آقای خوئی ره و دیگران مطرح کرده اند این است که : شما که در تکسبات ملتزم به خمس شده اید و به این ادله هم استناد کرده اید، مواجهه با یک اشکال مهمی هستید و آن اشکال این است که اگر این خمس فریضه بود ، در روایات یک دلیلی پیدا می شد که در زمان پیامبر (ص) خمس را جمع آوری می کرد . خوب در زمان امیر المومنین (ع) ایشان یک عده ای را می فرستاد که خمس را جمع می کردند ، حال آن که ما در روایات نه در شیعه و نه در اهل سنت نداریم که پیامبر(ص) یک عده ای را بفرستد چنانچه زکات را جمع آوری می کردند خمس هم از مردم جمع آوری بکنند . حتی بالاتر از این که اصلاً وجوب خمس در فوائد تا زمان امام صادق علیه السلام کمتر بیان شده است .

جواب
:

آقای خوئی ره حدود 5 جواب از این اشکال ذکر کرده اند و ما هم چند جواب از بزرگان استفاده کرده ایم که بیان می کنیم.

1) احکام تدریجی بیان شده اند و این طور نبوده که به محض تشریع و به محض این که خداوند به پیامبرص می رسانند ، همان موقع هم دستور اجراء آن برسد . گاهی تشریع می شد و تا زمان مناسب برای آن حکم ، پیش پیامبر ص و ولی خدا باقی می ماند. و در روایات داریم که بعضی از احکام الهی تا زمان حضرت مهدی عج به ودیعه گذاشته شده است تا آن زمان اجراء بشود .

2) بین زکات و خمس فرق است . زکات مال فقراء مسلمین است ولی خمس مربوط به پیامبر ص و اهل بیت پیامبر (هاشمی ها) است . این که پیامبر عده ای را بفرستند و زکات را جمع کنند این جای تعجب ندارد چون حق فقراء است . اما در مورد حق خودشان که یک عده ای را بفرستند و جمع کنند ، ممکن است گفته شود که پیامبر ص به جهت مصالحی از این حق می گذشتند . پس بین این دو فرق است.

3) تاریخ برای ما روشن نیست که در زمان پیامبر ص اکرم بوده یا نبوده است.بله ظاهراً به ما نرسیده است ولی این که هر چیزی که در زمان پیامبر ص بوده به ما رسیده باشد این طوری نیست. خیلی از احکام به آن صورت که در زمان پیامبرص بوده به ما نرسیده است حتی بدیهیات مانند مسئله وضو که هر روز حضرت در مرآة و جلوی چشم مردم وضو می گرفتند ولی الآن اهل سنت پاهایشان را می شویند و در نماز دست خود را می بندند . پس چیزی که هر روز تکرار میشده این همه تغییر درش اتفاق افتاده تا برسد به مسائلی که سالی یک بار باید به آن عمل می شده است . از کجا ادعا می شود که اصلاً پیامبرص دستوری برای جمع آوری خمس نداشته اند؟ این قابل ادعا نیست.

این روایت در کتاب بخاری هست که : «و قد أخرج البخاريّ في صحيحه- باب تضييع الصلاة عن وقتها- حديثين عن أنس، أحدهما عن غيلان عن أنس قال: ما أعرف شيئا ممّا كان على عهد النبيّ! قيل: الصلاة؟! قال: أ ليس ضيّعتم ما ضيّعتم فيها! » [10]

پس خیلی از احکام بلافاصله بعد از پیامبرص تغییر پیدا کرد چه برسد به خمس

باز در سنن أبي داود و سنن النسائي آمده است که : أنّ أكثر أهل الشام لم يكونوا يعرفون أعداد الفرائض. این که چند رکعت نماز باید بخوانند را نمی دانستند .

باز در کتاب الطبقات ابن سعد آمده که : أنّ كثيراً من الناس لم يعرفوا مناسك حجّهم.

و روى ابن حزم عن ابن عباس : أنّه خطب في البصرة و ذكر زكاة الفطرة و صدقة الصيام ، فلم يعرفوها حتى أمر من معه أن يعلّم الناس . [11]

پس این گونه نبوده است که همه احکام برای مردم روشن بوده است و همه چیز هم به دست ما رسیده باشد. پس جواب سوم این شده که ، آن حکم بوده ولی براساس تغییراتی که بعد از پیامبر ص پیش آمد و خلفاء جور پیش آوردند ، به دست ما نرسیده است .

4) ممکن است این که پیامبرص و ائمه ع به مسئله خمس تاکید نفرموده اند ، به خاطر بوده که می دانستند که حکومت به دست اهل جور می افتد. اگر بنا باشد که تاکید بفرمایند ، حکومت همان طور که زکات را جمع آوری می کردند ، خمس را هم جمع آوری می کردند و باعث تقویت بیشتر دستگاه ظلم میشد و این را مسکوت گذاشتند که دیگر فشاری بر مردم توسط حکومت نیاورند که بعداً ائمه بتوانند خودشان از این راه ، این حقوق را جمع آوری بکنند و الا اگر بنا می شد که پیامبر ص اینها را جمع آوری می کردند ، حضرت امیر ع هم جمع آوری می کردند ، حکّام جور هم به عنوان حاکم جمع آوری می کردند و آنها هم جمع آوری می کردند و بیشتر دستگاه ظلمه توقیت میشد فلذا برای جمع آوری اش عده ای را نمی فرستادند . خوب البته زکات هم حیف و میل مشید ولی مصرفش برای فقراء بود و کمتر تغییر رخ می داد ولی خمس اگر به دست آن ها می دادند ، صد در صد مصرف خمس از بین می رفت .

یک نکته از تفسیر المنار : این تفسیر یکی از تفاسیر معروف اهل سنت است که نویسنده اش شخصی بنام رشید رضا است که علامه در تفسیر المیزان هم خیلی جواب اشکالات او را می دهد .

در این کتاب وقتی به بحث خمس می رسد ، اشان می گوید که این را اسلام پیش بینی کرده بود که اهل بیت پیامبر ص عزیز باشند . ایشان یک تشبیهی هم می کنند که این مطلب ، در کشورهای غربی هم هست که برای لُرد و خاندان های اصلیشان ، چیزهایی را فراهم می کردند که فکرشان مشغول این مسائل زندگی و مادی نباشد و بتوانند نظام را حفظ کنند و این را اسلام پیش بینی کرده بودند . صاحب المنار می گوید که من تعجب می کنم که از ابوحنفیه که یک شخص عجمی هست و آمده این حق را باطل کرده است و گفته که اصلاً بنی هاشم بعد از پیامبر ص حقی از خمس ندارند . البته رشید رضا به شیعه هم حمله می کند اینها هم مسئله غلوّ را پیش کشیدند و اسلام را از بین بردند . اینها هر دو عجم بودند هم ریشه غلو عجم ها بودند و هم ریشه اینهایی که به اهل بیت ظلم کردند و گفتند خمس تعطیل است .

این جمله رشید رضا در تفسیرش دارد ، قابل توجه است که اینها آمدند و خمس را بعد از پیامبر ص نسبت به اهل بیت ع برداشتند و گفتند مصرفش مربوط به هاشمی ها نیست و موارد دیگری را گفته اند. پس ائمه چون می دانستند که انحراف پیش می آید، خمس مکاسب را مطرح نکردند و اقدام هم به جمع اوری آن نکردند تا این رویه ای نباشد که به دست حکام جور برسد و از دست هاشمی ها و اهل بیت ع خارج بشود .

5) قلة منافع : در آن زمان پیامبر ص ابتلاء به این مسائل کمتر بوده است . مردم آن قدر پولدار نبودند که مردم بخواهند از تکسباتشان یک منافعی به دست بیاورند و تا خمس آن را بدهند.

 


[6] . در نسخه تهذیب به جای « و صَنَائِعِهِمْ»، «و ضِيَاعِهِمْ» یعنی زمین کشاورزی دارد.( تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) / ج‌4 / 123 / 35 - باب الخمس و الغنائم ..... ص : 121).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo