< فهرست دروس

درس خارج فقه احمد فرخ‌فال

99/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/علم الأصول /معنای حقیقی الفاظ

 

خلاصه جلسه گذشته :در مسئله حقیقت و معنای حقیقی و مجازی و اینکه آیا ما حقیقت شرعیه داریم یا نداریم مباحث مستوفایی بین مرحوم آخوندخراسانی(ره) ، مرحوم نائینی(ره) ، مرحوم امام خمینی(قدس سره) ، مرحوم آیت الله خوئی(ره) و فقه واصولیین این مباحث مطرح شده است ، مرحوم آخوند خراسانی(ره) در این که قائل شود بر اینکه حقیقت شرعیه داریم و واضع آمده وضع کرده به وضع تعیینی الفاظ مطرح شده در شریعت را در معانی خاص چنین عقیده ای را ندارد گر چه ممکن است بگوید نحوه استعمال الفاظ در شریعت به نوعی است که گویا یک نوع حقیقت و معنای حقیقی برای الفاظ ایجاد کرده است وقتی شارع فرموده صلوه کما رایتمونی اصلی و پیامبر چنین کلامی را گفته باشد یعنی با استعمال خود معنای حقیقی لفظ صلاه را اشاره کرده است مرحوم امام خمینی از صدر و ذیل و محتواهایی که در این بین در ارتباط با تواتر بیان می کنند این استفاده می شود که نظر ایشان نزدیک

نظر مرحوم آخوند خراسانی ره : به نظر مرحوم آخوند خراسانی(ره) است گر چه اشکالاتی که مطرح می شود اشکالات دوری ایشان اشکالات شیخ الرئیس را اولی و انصب می دانند اما در طرح مباحث مختلف من جمله مبحثی را که اشاره خواهیم کرد و اختلافی که مرحوم آخوند خراسانی(ره) با محقق قمی(ره) دارد در تمسک به اصاله الحقیقه در این موضوع نظری که از مرحوم امام خمینی(قدس سره) نقل شده است نظری است که با نظر مرحوم آخوند خراسانی(ره) هم خوانی دارد و عرض خواهیم کرد که اگر کسی بگوید من به اصاله عدم القرینه تمسک می کنم و معنای حقیقی را اثبات می کنم هم مرحوم آخوندخراسانی(ره) و هم مرحوم امام خمینی (قدس سره ) می فرمایند اگر شک در مراد باشد این ممکن است ولی شک در اراده این تمسک به اصاله عدم القرینه درست نیست که توضیح خواهیم داد .

رد نظر آخوند توسط مرحوم نائینی : مرحوم نائینی نظر مرحوم آخوندخراسانی(ره) را رد می کند و می گوید اصلا این مبحث مربوط به حقیقت شرعیه لازم نیست و ثمره ای هم ندارد بلاخره وضع شما یا تعیینی است یا تعینی است و هیچ کدام درباره الفاظ شریعت صادق نیست . و اینکه از استعمال هم متوجه شویم که این معنا معنای حقیقی است که نزدیک به نظر مرحوم آخوند خراسانی(ره) است این هم ممکن نیست بخاطر اینکه اگر لفظی بالوضع دلالت کند بر معنی لفظ مغفول عنه است و اگر به استعمال دلالت کند بر معنایی لفظ منظور علیه است و این که استعمال حکایت از وضع کند یعنی لفظ هم مغفول عنه باشد و هم منظور الیه و این اجتماع ضدین است دو امر و مفهموم غیر مساوی و متضاد در شیء واحد است و این درست نیست .

نتیجه نظر نائینی : بنابراین مرحوم نائینی(ره) حرف مرحوم آخوند خراسانی(ره) را نپذیرفتند و گفتند در حقیقت شرعیه نمی توانید اثبات کنید و اصلا حقیقت شرعیه نداریم .

توضیح استاد : لذا تقریبا نه به طور جامع نظر مرحوم آخوندخراسانی(ره) و مرحوم امام خمینی(ره) و مرحوم خوئی(ره) این یک نظر شد در مقابل نظر مرحوم نائینی(ره) و اکثریت هم نظر مقابل مرحوم نائینی(ره) را می پسندند و حقیقت امر این است که ما در شریعت به وضع تعیینی برای الفاظ و معانی در نظر شرع چیزی نداریم اما نحوه استعمال به گونه ای است که این الفاظ دلالت بر معانی مورد نظر در شریعت است .

این حقیقت به وضع تعیینی نیست به وضع تعینی هم اشکالاتی وارد شده است مثل مرحوم نائینی(ره) می گویند وضع تعینی زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله را چکار می کنید بله در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام می تونید بگویید ولی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله چه می گویید ؟ و یا اشکال امام خمینی(قدس سره) که وضع تعینی را وضع نمی دانند و می گویند استعمال است که گویا این لفظ وضع شده است برای این معنا سوری است . بحث این شد که تبادر علامت حقیقت است یعنی وقتی می گوییم صلاه و اقم الصلاه به ذهن تبادر پیدا می کند این اعمال معلوم می شود صلاه در شریعت ما حقیقت این اعمال است .آنچه که مرحوم آخوندخراسانی (ره) و مرحوم خوئی(ره) و مرحوم امام خمینی (قدس سره) می گویند این است که بالاخره با الفاظی مواجه هستیم که این الفاظ نحوه استعمالش به گونه ای است که معنای حقیقی این ها این اعمال شده است و نمی توانیم بگوییم معنای حقیقی همان معنای لغوی بوده است و این اعمال خاص معنای مجازی است این طور نیست چون معنای مجازی باید کنارش قرینه باشد در صورتی که کنار اینها قرینه وجود ندارد .

حرف ما : در اینجاها ما می گوییم فعلا معنای این الفاظ صوم و صلاه و ... معنای حقیقی اینها همین اعمال است اما اینکه به وضع تعیینی بوده به ما نرسیده است و آیا به وضع تعینی بوده که اصلا وضع تعینی وضع نیست استعمال است و بهترین راه این است که بگوییم در صدر اسلام نبی مکرم اسلام مثل اینکه فرموده باشند نماز بر شما واجب شده و همین طور که من انجام می دهم شما هم انجام دهید و این یک نوع وضع است ولو وضع تعینی نباشد استعمالی است که با این نحوه استعمال پیامبر فرموده و همانده که صلاه یعنی این اعمال مخصوصه است.

بنابراین آنچه که قابل توجه است این است که این الفاظ در حال حاضر معنای حقیقیش همین اعمال مخصوص است و قطعا در استعمال این الفاظ در صدر اسلام به گونه ای پیامبر استعمال کردند و فهماندند و به گونه ای تبیین کرده اند که مردم فهمیدند معنا و مراد از این صلاه این اعمال است و این قدر متیقن است ، اما اینکه بگویم که شارع گفته باشد وضعت هذا الصلاه لهذا الاعمال خب بله این به ما نرسیده است و همان حرف مرحوم نائینی است ، اما از کجا شما می توانید که وقتی قرآن گفت" اقم الصلاه ، یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه " اگر صلاه قبلا به معنای دعا بوده است و پیامبر این را تبیین نکرده باشد مردم باید می رفتند و مثل یهودی ها دعا می خواندند این بیان ها بوده که معنای واقعی الفاظ را مشخص کرده است .

نظر مختار ما هم همین است که نحوه بیان پیامبر در احکام شریعت و القاء الفاظ به گونه ای بوده است که مردم در صدر اسلام و بعد از آن حتی زمان امام باقر و امام صادق و حتی الان مردم وقتی این الفاظ اطلاق می شود معانی حقیقی این ها را این اعمال می دانند و نحوه بیان و اطلاق به گونه ای بوده که گویا معنا و مراد ما این است و این موضوع را حل می کند و اشکالات مرحوم نائینی(ره) هم همه اش وارد نیست و ما می دانیم صلاه معنای حقیقی آن این نوع است و صوم هم همینطور زکات هم و جهاد هم همینطور ، و اشکالات این نیست که معنای حقیقی را منهدم کند .

بحث پایانی : مرحوم آخوندخراسانی(ره) بحثی را مطرح کردند در پایان این بحث تبادر علامت حقیقت است این که اگر ما شک کردیم که آیا قرینه ای اینجا بوده و حذف شده است و یا نبوده است ؟ در اطلاق لفظی شک کردیم آیا قرینه داشته یا نداشته است ؟ در مثال رایت اسدا آیا یرمی هم بوده است یا نبوده است و اگر نبوده که همان حیوان مفترس است و اگر قرینه بوده است و یرمی بوده است بگوییم این معنای رجل شجاع است در جایی که شک در وجود قرینه داریم چه کنیم ؟

مرحوم آخوندخراسانی(ره) فرمودند بعضی گفتند تمسک به اصاله عدم القرینه می کنیم یعنی جای که شک داریم که آیا قرینه ای در کار بوده یا نبوده است و در نتیجه نمی دانیم معنای حقیقی مراد است یا مجازی مراد است بگوییم اصل عدم القرینه است و معنا حقیقی است . مرحوم آخوند خرسانی (ره) می گویند که جزو آن بعضی محقق قمی است و جواب می دهند اینجا اصل عدم القرینه بدرد نمی خورد و بدرد جایی میخورد که ما شک در مراد داشته باشیم نه شک در اراده و این بیان را مرحوم امام خمینی هم در پابان این مباحث خود بیان می کنند .

فرق شک در مراد و شک در اراده : شک در مراد یعنی من معنای حقیقی و مجازی را می دانم معنای حقیقی اسد حیوان مفترس است و معنای مجازی آن رجل شجاع است اما نمی دانم متکلم که اینجا آورد قرینه ای آورد یا نیاورد ، اینجا می شود شک در مراد .

مرحوم آخوند خراسانی (ره) می فرمایند این اصاله عدم القرینه در جایی که شک در مراد داری یعنی معنای حقیقی و مجازی را میشناسید اما نمی دانید قرینه ای اینجا بوده یا نبوده است اینجا اصاله عدم القرینه جاری کنید ولی فرض این است مورد بحث ما شک در مراد نیست و مورد شک ما در اراده است من شک در معنای حقیقی و مجازی دارم یعنی نمی دانم این معنای حقیقی است یا معنای مجازی است و در شک در اراده نمی توانید تمسک به اصاله عدم القرینه کنید .ما در ما نحن فیه که نمی دانیم الفاظ در این معانی حقیقتا وضع شده است یا نه و نمی دانیم این ها معنای حقیقی و وضع چه وضع تعیینی و تعینی داشته است یا نه با تمسک به اصاله عدم القرینه نمی توانیم معنای حقیقی را اثبات کنیم .

فتحصل که الفاظ مطرح شده در شریعت اطلاق به این معانی خاص شریعت می شود و این معانی هم معانی حقیقی است و تبادر هم علامت این معنای حقیقی است و در اینکه تبادر علامت حقیقی است دور را قبول نداریم هم مرحوم آخوندخراسانی(ره) و هم مرحوم امام خمینی(قدس سره) فرمودند و به هر صورت تبادر علامت حقیقت است و تبادر این اعمال از خصوص لفظ صلاه حکایت می کند لفظ صلاه معنای حقیقی آن همین اعمال است و همین ما را کفایت می کند و حرف مرحوم نائینی(ره) را نمی توانیم بپذیریم . (پایان جلسه بیست و نهم)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo