درس خارج فقه احمد فرخفال
1400/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعاملات بشری/مبحث امربه معروف و نهی از منکر/
استاد : کتب لغتی که رایج است « دانَ » را به معنای سستی گرفتهاند . اما بگذارید سراغ صحاح اللّغة[1] برویم و به ببینیم چه معنایی کرده .
در جلد پنجم صحاح ذیل مادة « دانَ » آورده : « وَ دانَهُ دیناً أي أضِلَّهُ وَ ستَبعَدَهُ یُقالُ دِنتُهُ فَدان ، دانَ نَفسَهُ = ضَلَّ نَفسَهُ ...... »
در همین صحاح یک معنای دیگری هم آورده : « وَ الدّینُ ( که از مادة دان باشد ) الجَزاء وَ المُکافات ، یُقال دانَهُ دیناً أی جازاه ( یعنی مجازاتش کرد ) کَما تَدینو تُدان أی تُجازي و تُجازی .
معنای دیگری هم کرده که این هم خیلی قشنگ است :
وَالدّینُ اَلطَّاعَة و دَانَ لَهُ أي أطاعَهُ ( ببینید متعدی گرفته ، در روایت چه میگفت : لا یدینون الله ، متعدّی بود ) یعنی وقتی به معنای اطاعت گرفته میشود به نوعی میتواند مفعول هم بگیرد و لو لام را لام تقویت بگیرید .
پس « ویلٌ لِالّذین لا یُدینون الله بِالأمرِ بالمَعروف » یعنی ویل بر کسی که لایُطیعون اللهَ بِالأمرِ بالمَعروف ، یعنی خدا را اطاعت نمیکنند بوسیلة امربه معروف و نهی از منکر .
روایت بعد را ببینید : مؤمن ضعیف که « لادینَ لهُ » کسی است که « لا یَأمُرُ بالمَعروف » . خب « لا دینَ له » یعنی چه ؟ یعنی « لاطاعةَ لهُ » .
ببینید چقدر قشنگ معنا شد .
بعد در روایت بعد که میفرمود : مؤمن ضعیف کسی است که « لا زَبرَ لَهُ » یعنی کسی است که قاطعیت لازم را ندارد ؛ « لا زَبرَ له » یعنی « لا قاطِعیتَ لَهُ ، لا قاطِعیتَ لِإیمانِهِ ، لا قاطِعیتَ لِإطاعَتِهِ » . استاد : ببینید تقریباً این توضیحات صحاح ، ابهامات ما را در اینجا برطرف میکند .
الفروقُ فِی اللُّغة : أصلُ الدّین الطّاعة وَ دانَ النَّاسُ لِمَلِکِهِم أي أطاعوُهُ .
مُجمع مقاییس اللّغة : الدّین هو جنسٌ مِنَ الإنقیاد فالدّینُ اَلطَّاعَة . یُقال : دانَ لَهُ یَدینُ دیناً إذا اَصحَبَ وَ انقادَ وَ الطّاعَة . وَ قَومٌ دینٌ أي مُطیعون أي مُنقَادون ...
استاد : بنابراین معنای « لایدینون ، لا دین له ، مؤمن الضّعیف ، لازَبرَ » را از دیدگاه کتب اهل لغت نیز بررسی کردیم .
اما جان کلام این است که : از روایات وجوب عینی برداشت نمیشود اما صریح آیات وجوب کفایی را تصریح مینماید .