< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن فقیهی

1401/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم /تفسیر سوره بقره /آیه 176

 

﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْکِتابِ لَفي‌ شِقاقٍ بَعيدٍ﴾[1]

صحبت در تفسیر آیه صد و هفتاد و ششم سوره مبارک بقره است. در آیات قبل مسئله کتمان مطرح شد، کتمان بزرگترین گناهی است که در قرآن شاهد هستیم که عذاب عظیم دارد و عوارض زیادی بر مسئله کتمان در قرآن مترتب شده است: ﴿ما يَأْکُلُونَ في‌ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ﴾[2] در بطون آنها آتش جهنم است ﴿وَ لا يُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ﴾ خدا در روز قیامت به آنها توجه نمی‌کند ﴿وَ لا يُزَکِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ﴾ در هر صورت گناه بزرگی است و مغفرت شامل آن‌ها نمی‌شود. ﴿أُولئِکَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدي‌ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَي النَّارِ﴾[3] اینها ضلالت و گمراهی را با هدایت، و مغفرت را با عذاب عوض کرده‌اند. به هر حال یکی از گناهان بزرگ در جامعه، که قرآن زیاد به آن اهمیت داده است، مسئله کتمان حق و حقیقت است.

جهاد تبیین که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، در مقابل کتمان حقایق است؛ یعنی انسان حقایق را بیان کند.

دلیل اینکه بعضی از مردم حقایق را کتمان می‌کنند، حب دنیا است. در آیات قبل بیان شد که به خاطر ﴿ثَمَناً قَليلاً﴾[4] به خاطر مسائل مالی و مادی، گاهی به خاطر پول و مقام، حقایق را کتمان می‌کند. ممکن است که ما در بیان حق با هم اختلاف داشته باشیم، من حق را چیزی می‌دانم و شما حق را چیز دیگری می‌دانید. در جامعه این اتفاق می‌افتد، آیا معیاری برای تشخیص حق وجود دارد؟

معیار تشخیص حق:

زمانی که حق مبهم شده و طرفداران آن دو گروه هستند که یکی حق را در یک مسئله می‌دانند و گروه دیگر حق را مسئله دیگر. در این زمان، ملاک و معیار تشخیص حق، قرآن است. آن نظر که مطابق قرآن است، حق است و باید از آن پیروی کرد. اگر دیدید بعضی از افراد حق را نمی‌فهمند یا توجیه می‌کنند یا اصل حق را منکر می‌شوند و یا حواشی و جوانب حق و بعضی از قسمت‌های حق را قبول نمی‌کنند. معمولا افراد باسواد، کامل با حق مبارزه کنند، گوشه‌ای از حق و گوشه‌ای باطل را می‌آورند، حقایق را تحریف می‌کنند. آن کسانی که می‌خواهند مردم را فریب دهند، مقداری حق را بیان می‌کنند اما در کنار آن مقداری باطل هم بیان می‌کنند که مردم در تشخیص حق دچار اشتباه شوند.

پس برای به دست آوردن حق و حقیقت باید به قرآن رجوع کنیم، آن هم نه بعض قرآن، به این صورت که بعضی بگویند یک آیه قرآن را قبول دارم و آیه دیگر را قبول ندارم. اگر قرآن را قبول دارد، باید تمام قرآن را قبول داشته باشد. مثلا رحمان و رحیم بودن خدا را قبول داشته باشد و قهار و جبار بودن خدا را قبول نداشته باشد. یک بُعد را قبول می‌کند و بُعد دیگر را قبول نمی‌کند و این باعث می‌شود که حق از بین برود.

از بین رفتن حق و فاصله گرفتن از حق، مراتب دارد، گاهی کاملا با حق مخالف است و گاهی مقداری از حق را قبول ندارد، مثلا می‌گوید من حجاب را قبول ندارم. گاهی صد درصد با حق مخالف است و گاهی پنجاه یا چهل درصد با حق مخالف است، همه اینها مخالفت با حق است.

ریشه اختلافات در جامعه:

تمام اختلافاتی که در جامعه به وجود می‌آید، ناشی از کتمان حق است، چون عده‌ای حق را کتمان کرده و عده‌ای هم سهوا یا عمدا یا از روی جهالت، با حق مخالفت می‌کنند. اگر همه مردم حقایق را بیان می‌کردند، اختلاف به وجود نمی‌آمد و حق روشن می‌شد و وقتی حق روشن شود، کسی که با حق مخالفت می‌کند، جرأت مخالفت با حق را پیدا نمی‌کند. علت اختلاف در جامعه این است که ما حقایق را درست بیان نمی‌کنیم و ملاحظه می‌کنیم و این ملاحظات باعث کتمان حقیقت می‌شود و در این صورت عده‌ای از مردم در گمراهی و ضلالت قرار می‌گیرند.

شیاطین حق را با باطل می‌پوشانند و حق و باطل را با هم مخلوط می‌کنند و این باعث اختلاف میان مردم می‌شود، مثل قرآن بر سر نیزه کردن و جریان سقیفه و تمام حوادثی که برای اسلام واقع شد، همه برای همین بوده، غدیر را کتمان کردند، یک عده کلا انکار کردند، یک عده هم غدیر را تحریف کردند و معنای ولایت را به انحراف کشاندند، انحراف در اسلام که باعث به وجود آمدن فرقه‌ها و شیعه و سنی و وهابیت است، به خاطر کتمان حق است و اگر حق اظهار می‌شد، این فرقه‌ها به وجود نمی‌آمد. یک عده به خاطر پول و مقام حق را کتمان کردند.

پس با توجه به این مسائل از صدر اسلام تاکنون، مشکلات به خاطر کتمان حقایق است. کتمان حقیقت بزرگترین گناه است و اظهار حقیقت واجب است. کتمان حق از گناهان کبیره‌ای است که قابل گذشت نیست و اصلا مغفرت ندارد، چون مردم را گمراه کرده است. همه مشکلات در جامعه به خاطر کتمان حق است، اگر حقایق بیان می‌شد، هیچ مشکلی در جامعه به وجود نمی‌آمد.

توبه از کتمان بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است، چون ممکن است بعضی افراد در ضلالت و گمراهی از دنیا رفته باشند و دیگر نتوان برای آن‌ها کاری کرد. این داستان در زمان تمام انبیا و پیامبران بوده و همین الآن هم هست، جامعه با افرادی مواجه است که این مشکل را دارند که حق را کتمان می‌کنند و نمی‌گذارند حق روشن شود. اگر حقیقت روشن می‌شد، مردم این همه مشکلات نداشتند. مشکلات هر جامعه‌ای به خاطر این است که عده‌ای حقایق را مخفی می‌کنند.

کتمان مانع اتحاد و موجب اختلاف:

در زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ بِمُوَالاتِکمْ تَمَّتِ الْکلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»[5] با موالات ائمه(علیهم السلام) این اتحاد برقرار می‌شود. اختلاف و تفرقه میان مردم با موالات ائمه(علیهم السلام) حل می‌شد که نگذاشتند این موالات به صورت کامل به وجود آید وگرنه خداوند به وسیله پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) مردم را هدایت کرد، اگر مردم راه مستقیم را طی می‌کردند، این اختلافات و مشکلات وجود نداشت.

نماز و روزه و احکام دیگر، فروع دین هستند و انجام آن‌ها واجب است اما از همه مهم‌تر این مسئله است که کتمان حق صورت نگیرد. اینکه گفته می‌شود امر و به معروف و نهی از منکر در جامعه انجام شود، برای جایی است که معروف و منکر روشن باشد، کتمان حق یک درجه بالاتر است؛ یعنی کتمان باعث می‌شود که معروف و منکر مشخص نباشد. طوری صحبت می‌کنند که انگار حجاب واجب نیست، نمی‌گذارند معروف و منکر مشخص باشد. ولایت آقا امیرالمؤمنین و ائمه(علیهم السلام) و ولایت فقیه را زیر سؤال می‌برد. گاهی در فهم معروف و منکر، اختلال ایجاد می‌کنند و نمی‌گذارند منکر در جامعه شناخته شود. اگر منکر شناخته شود، مردم با آن مبارزه می‌کنند و نمی‌گذارند در جامعه رواج پیدا کند.

گاهی مردم خلاف می‌کنند و نمی‌دانند این کار خلاف است، این خیلی خطرناک است، مثل اینکه کسی می‌گوید من حجاب را قبول ندارم و گاهی بی حجاب است و اطلاعی از وجوب آن ندارد. اینکه کسی منکر ضروری اسلام شود، در حد کفر است. پس باید توجه کنیم که علت بزرگ بودن گناه کتمان چیست. خداوند در این آیه می‌فرماید: ﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ﴾ اینکه کتمان اینقدر اهمیت دارد، بخاطر این است که خداوند کتاب تورات و انجیل و قرآن حق هستند و حق را بیان کرده‌اند. ﴿وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْکِتابِ لَفي‌ شِقاقٍ بَعيدٍ﴾ اما اگر شما بعضی از کتاب را قبول کنید و بعضی را قبول نکنید، اختلاف ایجاد کنید و سقیفه درست کنید و برای مردم مشکلات به وجود آورید، در بعضی از احکام تردید ایجاد کنید، این باعث اختلاف و ایجاد شکاف میان مردم و جامعه می‌شود. چقدر به خاطر اختلافات، جدال و کشتار می‌شود؟ وهابی‌ها و داعشی‌ها به اسم خدا و پیامبر چه جنایاتی را انجام می‌دهند؟ همه این‌ها به خاطر این است که عده‌ای از بزرگان، حقایق را کتمان کردند و مردم را در این وضع و اختلاف قرار دادند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo